مهم ترین ویژگیهای عملیات والفجر 8
غافلگیری و فریب
فرماندهان سپاه که یک بار تواسنته بودند عراق را در هورالهویزه (عملیات خیبر) غافلگیر کنند، این بار نیز با پیچیدگی بیشتر و بهرهگیری از عامل فریب، موفق شدند عراق را متوجه منطقه هور نمایند. غافلگیری عراق در فاو به حدی بود که تا دو روز پس از عملیات، ارتش این کشور تصور نمیکرد حمله بزرگ سال 1364 ایران از آن منطقه است. [222] .
موقعیت زمین
تجربه عملیاتهای گذشته نشان داده بود که به دلیل ضعف زرهی و ضد زره جمهوری اسلامی، در مقابل آتش انبوه ارتش عراق و استفاده از تانک، حتی الامکان باید مناطقی برای عملیات انتخاب شود که بتوان در جناحهای محدودتری با ماشین جنگی عراق رو به رو شد و به اصطلاح پیشانی جنگی محدود باشد. انتخاب منطقه فاو به طور استثنا این مسئله را شامل میشد. زیرا وجود خور عبدالله، اروندرود و خلیج فارس در غرب، شرق و جنوب زمین منطقه موجب میشد دشمن تنها از یک جناح بتواند به خط دفاعی سپاه حمله کند. [223] .
آتش
از ابتدای جنگ تحمیلی، در هیچ یک از عملیاتهای انجام شده آتش مناسب در اختیار رزمندگان اسلام قرار نداشت و در مقابل، عراق به طور گسترده و به عنوان یک عامل بازدارنده قوی برای رویارویی با حملات برق آسای ایران، از آن سود میجست. در عملیات والفجر 8 با توجه به موقعیت خاص جغرافیایی منطقه، تمهیدات لازم برای به کارگیری آتش انجام شد. به ویژه، موقعیت منطقه باعث شد که به طور مؤثر از آتش ادوات و توپخانه استفاده شود. [224] .
دفاع ضد هوایی
توان موشک و پوشش هوایی مناسب منطقه، فعالیت نیروی هوایی عراق را بسیار محدود کرد. مهمتر از آن، با به کارگیری تاکتیک جدید برای فریب هواپیماهای عراق به منظور جلوگیری از حمله به سایتهای موشکی، سایت هاگ با توان قابل ملاحظهای مورد
[ صفحه 183]
استفاده قرار گرفت و از توپهای ضد هوایی نیز به شکل انبوه استفاده شد به همین دلیل، انهدام هواپیما در عملیات والفجر 8، در طول جنگ بیسابقه بود. طبق اسناد معتبر، 45 تا 47 فروند از هواپیماهای عراقی در این عملیات سرنگون شدند و گمان میرود تعداد دیگری نیز آسیب دیدند که توانستند خود را به داخل عراق برسانند. [225] .
عبور غواصان از اروند و شکستن خط
این عامل را باید اصلیترین و مهمترین ویژگی عملیات والفجر 8 دانست. در واقع، عبور از اروند با عرض و عمق زیاد و شتاب بسیار زیاد این رودخانه که به گفته برخی کارشناسان، به حدود 70 کیلومتر در ساعت میرسید، کار بسیار پیچیده و خطیری بود که میبایست با محاسبه دقیق و آگاهی از جوانب امر صورت میگرفت، در غیر این صورت علاوه بر این که موفقیت عملیات در پرده ابهام قرار میگرفت، تعداد بسیار زیادی غواص نیز شهید میشدند.
این مسئله آن اندازه مخاطره انگیز بود که برخی فرماندهان نظامی کلاسیک، عملیات عبور از اروندرود را غیرممکن دانستند و کمترین موفقیتی برای آن قائل نبودند. اما، دقت نظر فرماندهان سپاه در دستیابی به اطلاعات لازم، آموزشهای خاص برای عبور از اروند، انتخاب حساب شده غواصها، انتخاب مناسبترین نقطه برای عبور با توجه به عرض رودخانه و توجه کافی به حالتهای مختلف جزر و مد آب و عوامل دیگر باعث شد، شکل جدیدی از عملیات نظامی که در نوع خود در تاریخ نظامی جنگهای معاصر بیسابقه بود، انجام شود و نیروهای خودی با اقتدار کامل، ضمن عبور از اروند و شکستن خط، منطقه را تصرف کنند. در این زمینه، ماهر عبدالرشید، فرمانده سپاه سوم عراق چنین میگوید:
«ایران در عملیات جاری خود روشهای نظامی نوینی را به کار برده است و برخلاف توقع، در شرایط جوی سختی که بارانهای شدید میبارید، با استفاده از مردان قورباغهای و پیش قراولان رزمی، حمله خود را به مواضع ما آغاز کرد.» [226] .
رادیو امریکا نیز گفت:
«تحلیلگران نظامی غرب معتقدند که ایران برای عبور از شط العرب نیاز به داشتن تجهیزات کافی داشته [است] و [آنها] متعجب از این موضوعاند که چگونه با تجهیزات اندک توانستهاند از این آب راه عبورکرده و به مواضع عراقیها دست یابند؟» [227] .
[ صفحه 184]
وحدت فرماندهی
در این عملیات تنها نیروهای عمل کننده، یگانهای سپاه پاسداران بودند، لذا ترکیب هم گون نیروها و فرماندهی واحد، امکان برنامهریزی و ضمانت اجرای تصمیمات را به راحتی میسر میساخت این موضوع یکی از ویژگیهای مهم عملیات به شمار میرفت. افزون بر این، حضور چشمگیر دولت و امکانات کشور نیز یکی دیگر از عوامل مؤثر بر افزایش توان رزمی بود. لزوم عملیات موفق و نیاز به امکانات بیشتر در این زمینه، فتح فاو به منظور پایان دادن به جنگ که در راستای استراتژی رسمی کشور قرار داشت، همگرایی سپاه و دولت و نیز احساس خطر مسئولان کشور نسبت به شرایط جنگ از جمله عواملی بودند که موجب حضور بیشتر دولت در جنگ شد.
ارتباط نزدیکتر سپاه با هیئت دولت و اطلاع دقیقتر (نخستوزیر) از شرایط و مسائل جنگ، خریدهای تسلیحاتی از سوریه، حضور وزرای راه و ترابری، جهاد سازندگی و به میزان کمتری، صنایع سنگین و معاون جنگ نخستوزیر در جبهه برای حل مشکلات جنگ و رفع نیازهای میدان نبرد، فعالیت استانداریهای سراسر کشور برای تأمین نیازهای مهندسی جنگ و سایر فعالیتها از جمله تلاشهایی بودند که دخالت فعالتر دولت در صحنه جنگ را نشان میداد.
بازتاب سیاسی
پیروزی نظام جمهوری اسلامی ایران در فتح فاو، موازنه نظامی - سیاسی جنگ را به میزان قابل ملاحظهای به نفع ایران تغییر داد و روند جنگ را پیچیدهتر کرد. این اقدام ایران، بازتاب گستردهای در محیط بینالمللی و منطقهای داشت. دولت عراق نیز واکنش تندتری در ابعاد مختلف جنگ از خود نشان داد. ایالات متحده امریکا، این پیروزی را که موجب استقرار نیروهای ایرانی در کنار مرزهای کویت شده بود، تهدیدی عمده برای منافع خود قلمداد کرد و در سطح منطقه دست به تحرکات دیپلماتیک زد. جرج بوش، معاون رییس جمهور این کشور، با سفر به کشورهای عربستان، بحرین، عمان و یمن شمالی، با مقامات این کشورها دیدار کرد. ریچارد مورفی، معاون وزیر خارجه امریکا نیز با طارق عزیز، وزیر امور خارجه عراق ملاقات کرد.
مهمترین محور گفت و گو در این ملاقاتها، گسترش جنگ ایران و عراق بود. همچنین، امریکاییها اعلام کردند، در صورت به خطر افتادن تردد کشتیها در خلیج فارس، وارد عمل
[ صفحه 185]
میشوند، [228] و با همین، دستآویز، چهار فروند قایق خود را به بهانه تضمین امنیت کویت، گشت زنی و محافظت از سواحل کویت وارد شمال خلیج فارس کردند. [229] .
علاوه بر این، امریکا درصدد برآمد تا با هم آهنگی شوروی خط مشی جدیدی را در برابر جنگ ایران و عراق اتخاذ کند. شولتز، وزیر خارجه امریکا اعلام کرد:
«میان دو ابر قدرت برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق، ابتکار تازهای در جریان است. [230] .
وی همچنین گفت:
«در این مذاکرات (در استکهلم) واشنگتن و مسکو به این توافق رسیدند که پایان یافتن جنگ به نفع امریکا و شوروی است.» [231] .
اقدام دیگر مقامات امریکایی، تلاش آنها در شورای امنیت برای تصویب قطع نامه جدیدی علیه ایران و همچنین تلاش برای کاهش قیمت نفت، بود. آنها همچنین به کمک رسانههای غربی، با نسبت دادن تروریسم به ایران و جو سازی در مورد خریدهای تسلیحاتی، موج جدیدی را علیه ایران به راه انداختند.
رادیو امریکا در این باره، به نقل از نشریه واشنگتن تایمز اعلام کرد، ایران 77 موشک زمین به زمین و 60 موشک زمین به هوا که قادر هستند هواپیماهای میگ - 23 و میراژ اف - 1 را سرنگون کنند، از سوریه و کره شمالی تحویل گرفته است. [232] .
نشریه انگلیسی آبزرور نوشت:
«ایران به تازگی از انبارهای اروپایی 10 هزار موشک ضد تانک تاو، ساخت امریکا را به بهای هر فروند 16 هزار دلار خریداری کرد.» [233] .
انستیتو مطالعات استراتژیک لندن نیز اعلام کرد:
«چین در ماه مارس 1985 میلادی با فروش معادل 6 / 1 میلیارد دلار تسلیحات از جمله 14 فروند جت شناسایی جی -60، 200 دستگاه تانک تی - 59، سلاح ضد تانک، موشک انداز و موشکهای زمین به هوا به ایران، موافقت کرده است.» [234] .
اتحاد جماهیر شوری [سابق] نیز پس از عملیات والفجر 8 به موضعگیری در برابر جنگ پرداخت. از نظر گرومیکو «موضعگیری شوروی در جنگ غیرقابل تغییر است؛ چه وقتی که عراق وارد [خاک] ایران شد و چه حالا که ایران وارد [خاک] عراق شده است. «شوروی، جنگ را بیمعنی و غیرضروری خواند که باید هر چه زودتر قطع شود. [235] به علاوه، شوارد نادزه، وزیر خارجه شوروی و همچنین معاون وزیر خارجه این کشور با مقامات عراقی دیدار و گفت و گو کردند. مقامات رسمی شوروی در واکنشی جانبدارانه از عراق، اظهار داشتند که
[ صفحه 186]
مسکو از پیشنهادهای صلح صدام برای پایان جنگ پشتیبانی میکند. [236] دبیر کل سازمان ملل متحد از کشورهای امریکا و شوروی خواست که از نفوذ خود استفاده کرده و جنگ را پایان دهند. رییس شورای امنیت نیز با تصریح این مطلب که ایران این جنگ را علیه عراق ادامه داده است، همین درخواست را عنوان کرد.
در این راستا، شورای امنیت قطع نامه جدیدی را در تاریخ 24 فوریه 1986 میلادی (5 / 12 / 1364) به شماره 582، در مورد جنگ، به تصویب رساند. در بند 3 پیشنویس این قطع نامه آمده است؛ دبیرکل، از ایران و عراق بخواهد، دو کشور بیدرنگ در زمین، دریا و هوا آتش بس را رعایت کرده و بلافاصله تمام نیروهای خود را تا مرزهای بینالمللی شناخته شده به عقب بکشند. [237] .
این قطع نامه در حالی به تصویب رسید که در قطعنامههای قبلی این شورا، در برابر حملات زمینی، دریایی و هوایی عراق تنها به اظهار تأسف، آن هم بدون ذکر نام عراق، اکتفا شده بود و این همگونی در میان اعضا وجود نداشت.
قطع نامه تصویب شده بلادرنگ مورد موافقت عراق قرار گرفت، اما وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به این مصوبه، در 17 اسفند 1364 طی بیانیهای اعلام کرد:
«عدم موضعگیری صریح و قاطع در این زمینه (تعیین متجاوز) نشانگر آن است که شورا هنوز اراده سیاسی لازم را در این زمینه ندارد. بر این اساس، آن قسمت از قطع نامه که به کل موضوع جنگ و خاتمه مناقشات مربوط میشود، ناقص و بیاعتبار و غیرقابل اجرا است.... اولین قدم برای حرکت به سمت حل عادلانه جنگ، محکومیت صریح عراق به عنوان متجاوز است.» [238] .
کشورها و سازمانهای عربی نیز نگرانی خود را در مورد پیروزی ایران آشکار کردند. عربستان سعودی در اقدامی جانبدارانه از عراق، به ترکیه پیشنهاد داد در صورتی که این کشور روابط تجاری خود را با ایران قطع کند، ضرر و زیان مالی آن را به عهده میگیرد.
شاه اردن در همین راستا به میانجیگری میان عراق و سوریه و آشتی دادن دو کشور پرداخت و شورای همکاری خلیج فارس در 13 اسفند 1364 تشکیل جلسه داد و علیه ایران موضعگیری کرد.
مهمترین بازتاب این عملیات، کاهش قیمت نفت بود که با هدف کاستن از توان اقتصادی و درآمد ارزی جمهوری اسلامی صورت گرفت. این کاهش تا مرز بشکهای شش دلار ادامه یافت.
عربستان به همراه کشورهای دیگر تولید کننده نفت با افزایش تولید و اشباع بازار نفت،
[ صفحه 187]
نقش به سزایی در ایجاد این وضعیت داشتند. این عمل عربستان که با پوشش «استراتژی سهم بازار» توجیه میشد، یک تا دو سال قیمت نفت را پایین نگه داشت. [239] .
افزون بر این، از دست دادن فاو، فشار مضاعفی را در سطوح داخلی، منطقهای و بینالمللی بر عراق وارد ساخته بود. از این رو، رژیم عراق دست به اقدامات وسیع سیاسی - نظامی زد.
مهمترین اقدامات عراق در این زمینه، حمله به هواپیمای مسافربری ایران بود که حامل چند تن از نمایندگان مجلس و شخصیتهای سیاسی از جمله آیتالله شهید محلاتی، نماینده حضرت امام خمینی در سپاه بود. همچنین، حمله به قطار مسافربری در ایستگاه هفت تپه خوزستان، حمله به مراکز اقتصادی و صنعتی با تأکید بر منابع (پایانه خارک، پالایشگاهها و...) و نیز انجام عملیاتهای محدود تهاجمی تحت عنوان استراتژی «دفاع متحرک» از دیگر تلاشهای عراق در این راستا به شمار میروند.
ماجرای مک فارلین و تأثیر آن بر روابط امریکا، عراق و کشورهای منطقه
یکی از مسائل مهم عملیات والفجر 8، ماجرای «ایران گیت» یا سفر مک فارلین، معاون وزارت خارجه امریکا به همراه مقدار محدودی سلاح و قطعات یدکی نظامی به ایران بود. از نظر امریکاییها سال 1364 موقعیت مناسبی برای آزمون نزدیکی و ایجاد رابطه با ایران به شمار میرفت، زیرا فشار فراوان به ایران پس از فتح خرمشهر و به خصوص، گسترش جنگ شهرها و حمله به مناطق اقتصادی و نفتی، از نظر آنها زمینه از سرگیری روابط را ایجاد کرده بود. علاوه بر این، حضور مؤثر جمهوری اسلامی در روند حوادث لبنان که پس از اشغال جنوب لبنان به دست نیروهای اسرائیل در اوایل سال 1361 رخ داد، موجب چالش در پیش برد سیاستهای امریکا در منطقه شد. به ویژه، موج گروگان گیری دیپلماتها و خبرنگاران امریکایی و اروپایی شرایطی به وجود آورده بود که امریکاییها برای رهایی گروگانهایشان خود را نیازمند ایران میدیدند، به خصوص که تمهیدات و اقدامات آنها برای مقابله با گروگان گیری و مهار آن، مؤثر واقع نشد. در این شرایط، در 24 خرداد 1346، هواپیمای «تی. دبلیو. ای» امریکا نیز ربوده شد و این ماجرا تا 8 تیرماه همان سال ادامه یافت و سرانجام با نفوذ ایران حل شد. این اقدام، موجب امیدواری امریکاییها به آزادی گروگانهای غربی در لبنان شد. جمهوری اسلامی نیز مایل بود از این امکان بالقوه (نفوذ معنوی در جنبش اسلامی لبنان) در جهت دستیابی به سلاحهایی که در جریان پیروزی انقلاب
[ صفحه 188]
اسلامی در امریکا بلوکه شده بود و همچنین، دریافت طلب یک میلیارد دلاری خود از فرانسه، استفاده کند. به خصوص آنکه ایران در شرایط جنگ به سلاح و ارز نیاز مبرم داشت.
افزون بر این، از بدو پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، یکی از سیاستهای اصلی رؤسای جمهور امریکا، بهبود روابط با ایران و گشودن باب مذاکره و از سرگیری روابط با جمهوری اسلامی بود. آنها از این اقدام در پی چند هدف بودند: 1- ورود به ایران به منظور حضور در متن حوادث کشور و برنامهریزی برای براندازی نظامی جمهوری اسلامی؛ 2- شکستن ابهت و اقتدار منطقهای و بینالمللی انقلاب اسلامی، با تأکید بر جهان اسلام؛ 3- شکستن آرمان «باور به خود» در میان مسلمانان و انقلابیون جهان سوم؛ 4- استحاله آرمانهای انقلاب و عبرت ساختن آن برای دیگران. از این رو، سیاستمداران ایالات متحده امریکا مترصد فرصت مناسب برای ایجاد روابط سیاسی با جمهوری اسلامی ایران بودند.
بدین ترتیب، فشارهای وارده ده به ایران از جنبه اقتصادی، دشواریهای میدان نبرد و نیاز مبرم ایران به سلاح و همچنین، تنگ شدن عرصه انقلابی لبنان بر امریکا و کشورهای غربی و نیز توانایی ایران در کمک به آزادی گروگانگیری غربی در لبنان، عوامل و زمینههایی بودند که از نظر سیاستمداران ایالات متحده، شرایط برقراری روابط با ایران را مهیا کرده بودند. امریکاییها از روشها و تلاشهای جسته و گریخته گذشته برای ایجاد ارتباط با ایران که به شکل غیرمستقیم و با وساطت (عمدتا) کشورهایی چون ترکیه، ژاپن و آلمان صورت میگرفت، صرف نظر کرده و به طور مستقیم مبادرت به برقراری روابط با ایران کردند. روندی که انجام آن تدریجی و پنهانی بود. نشریه فارین ریپورت در این باره نوشت:
«سال 1985 میلادی (1364) سال توجه امریکا به ایران بود. در این سال دکتر هنری کیسینجر، وزیر خارجه پیشین امریکا یک گزارش سری در مورد ایران به ریگان تسلیم کرد و ضرورت گشودن کانالهای ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با ایران را به وی یادآور شد. در ضمن این حقیقت را به او گوشزد کرد که تا زمانی که یک جناح میانهرو و قدرتمند مایل به گفت و گو با امریکا در بین رهبران آن کشور وجود نداشته باشد، هیچ گونه پیوند و یا مصالحهای بین دو کشور صورت نخواهد گرفت.» [240] .
مبتنی بر این رهیافت که تقریبا اجماع نظر عمومی در میان مقامات و جناحهای امریکایی درباره آن وجود داشت، دولت ریگان دست به ارسال سلاح به ایران زد و در پی آن، مک فارلین، مشاور امنیت ملی رییس جمهور امریکا به ایران سفر کرد. هدفهای این اقدام آن گونه که ریگان، رییس جمهور امریکا پس از افشای ماجرا، اعلام کرد، عبارت بودند از:
[ صفحه 189]
1- از سرگیری روابط با ایران؛
2- خاتمه دادن به جنگ؛
3- از بین بردن ریشههای تروریسم (منظور حرکتهای مردمی و انقلابی علیه امپریالیسم است)؛
4- حل مسئله گروگانها در لبنان. [241] .
در میان این هدفها، از سرگیری روابط و حل مسئله گروگانها به ترتیب مهمترین عوامل مؤثر بر دیپلماسی پنهانی امریکا با ایران بودند. این در حالی بود که تصمیم گیرندگان امریکایی برای مصرف داخلی، حل مسئله گروگانها را مهمترین عامل در اجرای ماجرای «ایران گیت» عنوان کردند.
اولین اقدام در این روند، ارسال سلاح به ایران بود. منابع خبری غرب این عمل را این گونه توجیه کردند که وقتی کاخ سفید از کمک سوریه نسبت به آزادی گروگانها ناامید شد و ایران نیز توانست برای آزادی گروگانهای هواپیمای تی. دبلیو. ای، در تیرماه 1364 کمک کند، امریکاییها به این نتیجه رسیدند که با تأمین برخی از لوازم یدکی و تجهیزات مورد نیاز ایران، موجبات جلب نظر مسئولان ایران را فراهم کنند. این لوازم یدکی، همانهایی بود که شاه از امریکا خریداری کرده بود، اما امریکا به دلیل تحریم فروش سلاح به ایران، آنها را بلوکه کرده بود. امریکاییها با وجود تن دادن به این سیاست، از دادن سلاحهای استراتژیک که موجب پیروزی ایران در جنگ شود، خودداری کردند و تنها به تحویل تعدادی موشک تاو، تجهیزات سایت ضد هوایی هاگ و یکی دو قلم دیگر از این دست، اقدام کردند. البته امکان تهیه این سلاحها از بازار آزاد نیز کم و بیش وجود داشت. به همین دلیل، هم زمان با دیپلماسی پنهان، امریکا در جهت مسدود کردن کانالهای تهیه تسلیحات ایران از بازار آزاد، تلاش چشمگیری به عمل آورد. موج دستگیریها، بازداشت و زندانی اعضای حدود 21 شبکه قاچاق اسلحه، حکایت از این امر داشت که امریکا در صدد بوده است تا با بستن کانالهای دستیابی ایران به تسلیحات مورد نیاز و غیر پیشرفته، از آن به عنوان امکانی جهت اهداف خود بهرهبرداری کند. [242] .
بدین ترتیب، نیازمندی امریکا به ایجاد ارتباط با ایران، با ارسال محدود سلاح به ایران از خرداد 1364 تا اسفند همان سال شکل گرفت. پس از آن، امریکا کوشید ارتباط مستقیم با ایران برقرار کرده و واسطهها را حذف کند. تلاش امریکا برای حذف هر گونه واسطه و برداشتن گام بزرگتر، موجب سفر مک فارلین به ایران شد. سرانجام در چهارم خرداد 1365 هواپیمای حامل مک فارلین و همراهانش در تهران به زمین نشست. طی سه روز اقامت
[ صفحه 190]
مک فارلین و همراهانش در ایران، مذاکراتی با رابطین ایرانی صورت گرفت، اما نتیجه روشنی در پی نداشت.
مک فارلین با درک عدم موفقیت، تأسف خود را به طرف ایرانی مذاکره کننده اظهار داشت و با بیان این که فرصت گرانبهایی از دست رفت [!]، ناموفق به امریکا بازگشت. [243] .
در پی اظهارات آقای هاشمی رفسنجانی، رییس وقت مجلس شورای اسلامی - در سالگرد تصرف سفارت امریکا - در افشای سفر مک فارلین، کاخ سفید با بحران سیاسی کم سابقهای رو به رو شد؛ زیرا هر آنچه را که ریگان به عنوان انگیزه تماس با جمهوری اسلامی مطرح میساخت، با شکل خاصی که ایران در این دیپلماسی انقلابی به کار بست، ضعف امریکا در برخورد با مسایل جهانی تلقی شد و تیر هدفهایی که ریگان با قصد کاهش فشار جو داخلی و سرخوردگی سیاست امریکا در صحنه بینالمللی مطرح کرده بود، موجب تشدید بحران شد. حتی اگر ریگان میتوانست با هر کوششی وانمود کند که از نماینده کاخ سفید در ایران استقبال به عمل آمده است، اعزام یک عنصر برجسته به ایران، بیانگر ضعف امریکا و انفعال این کشور در برابر ملت و رهبری انقلاب اسلامی تلقی میشد. زیرا برای تمام ناظران سیاسی مشخص بود که چنین تلاشی در این سطح، به مراتب فراتر از اقدام در جهت آزادی گروگانهای امریکایی در لبنان بوده است و این تلاش به عنوان قدمی آشتی جویانه در ارتباط با یک انقلاب ارزیابی میشد و دقیقا با همین برداشت، مسئله بیاعتباری سیاستهای منطقهای امریکا در روابط با متحدان منطقهاش، قوت گرفت.
وقوع ماجرای مک فارلین، لطمه شدیدی به اعتبار امریکا در صحنه سیاست بینالملل وارد ساخت و جوی آکنده از بیاعتمادی و سوء ظن بین این کشور با کشورهای عرب منطقه خلیج فارس و به خصوص کشور عراق به وجود آورد. مقامات عراق به طور رسمی این سیاست امریکا را محکوم کرده و آن را نقض بیطرفی و معارض با نقش این قدرت بزرگ در حفظ امنیت و صلح بینالمللی اعلام کردند. عراقیها همچنین امریکا را متهم کردند که در عملیات والفجر 8 و از دست دادن فاو، اطلاعات گمراه کنندهای به آنها داده است. اقدام دیگر عراق در این برهه، نزدیکی هر چه بیشتر به شوروی بود.
در این حال، اتحاد جماهیر شوروی از شرایط موجود نهایت بهرهبرداری را کرد و با ارسال سلاح به عراق، روابط خود را با متحد دیرینهاش بهبود بخشید. این روابط به سطح بسیار مطلوبی افزایش یافت به گونهای که در پی حمایت شوروی از فشار عراق بر ایران در جنگ شهرها، دوره سختی بر ایران گذشت. در این مقطع، به ویژه عملیاتهای کربلای 4 و 5،
[ صفحه 191]
منابع تأمین برق کشور، مناطق مسکونی و مراکز صنعتی و اقتصادی کشور به شکل گستردهای در معرض بمباران و پرتاب موشکهای عراقی قرار گرفت. این فشار، به لحاظ این که ایران در سیاست خارجی امریکا در منطقه، تشتت و سردرگمی ایجاد کرده بود، مورد استقبال ایالات متحده نیز قرار گرفت.
امریکا تلاش فوقالعادهای به عمل آورد که چالش داخلی و خارجی ناشی از ماجرای مک فارلین را به حداقل کاهش دهد. جهت دستیابی به این هدف، در صحنه جنگ با دادن اطلاعات استراتژیک به عراق سعی کرد روابط خود با عراق را به شکل سابق بازگردانده و از گسستگی بیشتر این روابط جلوگیری کند. مهمترین اقدام امریکا در این زمینه، آگاه کردن مقامات عراقی از منطقه مورد نظر ایران برای عملیات کربلای 4 و جزئیات مانور آن بود.
علاوه بر این امریکاییها اطلاعات با ارزشی در جریان جنگ شهرها و حملات هوایی عراق به منابع برق و صنعتی کشور در اختیار عراق قرار دادند. این تلاشها به ویژه موفقیت عراق در عقب راندن رزمندگان اسلام در عملیات کربلای 4 که به میزان قابل ملاحظهای اطلاعات امریکاییها درآن نقش داشت و در صورت شکست عراق، به احتمال زیاد، این رژیم در بنبست سیاسی - نظامی بیسابقهای گرفتار میشد، موجب نزدیکی و بهبود نسبی روابط عراق و امریکا شد. گرچه پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات کربلای 5 یک بار دیگر سوء ظن عراقیها را برانگیخت و آنها تصور کردند امریکا، یک بارد یگر آنها را فریب داده است، از این رو بار دیگر در روابط بین دو کشور چالش ایجاد شد.
اقدام دیگر امریکا برای کاهش فشار، متهم کردن مسئولان جمهوری اسلامی به ملاقات با مک فارلین بود. آنها کوشیدند ثابت کنند که مسئولان نظام با فرستاده ویژه ریگان ملاقات کردهاند، اما در این زمینه موفقیتی به دست نیاوردند زیرا حتی نام مسئولان ملاقات کننده نیز قابل ارائه نبود. و بالاخره آن گاه که با موضعگیری قاطع امام خمینی (ره) مواجه شدند، با طرح مسائلی «چون اسرائیل از دلالان فروش سلاحهای امریکایی به ایران 30 میلیون دلار سود برده است» و یا این که «امریکا پول فروش سلاحهای فروخته شده به ایران را به حساب ضد انقلابیون نیکار گوئه گذارده است» سعی کردند تا چهره انقلاب اسلامی ایران را در برابر امریکا مخدوش کنند.
مزید بر این، اقدام دیگر امریکا، اعزام هیئتهای دیپلماتیک به کشورهای عربی منطقه خلیج فارس بود تا از این طریق و با توجیه اقدام انجام شده، به آنها دلگرمی داده و حمایت کاخ سفید از این کشورها را دوباره اعلام کند. زیرا پس از افشای ماجرا، شیوخ عرب
[ صفحه 192]
خلیج فارس، دچار ابهام و حیرت شده بودند. آنها مشاهده کردند که امریکا برای منافع خود حاضر است متحدان دیرینه خود را در برابر ایران، قربانی کند.
بدین ترتیب، ماجرای مک فارلین به دلیل هوشیاری امام خمینی (ره) به یک پیروزی بزرگ برای جمهوری اسلامی تبدیل شد. و در مقابل، امریکا در باتلاقی فرو رفت که پیآمدهای منفی بسیاری در روابط سیاسی این کشور با کشورهای دیگر به جای گذاشت و اعتبار ایالات متحده را مخدوش ساخت.
این اقدام به طور خاص در رابطه با جنگ ایران و عراق، موجب شکاف سیاسی میان امریکا با عراق و کشورهای عرب منطقه شد.
عملیات والفجر 9
مقدمه
با آن که عملیات والفجر 9 اندکی بعد از عملیات والفجر 8 انجام شد، اما پیش از این، تصمیم به انجام این عملیات در منطقه شمال سلیمانیه مطرح بود. حدود تابستان 1364 منطقه عمومی چوارتا مورد توجه فرماندهان قرار گرفت و پس از انجام گفت و گو و بررسیها درباره آن، مقرر شد، در شهریور 1364 در آن منطقه عملیات انجام شود. اما کمبود توان (با تأکید بر نیروی انسانی) و گستردگی زمین منطقه و پیوستگی ارتفاعات مهم آن به یکدیگر مانع از انجام عملیات در شهریور ماه شد. پس از پشت سر گذاردن این مقطع بار دیگر در تصمیمی نه چندان قطعی مقرر شد این عملیات در بهار 1365 انجام شود. اما با گذشت زمان، دیدگاهها (عمدتا دیدگاه فرمانده سپاه) تغییر کرد و در پی اطلاعات و اخباری که قرارگاه نجف 3 (به فرماندهی برادر شهید غلامرضا صالحی) به فرمانده سپاه ارائه داد، وی مصمم شد که در فصل زمستان عملیات والفجر 9 انجام شود. وی عنوان میکرد:
«در غرب، دو سال از زمان عقب هستیم و باید آن را جبران کنیم.» [244] .
از این رو، مقدمات عملیات بهار باید در زمستان فراهم میشد؛ زیرا با توجه به کمبود و ضعف توان و سازمان رزم خودی، عملیات در زمستان به توان کمتری نیاز داشت. و از طرف دیگر، دشمن به طور جدی در جنوب درگیر بود. در هر صورت، مسئله کمبود توان خودی همچنان مطرح بود.
سرانجام، فرمانده سپاه تصمیم قطعی خود را مبنی بر انجام عملیات زمستانی در شمال سلیمانیه، اعلام کرد. اما گزارش فرمانده قرارگاه نجف در مورد میزان پیشرفت کار، حاکی از
[ صفحه 193]
آن بود که به دلیل وجود مشکلات جوی کار خیلی کند پیش میرود. حتی عنوان شد که یکی از نیروهای شناسایی یخ زده است. [245] از این رو، علیرغم آن که در نظر بود عملیاتهای والفجر 8 و والفجر 9 هم زمان انجام شوند، ولی پیش بینی میشد که این دو عملیات با فاصله 10 روز از یکدیگر، انجام بگیرند. [246] و بالاخره، با فاصله 14 روز پس از والفجر 8، عملیات والفجر 9 آغاز شد.
هدفها و جایگاه عملیات والفجر 9 در استراتژی نظامی ایران و علل انتخاب منطقه
عملیات والفجر 9 در چارچوب استراتژی عملیات محدود (یا متوسط) طراحی شد. هدفهای این عملیات، آماده سازی عقبه، ایجاد زمینههای لازم برای ادامه عملیات در بهار آینده (سال 1365) و نزدیک شدن به هدف اصلی بود. آماده سازی عقبه این امکان را به وجود میآورد که عملیاتهای بزرگ در جبهه شمال طراحی شود. زیرا عدم آمادگی عقبه همواره یکی از موانع اصلی انجام عملیات بزرگ در آن جبهه به شمار میرفت. آخرین و مهمترین دلیل انجام عملیات در این منطقه (در سطح کلان) تجزیه دشمن در جریان عملیات والفجر 8 بود. این عامل، نقش بسیار مهمی در تسریع انجام عملیات والفجر 9 داشت و به دلیل پیش بینی فشارهای دشمن در جنوب، در نظر بود حتما در منطقهای که فاصله مکانی زیادی با جبهه فاو داشته باشد، عملیات دیگری صورت بگیرد تا دشمن با مشاهده از دست دادن مواضع مهم در آن محور، برخی یگانهای مستقر در جنوب را به آن منطقه منتقل کند. این مسئله با شروع عملیات فاو و آغاز فشارهای پر حجم دشمن، تشدید شد. از این رو، انجام عملیات والفجر 9 ضرورت بیشتری پیدا کرد. این عملیات دارای هدفهای منطقهای در غرب کشور نیز بود.
وجود ارتفاعات استراتژیک منطقه، همچون گامو، ناصر، کچل پیر، سارسیر و کاتو، اهمیت زیادی داشتند که تسلط رزمندگان اسلام بر هریک از آنها، موجب تسلط بر بخشی از منطقه میشد. [247] افزون بر این، محدود کردن عملیات ضد انقلاب و منافقین در آن منطقه یکی دیگر از هدفهای جانبی عملیات والفجر 9 به شمار میرفت.
موقعیت منطقه
منطقه عمومی والفجر 9 با دو جاده از دهانه دره شیلر و منطقه چومان به شهرهای مریوان و بانه متصل میشود. این منطقه، کوهستانی و صعب العبور است؛ دارای زمستانی
[ صفحه 194]
سخت و قلل برفگیر میباشد که تا مدتی پس از بهار نیز برفها باقی هستند. این منطقه کوهستانی به سه قسمت شمالی، میانی و جنوبی تقسیم شده است.
بلندترین ارتفاعات منطقه، کچل پیر، ناصر و گامو هستند. ارتفاعات شاخ کوهان به همراه دو ارتفاع کجل و ناصر، مهمترین ارتفاعات جنوب منطقه به شمار میروند. گامو، رت، هزار کانیان، سور کوه و حلون، مهمترین ارتفاعات محور شمال هستند و ارتفاعات موبرا و ماماخلان، پلنگ سور، و سارسیر در محور میانی قرار دارند.
منطقه دارای سه تنگه است: 1- تنگه کاتو واقع در بین ارتفاعات کچل پیر و کاتو؛ 2- تنگهای واقع در میان ارتفاعات موبرا و پلنگ سور؛ 3- تنگهای واقع در کنار رودخانه گوگ سور.
رودخانهای اصلی این منطقه زاب صغیر و گوگ سور هستند که به ترتیب از شیبر و قزلچه، سرچشمه میگیرند و منطقه را به سه محور میانی، شمالی و جنوبی تقسیم میکنند.
شهر چوارتا مهمترین و شاخصترین موقعیت در منطقه است. شهر قلعه چولان و شهر ماووت نیز در این منطقه جلب توجه میکنند.
مهمترین موقعیت منطقه پس از چوارتا، ارتفاع مارسیه است که مانند چهارراهی، از آن نقطه به هر طرف میتوان مانور کرد. [248] .
وضعیت دشمن
انجام عملیات فاو در جبهه جنوب توان بسیار زیادی از ارتش عراق را مصروف خود کرد، لذا، در جبهه غرب، عراق بیشتر نیروهای ثابت آن منطقه و گاهی، نیروهایی که فاقد کیفیت رزمی در جنوب بودند در خط و احتیاط نگه میداشت. همچنان که جبهه خودی نیز در چنین مواقعی، یگانهای فرعی خود را در غرب مستقر میکرد.
علاوه بر این، به دلیل ضربه جبران ناپذیری که عراق در فاو متحمل شد، تا جایی که امکان داشت، اکثر یگانهایش را از منطقه غرب به جنوب منتقل کرد و به طور کلی میتوان گفت، نیروی چندانی در منطقه غرب وجود نداشت. ضمن آن که عملیات ایران در آن جبهه را نوعی فریب و یا به قصد تجزیه خود میدانست.
منطقه عملیاتی والفجر 9 در مسئولیت سپاه یکم عراق قرار داشت. سپاه یکم در میان سپاههای عراق دو مأموریتی بود؛ زیرا هم برای درگیریهای داخلی کردستان عراق وارد عمل میشد و هم برای درگیری مرزی میبایستی آمادگی عمل میداشت. به همین دلیل
[ صفحه 195]
سازمان آن از ویژگی خاص برخوردار بود و از یگانهای کماندویی مستقلی تشکیل شده بود تا برای هر دو نوع مأموریت آمادگی داشته باشد. [249] .
سه لشکر 24، 27 و 34 یگانهای سازمانی سپاه یکم عراق بودند. لشکر 24 در قلعه دیزه، لشکر 27 در دربندیخان و لشکر 34 در منطقه عملیاتی والفجر 9 مستقر بودند. این لشکر تیپهای 105 و 504 را در اختیار داشت. تیپ 105 در منطقه عمومی کاتو و تیپ 504 در منطقه عمومی چوارتا استقرار داشتند. همچنین، یک گردان کماندویی روی ارتفاعات کوهان بود که دو دسته از آن در خط حضور داشتند و دو گردان تقویت نیز روی ارتفاعات ناصر بودند و روی ارتفاع کچل پیر نیرویی از دشمن حضور نداشت. تیپ 155 دشمن نیز در منطقه مستقر بود. در مجموع، استعداد عراق در منطقه عملیاتی، سه تیپ منها بود که یک گردان زرهی و یک گردان کماندویی لشکر 27 در احتیاط بودند. علاوه بر این، عراق پس از شروع عملیات، با نیروهای کماندویی لشکرهای 20،24، 27 منطقه را تقویت کرد.
علیرغم عدم حضور جدی دشمن در منطقه، خطوط دفاعی آن، دارای موانع و استحکامات لازم بود، به گونهای که برخی فرماندهان از وجود چنین موانعی اظهار شگفتی میکردند. [250] .
طرح مانور
منطقه انتخاب شده برای عملیات واجد پیوستگی جغرافیایی بود، به گونهای که بر روی یک مجموعه از ارتفاعات میبایست به طور هم زمان در یک حمله (با مراحل درگیری) عملیات صورت میگرفت، که این مسئله با توان و استعداد سازمان رزم جبهه خودی تعارض داشت؛ از یک طرف انجام عملیات برای تجزیه دشمن از جنوب نیازمند قابلیت لازم و حداقل تهدید برای دشمن بود و از طرف دیگر، برای دست یافتن به این مقصود، توان موجودی کافی نبود. به هر صورت، پس از بحث و گفت و گوهای فراوان و ارائه نظرات فرماندهان یگانهای سازمانی سپاه در غرب که دارای تجربه زیاد در آن جبهه بودند، مقرر شد، در منطقه عمومی چوارتا، بسن و گامو عملیات انجام شود. این منطقه به دو بخش تقسیم شد: بخش اول از محور شیلات با هدف تصرف از ارتفاعات منطقه عمومی چوارتا و بخش دوم از محور هزار قله (ارتفاعات حلوان) با هدف تصرف مواضع دشمن در دامنه شرقی گامو و الحاق با نیروهای خودی روی ارتفاع بسن.
[ صفحه 196]
در سمت راست از محور بانه، فلش حمله، از روستای چومان تا بسن بود. هدف آن بود که روستای چومان از ضد انقلاب پاک سازی شود و بعد از احداث پل بر روی رودخانه مرزی، پایگاه دشمن روی ارتفاع بسن تصرف شده و در آنجا خط پدافندی تشکیل شود. [251] .
این طرح با توان موجود تناسب نداشت، بدین خاطر بار دیگر، درباره آن بحثهای زیادی شد و سرانجام با تعدیلی که صورت گرفت، طرح مانور عملیات به شرح زیر تعیین گردید:
در مرحله اول، روی ارتفاعات کوخ نم نم تا شاخ کوهان عمل میشد که نهایت پیشروی در سمت راست کوخ نم نم بود. فلش اصلی؛ تصرف ارتفاعات موبرا، ماماخلان و پلنگه سور بود. دو جناح چپ قله ناصر و یالهای شاخ کوهان نیز به عنوان حداکثر پیشروی مشخص شدند. در مرحله دوم، جناح راست عملیات میبایستی هم آهنگ با فلش اصلی به سمت ارتفاع سارسیر، برای تأمین جناح عملیات پیشروی کرده و پس از پاکسازی دشمن و تثبیت منطقه، به پدافند بپردازد. فرض اصلی برای موفقیت جناح راست آن بود که روستای چومان از ضد انقلاب پاکسازی شده و یگان عمل کننده به طرف ارتفاع بسن پیشروی کند. فلش اصلی عملیات پس از تصرف پلنگه سور، آزاد ساختن ارتفاع سارسیر بود. [252] .
مسئولیت انجام عملیات به قرارگاه نجف (سپاه) واگذار شد که این قرارگاه با استعداد پنج تیپ و یک گردان عملیات والفجر 9 را آغاز کرد.
شرح عملیات
عملیات والفجر 9، در پنجم اسفند 1364 ساعت 23:47 با اعلام رز به وسیله فرمانده قرارگاه نجف، برادر مصطفی ایزدی شروع شد. جناح چپ و راست به سرعت مأموریت خود را انجام دادند و عملکرد محور وسط نیز آن گونه که گزارش میشد، امیدوار کننده بود.
در جناح راست دو مأموریت اصلی وجود داشت: 1- اجرای عملیات در منطقه چومان؛ 2- پیشروی از هزار قله به سوی کوخ نم نم. مأموریت اول به دلیل وسعت منطقه و حضور ضد انقلاب و نیز عدم اجرای هم آهنگیهای لازم انجام نشد، اما مأموریت دوم بدون هیچ گونه حادثهای صورت گرفت و یگان عمل کننده ضمن تصرف کوخ نم نم، مأموریت ایذایی خود را در شمال ارتفاع موبرا انجام داد.
در جناح چپ، در سمت ارتفاع ناصر، نیروها خیلی زود به هدف دست یافتند. این جناح با آن که صخرهای و دارای پرتگاه بود و دشمن نیز دور تا دور پایگاه نگهبان گذارده و بر تنها راه بالا رفتن روی صخرهها تیربار قرار داده بود، اما با کارآمدی قابل تحسین تیپ 57 ابوالفضل
[ صفحه 198]
(رزمندگان لرستان) تصرف شد. پس از آن، این یگان یال ارتفاع ناصر را تصرف کرد و با حضور نیروهای خودی بر روی یالهای مشرف بر ماماخلان، دشمن مجبور به تخلیه آنجا شدند. در محور کوهان، به دلیل وسعت کمتر منطقه و عدم حضور جدی دشمن، تا ساعت 4:30 صبح تمام هدفها تصرف شد.
در محور اصلی (وسط) میبایست در مرحله اول، دو ارتفاع مهم موبرا و ماماخلان تصرف شود. و محور موبرا به دو محور تقسیم شد که یکی از محورها بدون مشکل خاصی آزاد شد، اما آزادسازی بخشی از محور دوم با مقاومت دشمن رو به رو شد و تا ساعت 1:30 نیمه شب به درازا کشید. با ادامه حمله در روز بعد، قله اصلی این ارتفاع نیز به تصرف در آمد. در محور ماماخلان کار نیروها قدری مشکل شد و تصرف این ارتفاع تا صبح روز بعد ادامه یافت، و بالاخره با تعویض فرمانده آن محور و تقویت نیروها، ماماخلان سقوط کرد. اما نیروها نسبت به ایجاد خط پدافند و تثبیت آن سستی میکردند و از طرف دیگر، فرماندهی عملیات نیز با توجه به عدم حضور دشمن و امکان ادامه عملیات و دستیابی به هدفهای مهم منطقه، مصمم به ادامه پیشروی بود. [253] به گونهای که وقتی اوضاع به برادر محسن رضایی در جنوب گزارش شد، ایشان گفت:
«اگر دو تیپ یا لشکر در دست داشتیم، الان میتوانستیم تا سلیمانه برویم.»
برادر ایزدی فرمانده قرارگاه نجف نیز چنین گفت:
«اگر به ما نیرو برسانند، میتوانیم خودمان را روی ارتفاعات سلیمانیه برسانیم.» [254] .
به هر ترتیب، برای ادامه عملیات، به نیروی جدید و بیشتری نیاز بود و از سوی دیگر، با نیروی جدید حفظ منطقه تصرف شده میسر نبود. به این دلیل، پس از آن که فشارهای دشمن در جبهه فاو کمی فروکش کرد، تصمیم گرفته شد یک یا دو یگان از این منطقه به غرب منتقل شود اما احساس خطر جدی نسبت به تهدید فاو فرماندهی را وادار کرد که با احتیاط و دوراندیشی بیشتری تصمیم بگیرد. از این رو، ابتدا قرار شد دو یگان از جنوب به غرب بروند اما پس از بحث و گفت و گوی بیشتر، این مسئله منتفی شد. در پی این تصمیم، برادر ایزدی، فرمانده قرارگاه نجف پیشنهاد کرد که از نیروی ارتش استفاده شود. این پیشنهاد از طریق فرمانده کل سپاه به آقای هاشمی رفسنجانی، فرمانده جنگ منتقل شد و سرهنگ صیاد شیرازی، فرمانده نیروی زمینی ارتش نیز بنا به دستور فرمانده جنگ به منطقه عملیاتی والفجر 9 رفت و پس از صحبت با فرماندهان سپاه تصمیم گرفت یگانهایی از ارتش را به کمک آن جبهه بفرستد.
[ صفحه 199]
وضعیت جوی و سرمای طاقتفرسا، مسئله دیگری بود که تلاش وافری برای غلبه بر آن به عمل آمد. به دلیل نبود امکانات کافی، بسیجیها از سرما رنج میبردند و برای گرم کردن آنها تنها 1300 دست لباس گرم در دسترس بود. [255] .
در ادامه عملیات، مطابق طرح مانور باید ارتفاع پلنگه سور تصرف میشد اما نیرویی که برای این منظور در نظر گرفته شده بود، در جریان تصرف ارتفاعات موبرا و ماماخلان به کار رفته بود. به تبع این وضع، امکان تصرف ارتفاع سارسیر نیز وجود نداشت. با تلاش زیاد و گردآوری توان موجود، مقرر شد که تیپ 110 شهید بروجردی روی ارتفاع پلنگه سور وارد عمل شود و آن را به طور کامل تصرف کند. [256] .
در مرحله دوم با توجه به موقعیت مرحله اول، فرماندهان سپاه مصمم بودند در هر صورت عملیات متوقف نشود. اما کمبود نفرات مانع بزرگی بود. به هر تقدیر علیرغم آن که طبق طرح در مرحله دوم میبایست برای تصرف ارتفاع سارسیر عمل میشد، با صلاح دید فرمانده قرارگاه نجف تصمیم گرفته شد روی ارتفاع کاتو عملیات انجام گیرد.
قله ارتفاع کاتو با سقوط یکی دو سنگر دشمن به سرعت تصرف شد و پس از آن نیروها میبایست به دامنه آن سرازیر شده و با تسلط بر جاده قلعه چولان - کاتو، امکان استفاده دشمن از این جاده را سلب میکردند.
با روشن شدن هوا، دشمن به تدریج، نیرو وارد منطقه کرد و با اجرای آتش موجب شد نیروهای خودی کم کم از این ارتفاع عقب نشینی کنند. دشمن در این حال توانست نیمی از قله را تصرف کند. این وضع موجب شد فرماندهان به فکر تثبیت مواضع به دست آمده افتاده و از پیشروی بیشتر خودداری کنند. به این دلیل، جلسهای تشکیل شد و خطهای پدافندی برای تثبیت و حفظ به این شرح به یگانها سپرده شد:
خط کاتو به تیپ 155 ویژه شهداء؛ خط ناصر به تیپ 57 ابوالفضل (ع)؛ خط شاخ کوهان به تیپ 29 نبی اکرم (ص)؛ خط شیر ویژه و پلنگه سور به تیپ 110 شهید بروجردی؛ خط موبرا به تیپ 105 قدس؛ خط کوخ نم نم به گردان تکاور لشکر64؛ [257] تشکیل خط دوم پدافندی بر روی ارتفاع موبرا به لشکر 28 نیروی زمینی ارتش و همچنین تشکیل خط دوم پدافندی بر ماماخلان.
پس از آن که منطقه حالت تثبیت و آرامش به خود گرفت، قرارگاه نجف طرح تصرف ارتفاع کچل پیر را پیگیری کرد. اهمیت این ارتفاع از تمام ارتفاعات منطقه بسیار بیشتر بود و اشغال آن جا پای مناسبی برای ادامه عملیات به شمار میرفت.
[ صفحه 200]
با موفقیتی که به دست آمده بود، در واقع، مانعی برای رسیدن به سلیمانیه وجود نداشت و نیروهای خودی به سادگی میتوانستند تا ارتفاعات «ازمر»، که مشرف به شهر سلیمانیه است، پیشروی کنند. به بیان دیگر، با سقوط خط پدافندی عراق روی ارتفاعات موبرا و ماماخلان، خط دفاعی شرق سلیمانیه فرو ریخته بود و در صورت حضور قوی نیروهای خودی روی ارتفاع کاتو و عقبه دشمن در دسترس قرار میگرفت و با تکمیل هدفهای تصرف شده بر روی ارتفاع کاتو و تصرف ارتفاع سارسیر، این جبهه به طور کامل سقوط میکرد و تا سلیمانیه هیچ مانع نظامی وجود نداشت. تصرف ازمر و اشراف به شهر سلیمانیه، در شرایطی که شهر فاو به دست رزمندگان اسلام سقوط کرده بود، بسیار مهم و استراتژیک تلقی میشد. برای این منظور، علاوه بر تواناییهای کلی و تجهیزاتی، تأمین نیرو در قالب تیپ و لشکر، مهمترین مسئله بود. از این رو، از ارتش خواسته شد که جدیتر وارد صحنه شود و آنها نیز پذیرفتند، ما اصرار داشتند که فعالیتها، مانند عملیات فتحالمبین به صورت مشترک با سپاه عمل شود، این مسئله موجب از دست رفتن زمان شده بود. بنابراین، سپاه برای سرعت در انجام عملیات تکمیلی در منطقه والفجر 9 بار دیگر امکان آزاد کردن یکی دو یگان از جنوب را مطرح کرد و حتی فرماندهان لشکر نصر و تیپ امام حسن (ع) را برای شناسایی و بررسی به آن منطقه اعزام داشت اما بار دیگر نگرانی از تهدید جبهه فاو موجب انصراف از این تصمیم شد. بدین ترتیب، چگونگی کمک برادران ارتش دوباره مطرح گردید، و پس از برگزاری جلسات تصمیمگیری، مقرر شد ارتش در تثبیت ارتفاع کاتو و کمک به خط پدافندی در محورهای دیگر، و آزادسازی سارسسیر مشارکت کند. در 14 اسفند 1364 تیپ 3 لشکر 77 ارتش، خط موبرا و پلنگه سور را تحویل گرفت و یک گردان از لشکر 28 نیز خط سد کننده موبرا را در اختیار گرفت. همچنین، در این تاریخ خط کوخ نم نم در دست گردان تکاور لشکر 64 ارتش جمهوری اسلامی و یک گردن جندالله از سپاه بود. مسئولیت خط کاتو نیز به تیپ ویژه شهداء سپرده شد و تیپ 57 ابوالفضل (ع) هم خط کچل پیر - ناصر را در اختیار گرفت. تیپ نبی اکرم نیز در خط کوهان مستقر شد.
در حالی که جبهه خودی ضمن تثبیت اوضاع، برای آینده برنامهریزی میکرد، دشمن به ارتفاع کچل پیر حملهور شد و آن را تصرف کرد که بلافاصله در حمله بعدی عقب رانده شد. اما با حمله مجدد دشمن که با تقویت نیرو و حجم آتش همراه بود، این ارتفاع سقوط کرد و در ادامه این حمله، ارتفاع ناصر نیز به دست دشمن افتاد. از این پس، به مدت یک هفته تحرک دشمن متوقف شد و برنامه تثبیت در دستور کار قرار گرفت.
[ صفحه 201]
در ادامه عملیات، به دلیل کاهش چشمگیر توان سپاه، منطقه عملیاتی به نیروی زمینی ارتش تحویل گردید. و مقرر شد نیروهای سپاهی همچنان در خط بمانند تا سبب تقویت خطها شوند. این نیروها عبارت بودند از؛ تیپ قدس، تیپ شهید بروجردی و تیپ نبی اکرم که به ترتیب در خط موبرا، پلنگه سور و سمت چپ ماماخلان هر یک با یک گروهان تحت امر نیروی زمینی ارتش قرار گرفتند و در مقابل، نیروی زمینی ارتش متعهد شد پس از یک فرصت 24 ساعته (که دشمن حمله نکند) منطقه را به طور کامل تثبیت کند. به این ترتیب، در روزهای بعد یگانهای ارتش با افزایش نیروهای خود در خط، یگانهای سپاه را آزاد کردند مگر در برخی مناطق که حدود دو دسته در محورها باقی ماندند.
پس از هشت روز توقف، عراق بار دیگر حملات خود را از سر گرفت و در حالی که منطقه به طور کامل تثبیت نشده بود و نابسامانی زیادی به چشم میخورد، توانست مواضع از دست داده را باز ستاند.
عملیات تکمیلی والفجر 8
اشاره
اهمیت فوقالعاده منطقه عملیاتی والفجر 8 از نظر سیاسی و نظامی برای ایران و عراق، و همچنین وضعیت نامناسب خطوط، پدافندی خودی دراین منطقه، علیرغم گذشت بیش از دو ماه از تصرف فاو به دلیل فرسایش توان خودی از لحاظ نیرو و مهندسی و دیگر امکانات، ایجاب میکرد، برای حل این مسائل تصمیماتی اتخاذ شود، لذا پس از روزها بحث و بررسی، عملیات تکمیلی با هدف ترمیم و تثبیت خط پدافندی، آزاد شدن یگانها و انهدام نیروی دشمن طرحریزی شد.
بررسی اهداف عملیات
ترمیم و تثبیت خط پدافندی
از مهمترین مشکلات موجود در منطقه والفجر 8، پس از فروکش کردن پاتکهای مداوم و سنگین دشمن، وضعیت نامناسب، شکننده و پیچیده خط پدافندی بود. به گونهای که هر لحظه امکان شکسته شدن خط وجود داشت، همانطور که در چند حمله چنین شده بود. از سوی دیگر، به دلیل نزدیکی خط خودی و دشمن، به ویژه در منطقه کارخانه نمک و عدم امکان به کارگیری دستگاههای مهندسی، تحکیم خطوط میسر نبود و شرایط موجود هم با زحمات طاقت فرسای رزمندگان و با بیل و کلنگ و با استفاده از گونیهای خاک فراهم
[ صفحه 202]
شده بود که آن هم دوام و استحکامی نداشت و با اجرای آتش دشمن در دو سه روز از بین میرفت، به طوری که نیروهای پدافند کننده همیشه در حال ترمیم خطوط خود بودند. علاوه بر این، چنین وضعیتی آسیبها و تلفات بسیاری را بر نیروهای پدافند کننده وارد میکرد. به عنوان نمونه، احمد کاظمی فرمانده لشکر 8 نجف در تشریح وضعیت خط این لشکر، به فرمانده نیروی زمینی سپاه گفت:
«این گوشه (محل تقاطع خط و جاده استراتژیک) هر سه روز یک بار ور میافتد (نابود میشود)، از خاکریز و سنگر (گرفته تا) فرمانده و بی سیمچی و دیدهبانی، همهاش از بین میرود، دوباره درست میکنیم. (دشمن) با موشک و خمپاره میزند...، اصلا اینجا نمیشود ایستاد.» [258] .
لذا، ضرورت رفع این مسائل، رفع مشکلات تردد از عقبه به خطوط پدافندی و تدارک رسانی به رزمندگان و همچنین و لزوم دست یابی به خط پدافندی مستحکم و خدشه ناپذیر، در سر لوحه طراحی عملیاتی در این منطقه قرار گرفت.
آزاد شدن یگانها
از آغاز عملیات والفجر 8، همه یگانهای سپاه درگیر عملیات و پدافند منطقه فاو بودند. ضرورت تداوم جنگ ایجاب میکرد که دست کم تعدادی از آنها آزاد شده تا زمینه آماده سازی عملیاتهای بعدی فراهم شود. اما با توجه با حساسیت خطهای پدافندی فاو، این امر میسر نبود مگر آن که خطوط پدافندی به گونهای ترمیم و تثبیت شوند که صرفهجویی در نیرو و امکانات، میسر باشد. لذا، در طرحریزی عملیات تکمیلی تلاش شد، خط پدافندی به گونهای انتخاب شود که با انداختن آب جلوی آن و به کارگیری سلاحهای پدافندی، نیرو و یگان کمتری مورد نیاز باشد.
انهدام نیروی دشمن
دشمن از اوایل سال 1365 در سراسر جبهههای دست به تحرک زد و به برخی از خطوط پدافندی حمله کرد. پیش بینی میشد، چنانچه عملیاتی انجام گیرد، توان دشمن بر اثر انهدام کاهش یابد. لذا، یکی از هدفهایی که در طرحریزی عملیات تکمیلی مورد توجه قرار گرفت، انهدام و زمینگیر کردن نیروهای دشمن بود.
آقای شمخانی، فرمانده نیروی زمینی سپاه در جلسهای با فرماندهان برخی یگانها، اهداف عملیات در این منطقه را، چنین بیان کرد:
«برادران بدون هیچ گونه ابهام و تردید بیاییم نیروی پیاده دشمن را درگیر کنیم، چون اکثر یگانهایی که مقابل ماست (در منطقه والفجر 8) نیروی پیاده دشمن است و اکثر جاهایی که
[ صفحه 203]
دشمن دارد پاتک میکند، همهاش باز هم نیروی پیاده است. بتوانیم این نیرو را مقداری زمینگیر کنیم، زمان به دست بیاوریم، برای این که عملیات اساسی خودمان را انجام دهیم. توکل کنید و... محکم پیگیری کنید تا بتوانیم ان شاء الله تلافی جزیره [259] را اینجا بکنیم و همین که خط پدافندی مناسبتری برای وضعیت آینده خودمان داشته باشیم که آب را بتوانیم رها کنیم و با آزاد سازی یگانهایی که میتوانند جاهای دیگر عمل کنند، برای عملیات بعدی خودمان را آماده کنیم.» [260] .
طرح ریزی عملیات
بحث عملیات تکمیلی در منطقه والفجر 8، پس از دستیابی نسبی به اهداف این عملیات و پس از توقف عملیات در نقاطی که مشکلات پدافندی در پی داشت، (حدود دو ماه قبل از انجام عملیات تکمیلی) آغاز شد. در این باره، در جلسه 10 اسفند 1364 قرارگاه خاتم، آقای عزیز جعفری گفت:
«خط فعلی قابل مقاومت نیست، خط ما در کارخانه نمک باید جلوتر از سه راهی مربعی (چهار ضلع شرق کارخانه نمک) باشد. و غیر از این خط، داخل کارخانه نمک نمیتوان ایستاد و باید خط رو به روی ضلع جنوبی به امالقصر بایستیم یعنی از خط فعلی عقب بیاییم.»
اما برادر رحیم صفوی میگفت:
«اگر ما عقب بیاییم و دشمن از کارخانه نمک بیرون بیاید، فشار میآورد.»
برادر غلامعلی رشید نیز گفت:
«این طور که برادران میگویند، زمین داخل کارخانه گل و لای است که نمیشود روی آن ایستاد، با این توصیفی که از خط میکنند، اینجا را از دست خواهند داد، یا باید بروند جلوتر از سه راهی مربعی و...»
در همین حال برادر محسن رضایی فرمانده سپاه گفت:
«نکته این است که دشمن در اینجا اگر 10 تیپ دیگر هم [در استمرار عملیات] از دست بدهد، باز ادامه میدهد ولی اگر دو تیپ او را [یکجا] منهدم کنیم و ناامید شود دیگر نمیآید... اگر ما از کارخانه نمک عقب بیاییم دشمن امیدوار میشود و ادامه خواهد داد.»
[ صفحه 204]
پس از بحث و گفت و گوی فراوان، عملیات محدودی طرحریزی شد که در 11 اسفند 1364 (هنگام عملیات والفجر 8) لشکر 14 امام حسین (ع) و لشکر 31 عاشورا آن را به اجرا در آوردند. در این عملیات، لشکر 14امام حسین (ع) مأموریت داشت که از سمت چپ مربع کارخانه نمک پیشروی کرده وبا پاکسازی خط دشمن، خود را از سه جناح به زاویه شمال غربی این مربع رسانده و بعد از پیمودن 200 تا 300 متر روی ضلع شمالی مربع، خاکریز بزند. لشکر 31 عاشورا نیز مأمور شد جاده شنی را پاکسازی کرده و سیل بند جنوبی مربع را تصرف کند و پیشروی خود را به طرف سیل بند شرقی ادامه داده و با کمک لشکر 8 نجف، بعد از تصرف قرارگاه دشمن در کنار جاده استراتژیک، خط پدافندی ایجاد کند. این عملیات، به دلیل هوشیاری دشمن و آگاهی او از قصد انجام تک و همچنین به کارگیری توان و استعداد اندک، از نیروهای خودی و تلاش ضعیف لشکر 31 عاشورا، بدون نتیجه ماند.
پس از این عملیات، بحث و بررسی در زمینه طرحریزی عملیات تکمیلی، با استفاده از تجربیات به دست آمده در عملیات 11 اسفند 1364 ادامه یافت. علاوه بر آن، به منظور ترمیم تدریجی خطوط و کاهش آسیبپذیری، فعالیتهای مهندسی و همچنین تلاش یگانها ادامه پیدا کرد.
به طور کلی، هدف نهایی عملیات تکمیلی در منطقه والفجر 8 که مورد تأکید بیشتر فرماندهان قرار داشت، رسیدن به کانال دریاچه نمک (در محور جاده امالقصر) و ضلع شمالی دریاچه نمک و امتدد آن تا حاشیه اروند و تشکیل خط پدافندی بود. در جلسه 27 فروردین 1365 نیروی زمینی سپاه، فرماندهان قرارگاهها بر لزوم انجام عملیات برای دستیابی به این خط تأکید کردند. آقای شمخانی ضمن جمعبندی این نظرات و تأیید آنها، درباره معایب و محاسن این عملیات گفت:
«این عملیات یک سری منافع دارد و یک سری بیخاصیتی (معایب)، منافعش این است که 1- ما امکاناتمان همهاش اینجاست، 2- دشمنی که اینجاست خطوط محکم پدافندی ندارد، بنابراین مرحلهای عمل کردن به صرفه است، 13- دشمن دراینجا موضع مدافع دارد، یعنی یک دشمن شکست خورده است، 4- این که سریع میشود عمل کرد، 5- دشمن را از ادامه تحرکاتش باز میدارد، 6- با تکمیل خط میتوان یک خط پدافندی خوبی درست کرد، 7- انهدام خوبی از دشمن میشود. اما عیبش این است که ما آنچه را که منفعت سیاسی و نظامی در منطقه فاو بوده، بردیم یعنی ما اهداف سیاسی - نظامی خودمان را از فاو گرفتهایم، با توجه به اینکه جنگ باید در درون و بیرون ایجاد تحول بکند، این اقدام تحولزا نیست.»
[ صفحه 205]
افزون بر این مسائل، لزوم به کارگیری نیروهای بسیجی که به جبهه آمده بودند و همچنین نیاز به زمان برای آماده سازی منطقه عملیاتی، ضرورت انجام عملیات تکمیلی را نشان داد. در ادامه این جلسه، چگونگی انجام عملیات مورد بررسی قرار گرفت. فرماندهان قرارگاههای کربلا و نجف اعتقاد داشتند چنین عملیاتی باید در سه مرحله انجام گیرد. آقای غلامپور، فرمانده قرارگاه کربلا در این مورد گفت:
«هر مرحله یک عملیات قوی است و در مجموع حدود 150 گردان نیرو لازم است؛ 10 تا 15 روز هم باید جواب پاتکهای دشمن را بدهیم.»
آقای غلامعلی رشید نیز ضمن تأیید انجام عملیات در سه مرحله، بر اولویت محور جاده امالقصر تأکید کرد، اما آقای جعفری، فرمانده قرارگاه نجف معتقد بود قبل از این، باید در محور کارخانه نمک و جاده استراتژیک، عملیات انجام شود. این نظر بیشتر مورد توجه قرار گرفت ضمن آن که گفته میشد به منظور تجزیه دشمن و آتش آن به مواضع ب شکل حاشیه اروند نیز باید تک شود. [261] .
تأکید بر ضرورت و سرعت در انجام عملیات و آمادگی یگانهای مستقر در منطقه برای انجام تک در جنوب شرقی کارخانه نمک و جاده استراتژیک و همچنین، لزوم ترمیم خط نامناسب در این منطقه، موجب شد، همین منطقه برای عملیات محدود برگزیده شود.
بالاخره در جلسهای که در سوم اردیبهشت 1365 با حضور فرمانده سپاه، فرمانده نیروی زمینی سپاه، فرماندهان قرارگاهها و یگانهای مستقر در منطقه والفجر 8 برگزار شد، انجام عملیات محدود، در محدوده چهار ضلعی (جنوب شرقی دریاچه نمک)، جاده شنی (جنوب و پایینتر از کارخانه نمک) و جاده استراتژیک قطعی شد و زمان شروع عملیات، تاریخ هشتم اردیبهشت 1365 تعیین گردید.
طرح مانور و سازمان رزم
قرارگاههای کربلا و نجف برای انجام این عملیات و قرارگاه نوح برای فریب دشمن انتخاب شدند.
قرارگاه کربلا: مأموریت جناح راست منطقه (جاده البحار، جاده استراتژیک و غرب جاده شنی) به قرارگاه کربلا شامل لشکرهای 8 نجف، 25 کربلا و 41 ثارالله (ع) سپرده شد. لشکر ثارالله (ع) میبایست. روی جاده البحار و دژ غرب این جاده حدود 500 تا 600 متر پیشروی کرده و نیروهای کمین دشمن را منهدم میکرد و با استفاده از مواد منفجره، روی جاده و دژ
[ صفحه 206]
شکاف ایجاد کرده و در آنجا مستقر میشد. به لشکر 8 نجف، مأموریت پاکسازی و تصرف مقر دشمن در کنار جاده استراتژیک (در حدود یک کیلومتری خط فعلی) واگذار شد.
لشکر 25 کربلا نیز عهدهدار سه مأموریت بود؛ 1- پاکسازی جاده شنی (پایینتر از ضلع جنوبی کارخانه نمک) و الحاق با لشکر 31 عاشورا روی این جاده، 2- پاکسازی زاویه جنوب شرقی کارخانه نمک و حدود 200 متر از دژ جنوبی این کارخانه و الحاق با لشکر 31 عاشورا، 3- پاکسازی حدود یک کیلومتر از دژ شرقی کارخانه نمک و جناح چپ جاده استراتژیک و الحاق با لشکر 8 نجف.
قبل از آخرین جلسه مانور و آمادگی در هفتم اردیبهشت 1365 قرار بود لشکر 25 کربلا و لشکر 31 عاشورا از دو طرف روی جاده شنی پیشروی کرده و با هم الحاق کنند. اما در این جلسه با توجه به احتمال درگیری نیروهای این دو لشکر با یکدیگر در هنگام پاکسازی، مأموریت لشکر 31 عاشورا روی جاده شنی حذف شد و باقیمانده خط دشمن روی این جاده (حدود یک کیلومتر) به لشکر 25 کربلا واگذار شد و در مقابل، به لشکر 31 عاشورا تأکید شد که برای پاکسازی ضلع جنوبی کارخانه نمک تلاش بیشتری به کار بسته و در حد امکان تا زاویه جنوب شرقی (عقده 5) [262] پیشروی کند.
قرارگاه نجف: این قراگاه مأمور شد در جناح چپ با استفاده از لشکرهای 14 امام حسین، 31 عاشورا و تیپ 32 انصارالحسین وارد عمل شود. لشکر 31 عاشورا مأموریت پاکسازی قسمتی از ضلع جنوبی و قسمتی از ضلع غربی چهار ضلعی را به عهده داشت. تیپ 32 انصارالحسین میبایست در حد فاصل گرههای 7 و 8 از ضلع غربی چهار ضلعی عمل میکرد. [263] لشکر 14 امام حسین (ع) مأموریت یافت ابتدا با پاکسازی قسمتی از ضلع غربی چهار ضلعی روی این ضلع با تیپ 32 انصارالحسین الحاق کند و سپس، روی جاده آسفالت کارخانه نمک پیشروی کرده و پس از یک کیلومتر از سه راهی (تقاطع ضلع غربی و شمالی چهار ضلعی) با ایجاد شکاف روی جاده، در آنجا پدافند کند.
قرارگاه نوح: در عملیات تکمیلی و محدود منطقه والفجر 8، قرارگاه نوح مأموریت خاصی بر عهده نداشت و تنها به منظور فریب دشمن و تجزیه و توان و آتش آن، مقرر شد که این قرارگاه تظاهر به تک کرده و شبکههای بیسیم خود را فعال کند.
[ صفحه 207]
آخرین وضعیت و اقدامات دشمن
دشمن پس از توقف پاتکهای سنگین و طولانی خود، بار دیگر اقدامات متعددی را برای جلوگیری از تثبیت خط رزمندگان و زمینهسازی هجومهای بعدی خود آغاز کرد. از جمله این اقدامات - که در زمان پاتکهای دشمن هم کم و بیش تداوم داشت - شناساییها و گشتهای هوایی وسیع، بمبارانهای گسترده، اجرای انواع آتشهای سبک و سنگین به ویژه روی خطوط دفاعی، پرتاب گلولههای شیمیایی، انواع فعالیتهای مهندسی، انتقال امکانات رزمی و... بود. نیروهای دشمن ظهر روز 31 فروردین 1365 در دو محور امالقصر و البحار اقدام به شلیک گلولههای شیمیایی کرده و در پی آن، حمله نسبتا سنگینی را در محور امالقصر به قصد رسیدن به پایگاه موشکی آغاز کردند، که با مقاومت و تلاش رزمندگان، بدون دست یابی به هدف خاصی و با به جای گذاشتن شمار زیادی کشته و زخمی و دادن 11 اسیر، متوقف شدند. همچنین، دشمن در روز بعد (اول اردیبهشت 1365) با اجرای تک شیمیایی، 100 تن از نیروهای خودی را مصدوم کرد. در این حال، عراق تلاش میکرد تا خطوط کاملا نامناسب خود را - که تردد در آنها به سختی صورت میگرفت و در تدارک آنها با مشکلات زیادی مواجه بود و در بعضی از خطوط نیروهایش به وضع فجیعی گرفتار شده بودند - بدون عقب نشینی و از دست دادن زمین، ترمیم کند.
غافلگیری و هوشیاری دشمن
رعایت حفاظت قبل از عملیات والفجر 8 و در نتیجه غافلگیری دشمن - به عنوان یکی از عوامل اساسی موفقیت - موجب شد که به این اصل توجه بیشتری شود و همه فرماندهان بر آن تأکید کرده و آن را لازمه موفقیت به شمار آورند. در مباحث مربوط به عملیات تکمیلی در این منطقه، به خصوص فرماندهان یگانها، بر این امر تأکید کرده و یک دیگر را به رعایت حفاظت و جلوگیری از هوشیاری دشمن دعوت میکردند.
از جمله مسائلی که در عملیات تکمیلی بر سر راه غافلگیری دشمن وجود داشت محورهای حمله تیپ 32 انصارالحسین (ع) بود. همان طور که پیش از این ذکر شد، فاصله نقطه رهایی تا نقطه درگیری بیشتر یگانها به جز، تیپ 32 انصارالحسین (ع) حدود 100 تا 200 نفر بود، در صورتی که این تیپ باید حدود 600 متر برای رسیدن به دشمن آن هم در منطقهای که هیچ نوع عارضهای وجود نداشت، طی میکرد. لذا، پیش بینی میشد، قبل از شروع درگیری، دشمن متوجه حرکت نیروهای این تیپ شود.
[ صفحه 208]
از سوی دیگر، با وجود این که سعی شده بود حتیالمقدور از هوشیاری دشمن جلوگیری شود، ولی با مشاهده حرکاتی از دشمن در روزهای قبل از عملیات، احتمال هوشیاری او داده میشد. از جمله مواردی که به عنوان عدم رعایت حفاظت از سوی یگانهای خودی و ایجاد حساسیت در دشمن ذکر میشد، ارتباطات بیسیمی بود.
همچنین، غالب فرماندهان یگانها بر این باور بودند که دشمن هوشیار شده و به تحرک نیروهای خودی پی برده است، لذا در آمادگی به سر میبرد. از جمله، فرمانده لشکر 8 نجف شواهد خود را چنین بیان کرد:
«پریشب دشمن یک خاکریز زده است. یکی هم اینجا، و این جاده آسفالت (استراتژیک) را هم مین گذاری کرده و چند سنگر اضافه کرده است. که اینها همه دلالت بر این دارد که دشمن بلد است که در این منطقه قرار است عملیات بشود.» [264] .
علاوه بر اینها، افزایش حجم آتش، بمبارانها و تردد خودروهای دشمن در دو سه روز قبل از عملیات نیز از جمله مواردی بود که احتمال هوشیاری دشمن را نشان میداد. هر چند احتمال دیگری داده میشد مبنی بر این که این افزایش آتش به دلیل سالروز تولد صدم (هشتم اردیبهشت) میباشد. به هر حال، هیچ یک از این شواهد، دلیل قاطعی بر پی بردن دشمن به عملیات نبود و هیچ یک از برادرانی که شواهدی را برای هوشیاری دشمن بر میشمردند، آن را به عنوان دلیل قطعی ذکر نمیکردند. از همین رو، در آخرین جلسه قبل از عملیات (هفتم اردیبهشت 1365) یک دیگر را به رعایت حفاظت سفارش میکردند.
در آستانه عملیات
در آستانه عملیات، فرماندهی نیروی زمینی سپاه طی نامهای به یگانهای مستقر در منطقه عملیاتی والفجر 8، ششم تا 12 اردیبهشت 1365 را آماده باش صد درصد اعلام کرد.
بعد از ظهر روز پنجم اردیبهشت 1365 یک هلیکوپتر دشمن در محور خور عبدالله به دست نیروهای خودی سرنگون شد. همچنین، در ساعت 15:30 همین روز طی تلکسی به قرارگاه مرکزی سپاه خبر رسید که نیروهای دشمن در منطقه عملیاتی قادر (در جبهه غرب) دست به تحرکاتی زده و برخی از ارتفاعات این منطقه را تصرف کرده و یک گردان از نیروهای ارتش را محاصره و اسیر کردهاند.
در ساعت 4 بامداد روز ششم اردیبهشت 1365 نیروهای دشمن طی هجومی در منطقه جزیره جنوبی، حدود 150 متر روی پد غربی و حدود 400 متر روی پد میانی از خط خود،
[ صفحه 209]
جلو آمدند که در شب بعد از آن، نیروهای خودی موفق شدند نیروهای دشمن را از پد میانی 150 متر عقب برانند. در همین روز 12 فروند هواپیمهای دشمن منطقه سایت موشکی و حوالی آن را (در منطقه والفجر 8) بمباران کردند. در ساعت 5:30 صبح روز هفتم اردیبهشت 1365 چند فروند هواپیمای خودی نقاط تجمع دشمن در محور امالقصر را بمباران کردند. دشمن در همین روز آتش نسبتا شدیدی را در منطقه والفجر 8 اجرا کرد. چند ساعت قبل از شروع عملیات تکمیلی، از جبهه غرب خبر رسید که نیروهای دشمن در مقابل منطقه والفجر 2 تجمع کرده و میدان مین را پاکسازی کردهاند.
در جلسه روز پیش از عملیات مقرر شد که قبل از شروع عملیات آتش تهیه اجرا نشود و فقط چنانچه دشمن اجرای آتش کرد، جواب داده شود. در همین روز فرمانده نیروی زمینی سپاه درباره احتمال حمله شیمیایی دشمن در منطقه والفجر 8 هشدار داد و از یگانها خواست، آمادگی لازم را در این زمینه داشته باشند.
شرح عملیات
روز هشتم اردیبهشت 1365، تا قبل از روشنایی هوا، یگانهای مأمور، نیروهای عمل کننده خود را در مواضع، سنگرها و کانالهای خط مقدم مستقر کردند و تا بعد از ظهر آرامش نسبی برقرار بود و تحرک کمتری به چشم میخورد. از بعد از ظهر تحرکات خودی افزایش یافت و تعدادی تانک و نفربر به خط منتقل شدند. در پی این تحرکات، به نظر میرسید دشمن تا حدودی احساس خطر کرده است، به طوری که از حدود ساعت 18 آتش دشمن از حالت عادی خارج شد و به شدت افزایش یافت و در ساعت 19 شنود قرارگاه نجف اعلام کرد، دشمن به یگانهای خود آماده باش داده است.
با توجه به فاصلههای مختلفی که بین نقطه رهایی و نقطه درگیری یگانها وجود داشت، یگانها زمان حرکت نیروهای خود را طوری تنظیم کردند که رأس ساعت 21 درگیری را شروع کنند. لذا، از حدود ساعت 20 رزمندگان به تدریج به سوی خط دشمن رها شدند و بدون برخورد با مشکل و یا مانع خاصی و یا درگیری در بین راه، به نقاط مورد نظر رسیدند. در این حال، مکالمات داخل بیسیم به حداقل رسید و تقریبا همه تماسهای ضروری با تلفنهای با سیم، انجام شد.
عملیات با حمله رزمندگان تیپ 32 انصارالحسین (ع) به نیروهای دشمن، چند دقیقه قبل از ساعت 21 آغاز شد و پس از دقایقی، درگیری در سراسر منطقه گسترش یافت. تک
[ صفحه 210]
نیروهای خودی در حالی صورت میگرفت که نیروهای دشمن در غافلگیری کامل به سر میبردند و در سنگرهای خود مشغول خوردن شام بودند. [265] .
برادر رحیم صفوی (جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه) طی تماسی در ساعت 21:15 با قرارگاههای کربلا و نجف، وضعیت عملیات را جویا شد و از آنها خواست، همچنان ارتباطات و تماسها با تلفنهای با سیم انجام شود. در این حال، فرماندهان قرارگاههای عمل کننده با مناسب خواندن وضعیت خود، اعلام کردند بیشتر سیمهای ارتباطی روی زمین بوده و به دلیل افزایش آتش دشمن، اکنون ارتباط از این طریق قطع شده است.
با گذشت دقایقی از شروع عملیات، آتش دشمن روی خطوط و عقبههای یگانهای خودی به شدت افزایش یافت. در ساعت 22، قرارگاه نجف از قرارگاه نیروی زمینی درخواست اجرای ضد آتشبار کرد که این درخواست به فرماندهی توپخانه ابلاغ شد. در بیشتر محورها، رزمندگان اسلام در یکی دو ساعت اول عملیات بدون درگیری چندان مهم، به اهداف خود دست یافتند و در بعضی از محورها نیز که با مقاومت دشمن مواجه میشدند، با ایستادگی و اتخاذ تدابیر لازم، نیروهای دشمن را در هم شکسته و به سمت اهداف خود پیشروی کردند. عدم دستیابی سریع به اهداف و عدم الحاق در دو سه محور نیز ناشی از عدم پیش بینی مسائل پیشرو و عدم به کارگیری توان لازم بود.
برادر رحیم صفوی در پی دریافت گزارش موفقیت چشمگیر یگانها، به فرمانده قرارگاه کربلا تأکید کرد که لشکرهای کربلا و نجف به اهداف تعیین شده اکتفا نکرده و جلوتر بروند.
تا قبل از ساعت 24، لشکر 14 امام حسین (ع) و تیپ 32 انصارالحسین (ع) به اهداف خود رسیده و با یکدیگر الحاق کردند. لشکر 31 عاشورا نیز تا نزدیکی اهداف خود جلو رفت اما چون لشکر 25 کربلا روی جاده شنی و ضلع جنوبی چهار ضلعی تلاش لازم را نداشت، بین این دو لشکر روی این مواضع، الحاق صورت نگرفت. لشکر 25 کربلا تلاش اصلی خود را روی ضلع شرقی، به عنوان پیشانی جنگی گذاشته و روی این ضلع حتی بیش از میزان تعیین شده پیشروی کرد. همچنین، گزارشهای رسیده از موقعیت لشکر 8 نجف در رسیدن
[ صفحه 211]
به اهداف خود حکایت میکرد. [266] لشکر 41 ثارالله (ع) نیز که عملیات خود را با تأخیر شروع کرده بود، در ساعت 22:30 به قرارگاه کربلا اعلام کرد، کمین دشمن را منهدم کرده و چند اسیر گرفته است. با تلاش قرارگاههای کربلا و نجف بالاخره در ساعت 4:30 بامداد بین لشکرهای کربلا و عاشورا در ضلع جنوبی چهار ضلعی الحاق شد اما همچنان بین این دو یگان روی جاده شنی الحاق نشده بود.
ساعت 6:20 صبح، سه فروند هلیکوپتر خودی پس از توجیه نسبت به عملیات، به پرواز در آمدند تا نیروها، خودروها و دیگر امکانات دشمن را روی جاده استراتژیک و اطراف آن مورد هدف قرار دهند در ساعت 6:30 رادارهای خودی خبر از مانور حدود 27 فروند هواپیمای دشمن در منطقه عملیاتی دادند و طولی نکشید که قرارگاه نوح خبر بمباران پایگاههای موشکی منطقه را به وسیله هواپیماهای دشمن به اطلاع قرارگاه نیروی زمینی سپاه رساند. درچنین وضعیتی، مسئولان قرارگاه خواستار به کارگیری سیستمهای موشکی هاگ برای مقابله با هواپیماهای دشمن شدند. ولی گفته شد که سایت هاگ آماده شده اما باید سیستم آن چک شود که این کار باید در زمانی که هواپیمای دشمن در منطقه نیست، صورت گیرد که این فرصت هنوز (ساعت 9:45) پیش نیامده بود.
با وجود حملات هوایی دشمن و به ویژه تلاش برای انهدام پل دوبهای روی اروند - که تا ساعت 11 دو نقطه این پل بمباران شده و تردد خودرو از روی آن غیرممکن شد - دشمن تلاش اساسی و پاتک مهمی برای عقب زدن نیروهای خودی صورت نداد و سرانجام، قبل از ظهر، مشکل جاده شنی پایین کارخانه نمک حل شد و نیروهای دو لشکر 25 کربلا و 31 عاشورا روی این جاده با یکدیگر الحاق کردند.
هم زمان با شروع درگیری نیروهای خودی و دشمن، واحدهای مهندسی اکثر یگانها با وجود آتش سنگین دشمن، تا حد امکان به احداث و تکمیل خاکریزها، مواضع و راههای تدارکاتی پرداختند و با عملیات تکمیلی لشکر 8 نجف در شب دوم عملیات برای تصرف کامل قرارگاه دشمن که با پیروزی همراه بود، عملیات تکمیلی محدود، در منطقه والفجر 8 پایان یافت.
طی این عملیات، منطقهای به وسعت 10 کیلومتر مربع آزاد شد و تیپهای 48 و 91 پیاده، 412 و 702 و نیز تیپ 2 پیاده از لشکر 2 عراق منهدم شده و عناصری از تیپ 101
[ صفحه 212]
کشته و زخمی شدند. همچنین در این عملیات حدود 2500 تا 3000 تن از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند و بیش از 60 تن نیز به اسارت در آمدند. دو فروند هواپیما و یک فروند هلیکوپتر دشمن نیز سرنگون شدند.
در پی عملیات 9 اردیبهشت 1365، تیپ 66 نیروی مخصوص عراق از منطقه جنوب جزیره جنوبی و تیپ 501 پیاده از منطقه جنوب سیبه برای تقویت به منطقه آورده شد، که در شب 10 اردیبهشت 1365 تیپ 501 از محور جاده استراتژیک و تیپ 66 نیروی مخصوص از محور سیلبند دوم کارخانه نمک اقدام به پاتک کردند که بر اثر هوشیاری نیروهای خودی، یک گردان از تیپ 501 و یک گردان از تیپ 66 نیروی مخصوص منهدم و نیروهای آنان مجبور به عقب نشینی شدند. در این پاتک، همچنین شش تن از تیپ 66 و سه تن از تیپ 501 به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند. [267] .
موفقیت عملیات تکمیلی در دستیابی به بیشتر هدفها، نتایج مهمی در پی داشت که مهمترین آن، خروج از حالت انفعالی بود که پس از عملیات والفجر 8، یگانهای خودی در این منطقه دچار آن شده بودند و دشمن تلاش میکرد با وانمود کردن قصد باز پس گیری فاو، یگانهای آفندی سپاه را در این منطقه زمینگیر کند.
علاوه بر این، ترمیم خط پدافندی و امیدواری بیشتر نسبت به حفظ فاو و تثبیت منطقه عملیاتی از جمله دستآوردهای عملیات به شمار میرفت.
دفاع متحرک ارتش عراق
اشاره
پس از سقوط فاو که موازنه سیاسی - نظامی جنگ را به نفع جمهوری اسلامی تغییر داد، ارتش عراق با انتخاب شیوهای جدید، درصدد برآمد از لاک دفاعی بیرون آمده و شیوه هجومی اتخاذ کند. قبل از این، پس از عملیات خیبر، دشمن یک بار دیگر، چنین شیوهای را با وسعت بسیار محدودتری در هورالهویزه، به کار برده بود. اما این بار دفاع فعال عراق، از دامنه وسیعتر و ابعاد جدیدتری برخوردار بود. مهمترین دلایل رژیم عراق از اتخاذ چنین شیوهای عبارت بودند از:
1- جبران بخشی از شکست سیاسی در فاو؛ 2- خارج شدن از انفعال و به دست گرفتن ابتکار عمل؛ 3- بازسازی روحی - روانی نظامیان و حل مشکل افکار عمومی؛ 4- تجزیه بیشتر توان سپاه و ممانعت از انجام عملیات آینده.
[ صفحه 213]
دفاع متحرک با زمینههایی که در عقب راندن نیروهای خودی در منطقه والفجر 9 به دست آمده بود، شکل گرفت. این اقدام از 16 اسفند 1364 شروع شد و در 27 اردیبهشت 1365 و با اشغال شهر مهران به اوج خود رسید [268] و متوقف شد. دفاع متحرک در پی آزادسازی شهر مهران به دست نیروهای سپاه با شکست رو به رو شد. مهمترین عوامل موفقیت این اقدام عراق عبارت بودند از:
1- ضعیف بودن احتمال تهاجم عراق و وجود نیروهای سپاه در حمله فاو؛ 2- ضعف خطهای پدافندی خودی به دلیل عدم آمادگی برای مقابله با حمله؛ 3- عدم آمادگی نیروهای ارتش و کمبود توان سپاه؛ 4- سازماندهی و توان دشمن، (141 گردان پیاده به علاوه 142 گردان تانک و نفربر که در احتیاط و بازسازی بودند.) 5- داشتن منابع اطلاعاتی مناسب از جمله: ماهوارهها، آواکسها، شبکههای جاسوسی، منافقین و نیروهای نفوذی در نیروهای مسلح به عنوان منابع داخلی و خارجی، که اطلاعات نسبتا دقیقی در اختیار ارتش عراق گذاشتند؛ 6- ضعف نیروهای خودی مستقر در خطهای پدافندی ارتش. [269] .
هجوم دشمن به منطقه والفجر 9 و تصرف آن و حتی حمله به منطقه والفجر 4 در هشتم فروردین 1365، هر چند باعث بروز حساسیتهایی شد، اما حاکی از وضعیت و خط مشی جدید دشمن نبود. ولی حمله به ارتفاعات شاخ شمیران و برددکان در منطقه دربندیخان در 16 فروردین 1365 نشان داد که عراق استراتژی جدیدی را در پیش گرفته است. از این رو، فرماندهان نظامی در صدد آگاهی از چند و چون موضوع و تعیین راههای مقابله با آن برآمدند.
اخبار حملات دشمن در شرایطی به قرارگاه میرسید که سپاه بیوقفه مشغول تثبیت و تحکیم مواضع دفاعی در فاو بود و به این دلیل آزاد کردن نیرو از خط حساس آن منطقه میسر نبود. لذا در مراحل اولیه استراتژی دفاع متحرک، سپاه قادر به انجام اقدام خاصی نبود. به خصوص که نیروی زمینی ارتش مسئولیت اکثر خطهای مورد تهاجم را بر عهده داشت.
با تشدید حملات عراق و تجمع نیروهای آن در بعضی مناطق حساس، مسئولان سپاه تصمیم گرفتند ضمن تسریع در تحکیم مواضع پدافندی جبهه فاو، اقداماتی را نیز به منظور متوقف ساختن حملات دشمن انجام دهند. حمله به دشمن، اولویت بندی مناطق پدافندی و تعیین احتیاط برای مناطق مهم از اولین پیشنهادها بود. بیشتر فرماندهان، معتقد بودند، بهترین پدافند، آفند است زیرا در آفند، تلفات کمتر خواهد بود. مهمتر از این، قبول انفعال، خطرات بسیاری را برای جنگ در پی داشت. [270] .
[ صفحه 214]
علاوه بر این، اقدامات دیگری نیز مورد توجه بود:
1- اعزام چند تن از فرماندهان برای شناسایی و بررسی چگونگی مواضع اشغال شده؛ 2- آزاد سازی برخی یگانها از فاو؛ 3- استقرار سپاه در مناطق حساس پدافندی؛ 4- طرح تشکیل گردانهای مستقل پدافندی قائم؛ 5- تدبیر مناسب برای برطرف کردن ضعفهاو کمبودهای اطلاعاتی؛ 6- ارزیابی صحیح از توان دشمن؛ 7- انهدام دشمن و متوقف کردن آن؛ 8- حمله به مناطق مهم اشغال شده. [271] .
در این حال، تصمیمات مختلفی مطرح شد، اما دست زدن به اقدام اساسی و تعیین کننده مقدور نبود و به تحقق شرایط خاصی نیاز داشت. به ویژه، این مسئله عقب ماندگی توان رزمی خودی را در مقابل دشمن نشان میداد که اکنون ظهور کرده بود و فرماندهان سپاه سعی داشتند با حفظ فاو، ضمن حضور (یک یگان) در چند خط پدافندی، به مقابله با تحرک جدید عراق نیز بپردازند. در حالی که توان لازم برای این مأموریتهای بس مهم و سرنوشت ساز وجود نداشت. اما غیرت دینی و انقلابی رزمندگان و فرماندهان مانع از تسلیم شدن در مقابل واقعیتها بود. از این رو، با اوجگیری حملات دشمن در اردیبهشت ماه، حداکثر اقدامات خودی، ضرورتا به مقابله با دشمن و متوقف کردن پیشروی آن محدود شد. [272] .
هجوم دشمن به مهران، نقطه اوج استراتژی دفاع متحرک عراق بود و عراق با موفقیتی که در این حمله به دست آورد، جرأت یافت، اتخاذ استراتژی جدیدی مرسوم به «دفاع متحرک» را اعلام کند؛ دشمن در تبلیغات خود اعلام میکرد که تنها در مقابل عقبنشینی جمهوری اسلامی از مناطق عراق، به ویژه فاو، مهران را پس خواهد داد!
پس از اشغال مهران
علیرغم آنچه دشمن در تبلیغات وانمود میکرد، با وجود ارزیابیهای عراق از تواناییهای نظامی خود، مبنی بر تداوم این حرکت، پیروزی عملیات کربلای 1 نقطه پایان این سلسله حرکات عراق بود که دستآوردهایی را که این مدت نصیب دشمن شده بود، بر باد داد.
در واقع، پس از تهاجم دشمن به مهران، نیروهای خودی و دشمن، نیاز به فرصتی برای آمادگی مجدد داشتند تا برنامههای خود را به طرف مقابل غالب کنند. در این میان، طرفی
[ صفحه 215]
که میتوانست از زمان، بهتر استفاده کند، ابتکار عمل را به دست میگرفت. در این میدان سپاه با وجود تمامی مشکلات موجود، برخی کمبودها و عدم آمادگیها، مسئله زمان را در نظر گرفت و با پای کار بردن نیروها بر حیف پیروز شد. درنتیجه، دشمن - به گونهای فوق تصور- در هم پیچید و بار دیگر در لاک دفاعی فرو رفت و مجبور شد باز هم در پشت خاکریزها و دژهای خود به انتظار حملات منتظره و غیرمنتظره نیروهای اسلام بنشیند.
کربلای 1؛ شکست دفاع متحرک
اشاره
همان گونه که پیش از این گفته شد، در 27 اردیبهشت 1365 شهر مهران برای بار دوم به دست ارتش عراق اشغال شد. [273] بار اول، هم زمان با هجوم سراسری به میهن اسلامی، عراق در مهر 1359 وارد مهران شد و آن را اشغال کرد. اما زمانی که عراق در پایان سلسله عملیاتهای کربلا، شهر خرمشهر را از دست داد، در یک عقب نشینی سراسری از باقی مانده خاک کشور، (نه تمام آن) شهر مهران را نیز خالی کرد و بر روی ارتفاعات شمال و جنوب شهر در داخل خاک ایران، مستقر شد. [274] شهر تخلیه شده مهران به دلیل تسلط دشمن، برای نیروهای خودی قابل استفاده نبود تا این که در عملیات والفجر 3 شهر مهران و ارتفاع مشرف بر آن کاملا آزاد شد.
پس از عملیات والفجر 8 و در راستای استراتژی دفاع متحرک (که از 15 فروردین 1365 آغاز شد) بار دیگر شهر مهران اشغال شد. این اقدام بیشتر بدان منظور بود که روحیه شکست خورده ارتش عراق بازسازی شود و همچنین، از عملیات بعدی جمهوری اسلامی نیز جلوگیری به عمل آید. علاوه بر این، تبلیغات سیاسی برای پیروزی در مهران! از نظر تحت الشعاع قرار دادن عملیات فاو در محیط خارجی نیز مورد توجه تصمیم گیرندگان حکومت عراق بود.
هنگام حمله عراق، نیروی زیادی در خط پدافندی شهر مهران حضور نداشت، و تنها، لشکر 84 خرمآباد و تیپ 4 لشکر 21 حمزه نیروی زمینی ارتش به استعداد شش گردان پیاده و دو گردان زرهی در خط استقرار داشتند. [275] اما به نظر میرسید پس از تکهای عراق به محورهای دربندیخان (15 فروردین 1365)، سومار (22 فروردین 1365)، فکه (10 اردیبهشت 1365) و حاج عمران (24 اردیبهشت 1365) که به جز حاج عمران، در تمام تکهای پیش از آن، به طور کامل موفق بود، بایستی آمادگی نسبی برای مقابله با حمله
[ صفحه 216]
عراق تدارک دیده میشد، اما چنین نشد [276] و عراق توانست شهر را تصرف کند. بلافاصله نیروهای تیپ امیرالمؤمنین (ع) از لشکر 5 نصر، در 28 اردیبهشت 1365 در منطقه نمه کلان بو با دشمن درگیر شدند و پس از چند روز نبرد، تیپ 21 امام رضا (ع) و لشکر 41 ثارالله (ع) در 31 اردیبهشت 1365 ارتفاعات 330،345،310،307 و تپه رضاآباد از مجموعه ارتفاعات نمه کلان بو را آزاد کردند. حمله یگانهای سپاه در این محور با این هدف انجام گرفت که از استقرار عراق بر روی ارتفاعات حساس منطقه و تسلط بر تنگه کنجان چم جلوگیری کنند.
در این درگیریها 70 تن از نیروهای سپاه شهید، 666 تن مجروح، 133 تن مفقود و هشت تن اسیر شدند. در حمله عراق و تصرف شهر نیز از نیروی زمینی ارتش 90 تن شهید، 180 تن مجروح، 98 تن مفقود شده و 40 تن به اسارت دشمن در آمدند. علاوه بر این، بیشتر تجهیزات و سلاحهای سنگین و نیمه سنگین یگانهای ارتش از جمله توپهای 203 میلیمتری و شمار زیادی تانک، نفربر و خودرو به غنیمت دشمن در آمد. [277] .
ضرورت آزاد سازی مهران
پس از اشغال مهران، ارتش عراق خود را برای تک در مناطق دیگری آماده کرد، و احتمال داده میشد سومار و قصر شیرین نیز به دست دشمن سقوط کند که چنین رویدادی قابل پذیرش نبود، و ضرورت داشت این تلاش دشمن به گونهای مقتضی خنثی شود. افزون بر این، حضرت امام نیز به طور مکرر مسئله شهر مهران را پیگیری میکردند. [278] .
طرح مانور
پس از ساعتها بحث و گفت و گو روی طرح مانور و راه کارهای حمله به مواضع دشمن، سرانجام، دو محور برای عملیات در نظر گرفته شد: 1- جاده ایلام - مهران و باغ کشاورزی، 2- جاده دهلران - مهران و ارتفاعات قلعه آویزان به طرف شهر و غرب قلعه آویزان. اجرای این طرح عملیات به بیش از 30 گردان نیاز داشت اما این توان، آماده نبود، از سوی دیگر، به تعویق انداختن بیشتر عملیات، ضایعات دیگری در پی داشت. لذا، طرح مانور براساس 30 گردان مورد توجه فرماندهان سپاه قرار گرفت. مدتی بعد، در سمینار فرماندهان نظامی سپاه در باختران، مانور عملیات بار دیگر مورد بررسی قرار گرفت و فرمانده سپاه نسبت به تعجیل در انجام عملیات گفت: «امام تأکید دارند. قضیه مهران به سرعت حل شود.» [279] .
[ صفحه 217]
در نهایت مقرر شد به دلیل کمبود نیرو و وجود استحکامات دشمن، محور باغ کشاورزی حذف شده و از محور قلعه آویزان و یالهای آن تا رودخانه گاوی تلاش قویتری انجام شود. [280] سه مرحله برای تحقق مانور در نظر گرفته شد: مرحله اول، تأمین ارتفاعات قلعه آویزان تا روستای امامزاده سید حسن به عنوان مهمترین فلش حمله که مورد تأکید فرماندهی کل بود و مرحله دوم، تأمین انتهای ارتفاعات جبل حمرین تا شیار میگ سوخته و در امتداد آن، و تأمین روستاهای بهین بهروزان و هرمزآباد. مرحله سوم، تصرف خاکریز والفجر 3 که از روستای فرخآباد تا زیر ارتفاعات 223 قلعه آویزان امتداد داشت. [281] .
سازمان رزم
نیروی زمینی سپاه به عنوان فرماندهی عملیات در منطقه حضور داشت و قرارگاه نجف نیز با شش لشکر، سه تیپ و یک گردان مستقل زرهی مأمور به آزاد سازی شهر مهران بود.
یگانهای قرارگاه نجف عبارت بودند از:
لشکرهای 27 حضرت رسول (ص) با هفت گردان پیاده، یک گردان زرهی و یک گردان ادوات؛ 17 علی بن ابیالطالب (ع) با سه گردان پیاده، یک گروهان زرهی (مأمور از لشکر 27) و یک گردان ادوات؛ 41 ثارالله (ع) با شش گردان پیاده و یک گردان ادوات؛ 25 کربلا با چهار گردان پیاده، یک گردان زرهی و یک گردان ادوات؛ 10 سیدالشهدا (ع) با سه گردان پیاده، یک گروهان زرهی و یک گردان ادوات؛ 5 نصر با سه گردان پیاده و یک گردان ادوات؛ و تیپهای 21 امام رضا (ع) با چهار گردان پیاده و یک گردان ادوات؛ 15 امام حسن (ع) با دو گردان پیاده و یک گردان ادوات؛ 662 بیتالمقدس با دو گردان پیاده و یک گردان ادوات.
در مجموع سپاه با 34 گردان پیاده، 9 گردان ادوات وتیپ زرهی 38 ذوالفقار و یک گردان زرهی، عملیات کربلای 1 را آغاز کرد. [282] .
وضعیت دشمن
عراق پس از تصرف مهران، یگانهای بیشتری را در منطقه مستقر کرد. شهر مهران و اطراف آن تحت مسئولیت لشکر 17 زرهی از سپاه دوم عراق بود، که با تیپهای 705، 443 و 425 پیاده از آن دفاع میکرد. علاوه بر این، تیپهای 70 زرهی، 59 مختلط و 501 پیاده در احتیاط نزدیک و تیپ یک کماندویی کمی عقبتر در احتیاط قرار داشتند. در مجموع، دشمن دارای 42 گردان پیاده و شش گردان زرهی بود. [283] .
[ صفحه 218]
شرح عملیات
از غروب روز دوشنبه 9 تیر 1365 رزمندگان به سوی دشمن حرکت کردند. در میان ناباوری، تیربارهای دشمن به شدت کار میکرد و منورها نیز آسمان منطقه را روشن کرده بودند. اما ساعتی بعد، مشخص شد که این اقدام دشمن نه از روی هوشیاری نسبت به عملیات، بلکه تنها به دلیل یک حساسیت کاذب بوده است. پس از آن، عملیات در حدود ساعت 22:30 و در میان غافلگیری دشمن (در مناطق سومار، قصر شیرین و...) آغاز شد. در این حمله، خط دشمن در اکثر محورها بدون مشکل خاصی، شکسته شد. تنها، در محور لشکر 25 کربلا واقع در ارتفاعات قلعه آویزان که استحکامات دشمن زیاد بود، حرکت نیروها کند شد، با این حال، یک ساعت بعد، در این محور نیز خط شکسته شد.
هم زمان با شروع عملیات، تیپ 4 لشکر 21 حمزه از نیروی زمینی ارتش به همراه نیروهایی از تیپ امیرالمؤمنین (ع) از لشکر 5 نصر، در محور باغ کشاورزی تظاهر به تک کرده و با اجرای آتش توپخانه و تیر مستقیم، دشمن را به خود مشغول کردند.
حمله موفق یگانها و پیشروی آنها موجب شد تا صبح عملیات، علاوه بر هدفهای مرحله اول، حدود یک سوم از منطقه مورد نظر نیز در مرحله دوم تصرف شود.
صبح عملیات، تحرک حساب شده و قابل ملاحظهای از دشمن مشاهده نشد، مسئلهای که برای فرماندهان عملیاتی غیرمنتظره و مشکوک به نظر میرسید این بود که تنها، تیپ 1 کماندویی سپاه چهارم با نیروها درگیر شد که آن هم منهدم گردید و همچنین نیروهای احتیاط عراقی در محور امامزاده سید حسن پاتک کردند که نیروهای لشکر 27 حضرت رسول (ص) آن را دفع کردند.
با روشن شدن هوا، عملیات با سرعت بسیار زیادی ادامه یافت، زیرا فرماندهان یگانها با مشاهده وضعیت دشمن در صدد برآمدند پیش از آن که دشمن خود را باز یابد، کار را یکسره کنند. این هوشیاری و اقدام به موقع موجب شد تا پایان روز اول، بسیاری از هدفهای مرحله دوم تصرف شود.
در شب دوم عملیات، باقی مانده هدفهای مرحله دوم، تصرف شد و قبل از پایان یافتن شب، رزمندگان بر قسمتی از زمین مرحله سوم نیز تسلط پیدا کردند. در جریان عملیات شب دوم، خبرهای مختلفی از عقبنشینی دشمن در محور باغ کشاورزی، تپههای غلامی و پاسگاه دراجی میرسید که فرماندهان را شگفتزده کرده بود. صبح روز دوم مشاهده شد که بیشتر نیروهای دشمن در این محورها عقب نشینی کردهاند.
[ صفحه 220]
از صبح زود روز دوم، عملیات در تمام محورها ادامه یافت و رزمندگان با روحیهای مضاعف به پیشروی ادامه دادند. از محور باغ کشاورزی خبر رسید که دشمن با سازمانی از هم گسیخته در حال عقبنشینی است. لذا رزمندگان، با سرعت معبری از میان میدان مین باز کرده به کمک تعدادی از نیروهای ارتش، سوار بر نفربر و بدون درگیری قابل ملاحظهای، وارد باغ کشاورزی شدند و حدود 100 تن از نیروهای پراکنده دشمن را به اسارت در آوردند. لشکر 10 سیدالشهدا (ع) نیز با حضور در پشت باغ کشاورزی تعداد دیگری از نیروهای دشمن را اسیر کرد.
افزون بر این، رزمندگان که در شب گذشته تا پشت دیوارهای شهر پیش رفته بودند، از دو محور شهر را دور زده و به سوی روستای فرخآباد و روستای رستمآباد پیشروی کرده و با پاکسازی و تصرف آنها، در غرب مهران ضمن الحاق، به احداث خاکریز پرداختند. این اقدام موجب شد، بدون درگیری، شهر مهران محاصره شود. پس از آن، رزمندگان اسلام حوالی ظهر از چند محور وارد شهر شدند، در حالی که دشمن قبل از آن، شهر را تقریبا خالی کرده بود. سرانجام تا غروب آفتاب شهر به طور کامل پاکسازی شد.
عملیات در شبهای سوم، چهارم، پنجم و ششم نیز به منظور حضور بر روی ارتفاعات سرکوب و محورهای دیگری که باید تصرف میشد و نیز تشکیل خط مناسب پدافندی ادامه یافت. از این پس، محورهای پاسگاه دراجی، باغ کشاورزی، تپههای غلامی، فرخآباد و به ویژه ارتفاعات قلعه آویزان محل درگیری رزمندگان اسلام و دشمن بودند. یگانهای خودی تلاش فراوانی برای تصرف مواضع برتر ارتفاعات قلعه آویزان به کار بستند. و سرانجام، در روز ششم عملیات، لشکرهای 27 حضرت رسول (ص) و 10 سیدالشهدا (ع) موفق شدند یالها و قله اصلی این ارتفاع را تصرف کنند. بدین ترتیب، عملیات کربلای 1 با تأمین و تصرف 100 درصد هدفهای مورد نظر پایان یافت. [284] آقای رضایی، فرمانده وقت سپاه، درباره دامنه این پیروزی که فراتر از هدفهای مورد نظر بود و همچنین، نگرانی از سرنوشت عملیات، بعدها اظهار داشت:
«در قرارگاه مرکزی که ما فرماندهان را جمع کردیم، خب، تصمیم گرفتیم دیگر آقایان حرکت کنند و بروند؛ یعنی ما تصمیممان را اعلام کردیم، آقایان (فرماندهان) از سنگر بیرون رفتند. من هنوز یک شکی ته دلم بود و نگرانی داشتم. خیلی هم پیروزی ما در اینجا (مهران سال 1365) مهم بود. و اگر اینجا شکست میخوردیم، خیلی بد میشد. من تحلیلم این بود که در این صورت،لطمه جدی به سپاه نظام وارد خواهد شد. لذا برای اطمینان بیشتر به قرآن مجید پناه
[ صفحه 221]
بردم، قرآن را باز کردم این آیه شریف آمد: اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر. (سوره حج آیه 39) که این «ان الله علی نصرهم لقدیر» را بعد از فتح مهران آدم با تمام وجود درک میکرد، چون ما روی کمبود نیرو و کمبود مهمات بحث میکردیم اما آیه شریفه میگفت، خدای متعال که به شما اذن مقاتله داده [است]، تواناست که شما را پیروز کند؛ کنایه از این که این صحبتها که از ناتوانی میشود را مثلا ادامه ندهید. خدای متعال که گفته بجنگید، این توانایی را هم دارد که شما را موفق کند. اتفاقا، در عملیات اصلا ترمز پیروزی بریده بود! و علاوه بر هدفهای مورد نظر، روی ارتفاع قلاویزان که خارج از طرح مانور بود نیز، پیشروی کردیم واین بیانگر عنایت الهی بود. این ضربه، خیلی ضربه مؤثری شد. یعنی تقریبا پس از آن، عراق متوقف شد و اگر ما مهران را آزاد نمیکردیم، احتمالا عراق حمله خود به فاو را عملی میساخت. مهران در شرایط بعد از پیروزی فاو، یک مفهوم سیاسی، روانی و یک مفهوم نظامی برجستهای پیدا کرده بود، در حالی که قبل از [فتح] فاو، اصلا چنین ویژگیهایی را نداشت. یک سری موقعیتها در مهران دست به دست هم داده بود که پیروزی و یا شکست در آنجا، به تبعات و آثار سیاسی - نظامی بزرگی منجر میشد.» [285] .
در عملیات کربلا 1 (تا 16 تیر 1365) حدود 70 تن از رزمندگان اسلام شهید، و 4500 تن از آنها مجروح شدند. بیشترین تلفات مربوط به لشکرهای 27 حضرت رسول (ص) و 41 ثارالله (ع) بود. مطابق نظر کارشناسان اطلاعاتی سپاه، در این عملیات بیش از 3400 تن از نیروهای دشمن نیز اسیر و مفقود شدند. از کشتهها و مجروحان دشمن آماری در دست نیست. [286] .
حفظ دور تک تا عملیات بزرگ
اشاره
حملات عراق در چارچوب دفاع متحرک و مقابله ایران با این حملات، وضعیتی را پدید آورد که فرماندهی و یگانهای خودی به ناچار حدود چهار ماه وقت خود را مصروف آن کردند. در بیشتر سالهای قبل در این فصل، جبهه جنگ در حالت رکود به سر میبرد، اما اقدام عراق و همچنین عزم فرماندهان بر جلوگیری از رکود جبههها و انجام عملیات پیاپی و موفق در سر تا سر جبهههای نبرد، شرایط جدیدی را در بهار و ماه نخست تابستان سال
[ صفحه 222]
1365 به وجود آورد. با پایان عملیات کربلای 1، نزدیک به دو ماه درگیری فروکش کرد و یگانها توان از دست رفته را باز یافتند و پس از آن، دور جدید حملات خود را آغاز کردند. فرماندهی سپاه تا آماده شدن عملیات بزرگ در زمستان سال 1365، چند عملیات را در دستور کار قرار داد. مهمترین آنها، عملیات کربلای 3 در خلیج فارس بود که درنوع خود بینظیر و یک اقدام منحصر به فرد، به شمار میرفت. تصرف اسکله العمیه در شمال خلیج فارس با تعدادی غواص و چند قایق معمولی، انگیزه وخلاقیت پایان ناپذیر سپاه و بسیج رانشان میداد. پیچیدگی، ظرافت و نیز خطر پذیری این عملیات بسیار زیاد بود. [287] .
عملیات کربلای 3 (اسکلههای العمیه و البکر)
نیروی دریایی سپاه عملیات کربلای 3 را در 9 شهریور 1359 در شمال خلیج فارس به انجام رساند. در این عملیات، لشکر 14 امام حسین (ع) با سه گردان شرکت داشت. نیروی دریایی ارتش نیز در تجسس و نجات نیروهای تکور و شناورها با سه گردان تحت امر عملیاتی سپاه قرار داشت. همچنین، دو فروند هلیکوپتر تجسسی، دو فروند هلیکوپتر کبری و چهار فروند هلیکوپتر 214 از هوا نیروز و نیروی دریایی ارتش در این عملیات شرکت داشتند.
هدف از انجام عملیات، تصرف اسکلههای البکر و العمیه بود. تصرف این اسکلهها که 32 کیلومتر تا ساحل فاصله داشتند، این امکان را برای ایران فراهم میکرد که ضمن تأمین جناح جنوبی در منطقه فاو، جزیره بوبیان کویت را نیز در معرض تهدید قرار دهد.
در شب نخست عملیات، قایقها برای رسیدن به اسکلهها از ساعت 21، حرکت خود را آغاز کردند. در این عملیات،غواصها میبایست 16 کیلومتر در جریان آب شنا کرده و به طرف اسکلهها میرفتند، اما به دلیل دست نیافتن به هدفهای مورد نظر در ساعت تعیین شده، به ناچار، در ساعت 3 بامداد همگی به عقب بازگشتند.
در شب دوم عملیات از ساعت 20:20 نیروها به سمت اسکلهها حرکت کردند که از ساعت 4 صبح درگیری در نزدیکی اسکلهها آغاز شد و تا ساعت 8 صبح، اسکلههای البکر و العمیه به دست نیروهای خودی افتاد. اما با روشن شدن هوا، حفظ این مواضع بدون تأمین
[ صفحه 223]
آسمان منطقه بسیار مشکل مینمود. در این حال، هواپیماهای عراقی از صبح روز عملیات تا غروب، بیش از 50 بار اسکلهها را بمباران کردند و هفت موشک زمین به زمین به سوی اسکلهها شلیک شد. افزون بر این، ناوچههای عراقی نیز متعرض مواضع خودی شدند.
در روز سوم عملیات، فشار دشمن افزایش یافت و به نظر میرسید که بدون پشتیبانی دریایی و تأمین هوایی، حفظ اسکلهها میسر نیست. و بالاخره قبل از ظهر روز سوم و پس از 36 ساعت حضور بر روی اسکلهها، نیروهای خودی به منظور جلوگیری از وارد شدن تلفات بیشتر، به عقب بازگشتند. این اقدام در حالی انجام شد که بر اثر شلیک موشک، بمباران هواپیما و شلیک راکت به وسیله هلیکوپتر و همچنین اجرای آتش به وسیله ناوچهها، اثری از تأسیسات و تجهیزات اسکلهها بر جای نمانده بود.
در این عملیات از نیروهای لشکر 14 امام حسین (ع) 75 تن شهید، 186 تن مجروح و شش تن مفقود شده و از نیروهای دشمن نیز 70 تن کشته و 90 تن اسیر شدند. [288] .
عملیات کربلای 2 (حاج عمران)
عملیات کربلای 2 در 10 شهریور 1365 در منطقه حاج عمران، با شرکت لشکر 10 سیدالشهدا (ع) و پنج تیپ 9 بدر، 12 قائم، 21 امام رضا، 105 قدس، 155 شهداء و به استعداد 28 گردان از سپاه انجام شد.
هدفهای عملیات عبارت بودند از: ترمیم و تصحیح خط پدافندی، خارج کردن عقبه خودی از دید و تیر دشمن و دستیابی به راه کارهای مناسب به منظور عمق دادن به منطقه برای عملیات بعدی. مانور عملیات از دو محور طرحریزی شده بود: محور راست، شامل ارتفاعات گردکوه (معروف به شهید صدر)، تخته سنگی، تپه شهدا و تپه سرخ و 2 محور چپ، شامل ارتفاعات 2519، واراس و یالهای آن، تپه تخم مرغی، شیار«انه»، و دو یال ارتفاع مسکران.
فرماندهی این عملیات به قرارگاه سیدالشهدا (ع)، یکی از قرارگاههای تابعه نیروی زمینی سپاه واگذار شد. در شب اول عملیات، تپه شهید صدر، تخته سنگی و مقر فرماندهی دشمن به تصرف نیروهای خودی درآمد و در جناح چپ، به علت عدم دستیابی کامل به هدفها، رزمندگان عقب نشینی کردند. در شب دوم، بار دیگر نیروها از محور چپ دست به حمله زدند، اما موفقیتی به دست نیامد و عملیات با تصرف نیمی از هدفها، به پایان رسید.
[ صفحه 225]
عملیات انصار
عملیات انصار در 20 شهریور 1365، در جزیره جنوبی واقع در هورالهویزه توسط تیپ 32 انصارالحسین سپاه انجام شد. هدف از انجام این عملیات، افزایش استحکام و تثبیت بیشتر خط دفاعی بود. علاوه بر این، جلوگیری از اقدامات مهندسی دشمن برای نزدیک شدن به خط دفاعی خودی نیز در این عملیات مورد توجه بود. در جریان این عملیات بر روی برخی مواضع انفجار صورت گرفت و برخی سیلبندهای دشمن نیز منهدم شد. اما به دلیل آتش شدید دشمن و برخی مشکلات دیگر، نیروها به مواضع اولیه خود بازگشتند. در هر حال این اقدام، موجب توقف عملیات مهندسی عراق و تأخیر در حمله آنان به مواضع خودی شد. [289] .
قرارگاه رمضان؛ ورود توان جدید در جنگ
اشاره
پس از عملیات کربلای 2، ادامه عملیاتهای محدود متوقف شد و عملیات نامنظم در داخل خاک عراق مورد نظر قرار گرفت. یکی از دلایل این تغییر، آمادهسازی یگانها برای عملیات بزرگ بود. برای این منظور، لازم بود از صدمات و تلفات احتمالی به سازمان و فرماندهان ردهها جلوگیری شود. به این دلیل، به قرارگاه رمضان اجازه داده شد تا پس از شکلگیری سازمانی، وارد عملیات نظامی شود.
پیشینه شکلگیری این قرارگاه به اواخر سال 1363 باز میگردد که تأسیس و ورود آن به جنگ به شکل جدی و عملی مورد توجه قرار گرفت. هدف از تشکیل این قرارگاه باز کردن جبهه جدید در شمال غرب در مقابل دشمن، از طریق فعال کردن گروههای معارض عراقی بود. استفاده از مردم و گروههای مخالف که بیشتر آنها در آن منطقه تجمع داشتند، در این جهت دنبال شد که فرماندهی و قوای ارتش عراق تجزیه شده و از توان موجود در داخل آن کشور علیه رژیم بعث، استفاده مناسب به عمل آید. هدف دیگر از فعالیت قرارگاه رمضان، محدود کردن گروههای ضد انقلاب به ویژه سازمان مجاهدین (منافقین)، احزاب دمکرات و کومله بود.
قرارگاه رمضان برای دستیابی به این هدفها، ایجاد ارتباط با گروههای معارض و کمک مالی و تسلیحاتی به آنها را پیگیری میکرد. چندی بعد، اقدامات ایذایی و نیز اقدام مشترک نظامی با گروههای معارض، دردستور کار این قرارگاه قرار گرفت.
[ صفحه 226]
پس از فعال شدن قرارگاه رمضان، از سال 1365 جبهه شمال غرب تحرک چشمگیری پیدا کرد و عملیاتهای بسیاری در داخل خاک عراق علیه مواضع این کشور انجام شد. عملیات فتح 1 (انهدام تأسیسات نفتی، اقتصادی و نظامی کرکوک) از جمله برجستهترین اقدامات نظامی این قرارگاه به شمار میرود.
عملیات نامنظم فتح 1
قرارگاه رمضان پس ازآنکه با هدف انجام جنگ نامنظم وارد صحنه جنگ شد، برای شناخت موقعیت شمال عراق، شناخت گروههای سیاسی و نظامی که با دولت عراق درگیر بودند، و برقراری ارتباط با آنها و یافتن راه کارهای عملیاتی فعالیت قابل ملاحظهای را آغاز کرد. حدود یک سال بعد، عملیات فتح 1 به عنوان نخستین اقدام مهم و استراتژیک این قرارگاه، در 19 مهر 1365 بر روی تأسیسات نفتی شهر کرکوک و نیز برخی مراکز اقتصادی و همچنین پایگاه هوایی این شهر انجام شد.
عملیات فتح 1 آغاز جنگ نامنظم در چارچوبی معین و با هدفی مشخص بود. این استراتژی از لحاظ عملیاتی، جبهه جدیدی را در برابر دشمن میگشود و معارضان عراقی را فعال میکرد و همچنین این عملیات، تجزیه نیرو و فرماندهی ارتش عراق را در پی داشت و نخستین گام عملی برای تهدید منطقه نفت خیز کرکوک و نزدیک شدن به آن به شمار میرفت، از این رو، جایگاه این اقدام نظامی در جبهه خودی و تأثیر آن بر اوضاع داخلی عراق و منطقه بسیار مهم بود. این عملیات میبایست در عمق 150 کیلومتری شمال عراق انجام میشد، بنابراین بایستی مدتها قبل از عملیات، امکانات و تجهیزات به داخل برده میشد. این مهم، با اتخاذ شیوههای مناسب انجام پذیرفت و سلاحهای سبک و سنگین، مهمات و سایر امکانات، پیش از آغاز عملیات به مناطق مورد نظر انتقال یافت.
قرارگاه رمضان با کمک اتحادیه میهنی کردستان طراحی عملیات را انجام میداد و هدفهای مهم نظامی - اقتصادی را که بایستی مورد هجوم قرار میگرفت، مشخص میکرد. همچنین، یگانهای عمل کننده با توجه به شناخت آنها از زمین و داخل عراق انتخاب شدند. تیپ 6 پاسداران با دو گردان، تیپ ویژه هوابرد با یک گردان و تیپ پدافند هوایی محرم ازسپاه و نیروهای مالبندهای اتحادیه میهنی کردستان عراق، یگانهایی بودند که حمله به هدفهای عملیات را به عهده داشتند. [290] و در مجموع، 300 تن از نیروهای خودی و 2000 تن از نیروهای طالبانی در عملیات شرکت داشتند.
[ صفحه 228]
منطقه عملیاتی از لحاظ دفاعی، در حوزه سپاه یکم ارتش عراق قرار داشت و لشکر هشتم با استعداد سه تیپ، آرایش کمربند حفاظتی منطقه را پوشش داده بود اما به دلیل آن که از شروع جنگ تحمیلی تا آن زمان هیچ گونه تعرضی نسبت به تأسیسات اقتصادی کرکوک صورت نگرفته بود، خط دفاعی قابل ملاحظهای مشاهده نمیشد.
مهمترین ویژگی عملیات فتح 1 استفاده از آتش ادوات بود و تنها در صورت استفاده مفید از این ادوات امکان تحقق هدفهای عملیات میسر بود. لذا هنگام طرحریزی عملیات، مقرر شد که 14 قبضه خمپاره 120 میلیمتری با 1930 گلوله، 9 قبضه مینی کاتیوشا با 600 گلوله، دو قبضه تفنگ 106 با 60 گلوله، یک قبضه تفنگ 82 میلیمتری با 40 گلوله، دو قبضه مالیوتکا با 60 گلوله و 9 فروند سیستم ضد هوایی سام 7 با 27 موشک به داخل خاک عراق منتقل شوند. اما در آستانه عملیات، آمار ادوات منتقل شده و مهمات آنها به این شرح بود: هشت قبضه خمپاره 120 میلیمتری با 700 گلوله؛ شش قبضه مینی کاتیوشا با 870 گلوله. [291] .
بدین ترتیب، کارآمدترین و سبکترین نوع آتش که مهمترین تأثیر را در تحقق هدفها داشت، به داخل برده شد.
عملیات در نیمه شب با اجرای آتش در محور جبل بر و جمبور آغاز شد. محورهای سقزلی و دارامان نیز ساعتی بعد حمله خود را شروع کردند و فلش سوم نیز از ارتفاعات کانی دوملان با اندکی تأخیر و پس از حل برخی مشکلات، حدود ساعت 1:30 بامداد وارد عمل شد.
با حمله رزمندگان، شلیک گلوله و اجرای آتش از هر سو آغاز شد و برای دقایقی، صدای انفجارهای پیاپی به گوش میرسید. سپس، آتشسوزیهای شدید و دود غلیظ سراسر منطقه عملیاتی را فرا گرفت به گونهای که دیدهبانها قادر نبودند محل اصابت گلولهها را مشاهده کنند. در پایگاه کرکوک انفجار هواپیما، آتشسوزی وسیعی ایجاد کرد و نیروهای امنیتی و نظامی محلی سراسیمه در صدد برآمدند تا بفهمند حمله از کجاست؟ هوا یا زمین! برای دقایقی، فرماندهی منطقه تصور کرد، حمله هوایی صورت گرفته است لذا، پدافند هوایی منطقه شروع به آتش کرد اما کمی بعد، نیروهای دشمن متوجه شدند که حمله زمینی است ولی غفلت دشمن و تسلط نیروهای رزمنده سبب شد که عراقیها قادر به کوچکترین اقدام دفاعی نباشند و سرانجام، تا ساعاتی قبل از روشن شدن هوا، نیروها پس از انجام مأموریتهای محوله، شروع به بازگشت کردند.
[ صفحه 229]
مهمترین هدفههایی که در این حمله نامنظم منهدم شدند عبارت بودند از: تأسیسات پالایشگاه کرکوک، واحد بهرهبرداری شماره یک پالایشگاه، نیروگاه حرارتی برق کرکوک، سه پایگاه موشکی زمین به هوا، تأسیسات نفت و گاز جمبور، تأسیسات نفت و گاز جبل بر، تأسیسات نفت و گاز شوارو، قرارگاه لشکر هشتم و سپاه یکم، پادگان دارامان، (ساختمان) رادیو و تلویزیون و ساختمان سازمان امنیت، ایستگاه راه آهن بیبایگوره.
در عملیات فتح 1 تعدادی از نیروهای دشمن کشته و حدود 40 تن از آنان زخمی شدند. از نیروهای خودی نیز دو تن مجروح شدند. از اتحادیه میهنی کردستان نیز دو تن کشته و دو تن مجروح شدند.
عملیات فتح 2
عملیات انهدامی فتح 2 در چهارم آبان 1365 در محور سد دوکان انجام شد. مانند عملیات قبلی، نیروهایی از اتحادیه میهنی کردستان عراق به همراه تیپ 6 پاسداران و تیپ ویژه هوابرد قرارگاه رمضان در حمله شرکت داشتند. هدف عملیات، انهدام نیروگاه 250 مگاواتی شهر دوکان بود. این نیروگاه بر اثر اجرای آتش رزمندگان اسلام حدود 60 درصد آسیب دید. [292] .
عملیات فتح 3
انجام عملیاتهای فتح 1 و 2 که طی آن، اتحادیه میهنی کردستان عراق با جمهوری اسلامی همکاری کرد، موجب شد گروهها و نیروهای دیگری از معارضان برای همکاری نظامی با جمهوری اسلامی اعلام آمادگی کنند. حزب دمکرات کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی که متمایل به غرب بود، نیز برای انجام عملیات مشترک علیه حکومت عراق اعلام آمادگی کرد. قرارگاه رمضان با نیروهای مشترک خود (کمتر از صد نفر) و پیشمرگان حزب دمکرات، هدفهایی را در 300 کیلومتری عمق خاک عراق تعیین کردند. مهمترین هدف عملیات در منطقه زاخو - دهوک، بستن جاده ترانزیت عراق - ترکیه و انهدام مراکز نظامی، سیاسی و اقتصادی آن منطقه بود.
عملیات در 29 آبان 1365 انجام شد. براساس گزارشها، در این عملیات تعدادی از نیروهای دشمن کشته و شمار زیادی زخمی شدند و همچنین هدفهای عملیاتی زیر تحقق یافت: بستن جاده بینالمللی عراق - ترکیه و انهدام هشت دستگاه کامیون در جاده
[ صفحه 230]
موصل - دهوک؛ مسدود کردن جاده کانی ماس - زاخو به مدت 24 ساعت و درگیری با نیروهای مهاجم دشمن که منجر به کشته شدن 67 تن از آنها شد؛ حمله به مقر استخبارات و سازمان امنیت شهر دهوک؛ حمله به گمرک و پمپ بنزین شهر زاخو؛ حمله به مواضع دشمن در محور دشت سومیل؛ اجرای آتش روی بخشداری مریبا از توابع شیخان؛ سرنگون کردن دو فروند هلیکوپتر دشمن.
در این عملیات نیروهای حزب دموکرات فاقد کارایی لازم بودند. واین موضوع نشان میداد، ضعف بنیه نظامی این حزب مانع اقدام نظامی قابل توجه آنها علیه حکومت عراق است. [293] .
عملیات کربلای 4
مقدمه
تحولات صحنه نبرد پس از پیروزی فاو و اقدامات نظامی دشمن که به طور گسترده و همه جانبه صورت گرفت، فرماندهان سپاه را با وضعیت جدیدی مواجه کرد. جنگ شهرها در سطح گسترده، حمله به مراکز اقتصادی، صنعتی و نفتی فشار فوقالعادهای را بر کشور وارد ساخت. به ویژه، کاهش بسیار زیاد قیمت نفت تا مرز 5 / 5 دلار در هر بشکه موجب تشدید این فشارها شد. همراه با این فشارها، تحرک جدید دشمن در عرصه زمینی که پس از اشغال اراضی کشور در آغاز جنگ، برای اولین بار صورت میگرفت، جبهه خودی را تحت فشار قرار داده بود. در چنین شرایطی علاوه بر مقابله با حملات عراق به خطهای پدافندی در طول مرز، آماده شدن برای حمله بزرگ بعدی، مسئولیت دیگری بود که سپاه میبایست به آن جامه عمل بپوشاند.
به بیان دیگر، حفظ دستآوردهای فتح فاو در این جبهه و مقابله با دشمن در جبهههای دیگر و نیز آماده سازی عملیات بعدی که هر کدام از اهمیت و حساسیت ویژهای برخوردار بودند، بایستی در عرض یک دیگر انجام میگرفتند.
تصرف منطقه استراتژیک فاو و جداسازی بخش جنوبی سرزمین عراق از این کشور اقتضا میکرد که مناطق مهمی چون بصره و امالقصر نیز مورد توجه قرار گیرد و به نظر میرسید، توقف در این منطقه و عدم توسعه وضعیت، به زیان نیروهای خودی باشد. زیرا منطقه عملیات فاو به لحاظ وسعتی که داشت از این قابلیت برخوردار بود که سلسله عملیات بعدی در همین زمان انجام شود.
[ صفحه 231]
علاوه بر این، از لحاظ نظامی، منطقه عملیاتی کربلای 4 آخرین تلاش جنگی در جنوب به شمار میرفت. زیرا تجربه سه سال عملیات آبی - خاکی سپاه در جنوب اقتضا میکرد که از توانایی جدیدی و سازمان رزم مبتنی بر آن استفاده شود و از تغییر منطقه عملیاتی که به سازمان جدید نیاز داشت، پرهیز گردد؛ چنان که فرماندهی سپاه در این باره گفت:
«تلاش اصلی و نزدیکترین فاصله برای اشغال بصره، استفاده از زمین ابوالخصیب است... اگر ما بتوانیم این عملیات را انجام دهیم، با سرعت عملی که در جنوب از ما میخواهند، جنگ در جنوب تمام شده است... و دست برداشتن از یک استراتژی، تعمق زیادی میخواهد در صورت نجنگیدن در جنوب باید زمینهای دیگری انتخاب کنیم و سازمان آبی - خاکی را تغییر دهیم.» [294] .
بنابراین دلایل، از نیمه دوم اردیبهشت ماه 1365 بررسی عملیات کربلای 4 در نیروی زمینی سپاه آغاز شد و پس از حدود هشت ماه اقدام فشرده درزمینه بحثهای مانور، طراحی ابتکارات ویژه عملیاتی، برآورد نیروی مورد نیاز، تعیین سازمان رزم، آماده سازی زمین، شناسایی دشمن، ترغیب و تهییج افکار عمومی مبنی بر انجام عملیات سرنوشت ساز، آغاز شد.
دلایل انتخاب منطقه
پس از پیروزی فاو که باعث به هم خوردن موازنه ارضی به نفع ایران شد، لازم بود که اقدامی دیگر که از اهمیت ویژه و هدف استراتژیک برخوردار باشد، سرنوشت جنگ به نقطه نهایی رهنمون شود. برای این منظور، منطقه جدید میبایست از شرایطی برخوردار میبود که هدفهای مورد نظر تحقق مییافت.
منطقه عمومی بصره در جنوب، مهمترین مناطقی بودند که از تابستان سال 1361 همواره برای عملیاتهای بزرگ و سرنوشتساز مورد توجه فرماندهان بودند و عملیاتهای متعددی در این جبههها انجام شده بود: شرق بصره (عملیات رمضان)، هورالهویزه (عملیات خیبر و بدر) و فاو (عملیات والفجر 8) مناطقی بودند که طی سالهای 1361 تا 1364 عرصه نبرد میان رزمندگان اسلام و دشمن بودند. تنها منطقهای که در آن، عملیاتی صورت نگرفت. منطقه ابوالخصیب، جزیره مینو و بخشی از زمین شلمچه بود که در میان هدفهای مطرح در اطراف بصره، به دلیل نزدیکی به شهر، مهمتر از بقیه بودند. به همین دلیل، استحکامات، آرایش سلاح و یگانهای دشمن نیز در این زمینه (با تأکید بر شلمچه) بیشتر از سایر مناطق عملیاتی بود. و همین موضوع موجب شد که طی چهار سال پس از
[ صفحه 232]
عملیات رمضان، فرماندهان نظامی توجه جدی به این منطقه کنند. در این راستا، یکی از دلایل اصلی عدم انجام عملیات در این منطقه لزوم عبور از اروند به عنوان عامل اصلی تک از ابوالخصیب به شمار میرفت که سازمان رزم خودی، فاقد چنین تجربهای بود. اما پس از فتح فاو مسئله غلبه بر اسطوره اروند - این مانع بزرگ در ذهن فرماندهان - حل شد و ثمردهی سه سال انجام عملیات آبی - خاکی در جنوب، عامل دیگری بود که به انتخاب این منطقه کمک کرد.
افزون بر این، اهمیت شهر بصره که هدف اصلی استراتژی نظامی جمهوری اسلامی پس از فتح خرمشهر به شمار میرفت، مهمترین عامل در انتخاب این زمین برای عملیات کربلای 4 بود. زیرا برخلاف عملیاتهای قبلی، این بار، خود هدف مورد توجه قرار داشت و از انجام عملیات در اطراف آن خودداری میشد.
به طور کلی، از جنبه تصمیمگیری عملیاتی، انتخاب زمین برای دفاع یا حمله اهمیت دارد. به نظر آقای محسن رضایی، در انتخاب منطقه هجوم دو مسئله مهم است، یکی چگونگی آفند، دوم انتخاب نقطه پدافند. وی میگوید:
«چگونه آفند بکنیم، یعنی از چه نقاطی وارد خاک دشمن بشویم؟ چگونه در دل دشمن گسترش پیدا بکنیم؟ اما در کجا پدافند کردن بستگی به چند نکته دارد؛ یکی این که آن نقطه، نقطهای باشد که با حداقل نیرو ما بتوانیم دفاع بکنیم. (صرفهجویی در قوا) ثانیا، در چنین نقطهای، راه کارهای دشمن خیلی محدود میشود و احتمال موفقیت ما در نگهداری آن نقطه و زمین افزایش مییابد. ما در همه عملیاتها همیشه این دو تا مسئله را با هم بررسی کردیم. گاه یک جایی خیلی خوب میشد آفند کرد، اما چون هیچ نقطهای برای پدافند پیدا نمیکردیم، از چنین عملیاتهایی منصرف میشدیم. گاه بالعکس، نقاطی برای دفاع وجود داشت اما آفند در آن منطقه مشکل بود، لذا به این دلیل لغو میشد. در عملیات کربلای 4 یکی از نقاط مورد نظر ما مسئله مناسب بودن منطقه مؤثر بود.» [295] .
از دیگر ویژگیهایی که باعث انتخاب این منطقه برای عملیات شد، عوارض موجود در زمین غرب اروند در منطقه ابوالخصیب بود، زیرا وجود نهرها، نخلستانها و کانالهای کشاورزی و نیز عدم وجود استحکامات در منطقه پتروشیمی تا بصره، این منطقه را قابل تصرف و پدافند مینمود. همچنین به دلیل آن که دو جناح منطقه عملیاتی، از شمال به آب گرفتگی شلمچه و کانال ماهیگیری و از جنوب به خور زبیر و زمینهای باتلاقی اطراف آن محدود شده بود، قدرت تحرک دشمن ضعیف برآورد میشد.
[ صفحه 233]
مزیت دیگر منطقه عملیاتی، واگذاری مسئولیت حفاظت و اداره آن به سپاههای سوم و هفتم عراق بود. مسئولیت شرق اروند به سپاه سوم و غرب آن، به سپاه هفتم واگذار شده بود. به بیان دیگر، این مسئله با توجه به مانور عملیات که نفوذ از میان خط حد دو سپاه بود، یکی از ویژگیهای برجسته منطقه عملیاتی به شمار میرفت. فرمانده سپاه در جمع فرماندهان در مورد این ویژگی گفت:
«خصوصیتی که این منطقه دارد، خط حد دو سپاه سوم و هفتم دشمن در اینجاست که بین لشکرهای آنها یک معبر 700 متری [رودخانه اروند] وجود دارد. اگر ما از این معبر عبور کنیم، میتوانیم به جناح دشمن بزنیم... که در آنجا اصلا خط ندارد، چون لشکرهای دشمن جناحشان مطمئن هستند. بنابراین، اولا انتظار حمله ما را از این راه کار ندارند... ثانیا، یگانهای احتیاط دشمن به کمک یکدیگر نمیروند. چون اگر خط ساحل آنها سقوط کند، هر لشکر 9 کیلومتر خطش شکسته میشود، یعنی در یک منطقه، 18 کیلومتر خط شکسته میشود که باعث شکاف در دشمن و گیج شدن آنها میشود. پس اگر ما از خط حد دو لشکر شروع به پیشروی کنیم [چون] لشکرها باید از سرزمین خودشان دفاع کنند. [بنابراین] نمیتوانند به کمک هم بیایند، حالا اگر این مسئله بین دو سپاه باشد، کار را خیلی مشکل میکند. یعنی اداره کردن لشکر جنوبی با لشکر شمالی یک قرارگاه میخواهد... [به عبارت دیگر] در خط حد بین دو گردان، چون فرمانده [بالاتر دارد] سریع میتواند کنترل کند. بین دو لشکر، فرمانده سپاه چنین نقشی دارد. اما بین دو سپاه، وضع دشمن خطرناک میشود... سازمان دشمن به حدی از هم میپاشد که متزلزل میشود و مشکلات اولیه ما زودتر حل میشود.» [296] .
بنابراین، از نظر تاکتیکی این مسئله یکی از ویژگیهای منطقه عملیاتی به شمار میرفت که در انتخاب آن مؤثر بود. از این رو، مبتنی بر این عامل، تاکتیک ویژه عملیات، عبور چند یگان در طول رودخانه اروند و عبور از تنگه بین جزایر امالرصاص و بوارین تعیین شد. عبور از این نقطه معبر موجب میشد، حمله به چند هدف استراتژیک و مستقل امکانپذیر باشد. فرمانده سپاه درباره ابتکار عمل در این عملیات که موجب تجزیه دشمن و ابهام در انتخاب سمت اصلی برای مقابله با رزمندگان اسلام شد، اظهار داشت:
«با توجه به این که ما باید با توان محدود در منطقه بصره پیشروی کنیم، میبایست جنگ جدیدی را به دشمن تحمیل کنیم. پس اگر هدف [ابوالخصیب] باشد با گرفتن زمین در جنوب و جنوب غربی خرمشهر، دشمن از سه جا مورد تهدید قرار میگیرد و مضطرب و نگران میشود و نمیتواند احتمال بدهد که تلاش اصلی ما از کدام سمت و برای چه هدفی است. [لذا] موجب
[ صفحه 234]
تجزیه قوای دشمن میشود و ترجیح میدهد که از جناحین با ما بجنگد و یا در جلوی بصره، ما را سد کند در حالی که ما محور پیشروی را در قلب منطقه عملیاتی گذاشتهایم.» [297] .
بر پایه این ره یافت، باید نیروهای خط شکن و موج اول از تنگه عبور کرده و در طول اروند و در داخل آب به سمت کارخانه پتروشیمی پیشروی کرده و سپس در چپ و راست رودخانه اروند، خط را شکسته و به جلو بروند. این اقدام که هسته اصلی مانور عملیاتی به شمار میرفت و انتخاب زمین تا اندازهای متأثر از این ویژگی بود، اهمیت بسیاری داشت، اما از نظر فرماندهان یگانها و برخی فرماندهان قرارگاهها، پیچیدهتر نیز بود. از این رو، تا نزدیک شروع عملیات، ابتکار ویژه، برای برخی از فرماندهان همچنان به عنوان یک ابهام باقی ماند.
طرح مانور
مانور در این عملیات، نقش اساسی و تعیین کنندهای داشت. زیرا تجربه عبور در عرض رودخانه اروند، این بار میبایست در طول رودخانه انجام میگرفت. و این عبور که خود تاکتیک ویژه و ابتکار عملیات به شمار میرفت در صورت تحقق، جنبههای دیگر آن که شامل شکستن خط، پاکسازی، نفوذ در عمق و تسلط بر چند راه (ورودی شهر بصره) میشد، تحول عظیمی در جنگ ایجاد میکرد. از این رو، از اردیبهشت تا مهر 1365 و سپس آذرماه همان سال، بحثهای فشردهای در این باره صورت گرفت و جلسات متعددی در مورد بررسی مانور تشکیل شد که طی ساعتها گفت و گو در قرارگاه مرکزی، مانور عملیات مورد نقادی فرماندهان قرار گرفت. در جلسات مهرماه، آقای هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ نیز حضور داشت. در تمام این جلسات، مهمترین مسئله مورد بحث، ابتکار ویژه عملیات مبنی بر عبور از تنگه (امالرصاص و بوارین) و عبور چند یگان از یکدیگر در این محور، عبور طولی از اروند و شکستن خطها با اتکا بر غواص و همچنین، آسیبپذیری نیروهای موج اول بر روی آب بود. به دلیل اهمیت تاکتیک ویژه، فرماندهان یگانها سؤالات و ابهامات زیادی مطرح کردند، که این ابهامات تا نزدیک عملیات نیز در ذهن برخی از آنها باقی ماند و حتی پس از آن که اتفاق نظر نیز حاصل شد، نگرانی از سرانجام کار همچنان وجود داشت. علاوه بر این، تعداد گردانهای مورد نیاز نیز یکی دیگر از مسائل اصلی بود.
در بررسی طرح مانور، به دلیل وجود نظرات مختلف و تجربیات فرماندهان، بارها این طرح تغییر کرد. در مجموع شش طرح ارائه شد که محاسن و معایب، استعداد مورد نیاز، خط حد، هدف و محورهای حمله در هریک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
[ صفحه 235]
یکی از موضوعات اساسی در طرحهای ارائه شده، از نظر فرماندهان سپاه، وابستگی ابتکار ویژه به غافلگیری دشمن بود. در واقع، غافلگیری و ابتکار ویژه به شدت به یکدیگر ارتباط داشتند. در طرح مانور، انجام عملیات در محور ابوالخصیب، جزیره مینو و شلمچه نیز به طور هم زمان مورد توجه فرمانده سپاه قرار گرفت. اما فرماندهان عمل کننده، درباره عملیات در محور شلمچه وحدت نظر نداشتند و برخی از آنها عملیات در زمین شلمچه را ضروری نمیدانستند. با بررسی طرحهای مختلف، در 11 تیر 1365 در جلسهای فرمانده سپاه پس از بررسی طرحها و نظرات نیروی زمینی سپاه، با تأکید بر تاکیک ویژه به عنوان ابتکار اصلی مانور، نظراتی را عنوان کرد. وی گفت:
«ما باید با یک فلش قوی به سوی ابوالخصیب برویم. یعنی از کنار [رودخانه] کارون تا شلمچه حمله کنیم و جاپایی را تا جاده اول [واقع] در آن طرف اروند بگیریم؛ بعد، پر قدرت، ابوالخصیب را بگیریم، سپس در فلش خودمان چرخش انجام دهیم و به سوی جاده دوم و سوم برویم [از شمال به طرف جنوب] و روی جاده دوم و یا سوم دور زده و برای پاکسازی به سمت جزیره مینو بیاییم.»
فرمانده سپاه با اشاره به لزوم مناسب بودن زمین برای انجام این مانور، عنوان کرد که ویژگی این طرح آن است که نیروهایی که از سمت جزیره مینو حمله میکنند، پس از عبور از رودخانه اروند، در محور ابوالخصیب به عقبه دشمن حمله کرده و دشمن را دور میزنند.
انجام این طرح متکی به درک تاکتیک ویژه و عملی شدن آن بود، موضوعی که نیروی زمینی سپاه به آن اعتقاد نداشت. از این رو، برادر عزیر جعفری فرمانده برجسته و ارشد نیروی زمینی سپاه، مانور پیشنهادی فرمانده سپاه را بسیار پیچیده خواند و نسبت به امکان موفقیت آن ابراز تردید کرد.
از محاسن این طرح آن بود که سپاههای سوم و هفتم به طور مساوی درگیر و تجزیه میشدند و دشمن در 24 ساعت اول حمله، تک از شلمچه را، منطقه اصلی عملیات تلقی میکرد.
معایب این طرح نیز عبارت بود از:
1- واقع شدن عقبه خودی، در رودخانه کارون و خرمشهر، در برد آتش دشمن به دلیل عمق کم عملیات؛ 2- وابستگی مانور به موفقیت در شلمچه؛ 3- عدم وجود عقبه مناسب؛ 4- امکان ضعیف برای حفظ سر پل کارون؛ 5- طول زیاد و عمق کم خط پدافندی، به گونهای که رخنه دشمن در یک نقطه موجب عقبنشینی نیروها میشد. [298] .
[ صفحه 236]
این طرح به دلیل معایب فوق، منتفی اعلام شد و انجام، طرح قبلی به عنوان طرح مصوب نیروی زمینی به فرمانده سپاه ارائه گردید.
دور جدید بحثهای مانور، در مرداد ماه 1365 انجام گرفت. جلسات مانور مجدد در حالی برگزار شد که نسبت به دو مسئله در طرح، ابهام و بیاعتقادی وجود داشت. ابهام بیشتر فرماندهان نسبت به تاکتیک عملیات و همچنین بیاعتقادی آنها درباره انجام عملیات در شلمچه بود. فرمانده سپاه مسئله اول را غیر قابل حذف میدانست زیرا اصل اجرای عملیات به کاربرد تاکتیک ویژه بستگی داشت اما از تأکید بر عملیات هم زمان در محور شلمچه صرف نظر کرد.
بدین ترتیب پس از یک دور بحث، طرحی تصویب شد که مورد توافق کلیه فرماندهان بود. در این طرح نظرات فرمانده سپاه و نیروی زمینی لحاظ گردید.
فراز و نشیبهای بسیار در تصویب و تغییر طرحهای مختلف مانور، یک بار دیگر تکرار شد. و چندی بعد، برادر عزیر جعفری، فرمانده سپاه قدس برای توجیه فرماندهان یگانهای خود نسبت به طرح مانور مصوب، بار دیگر طرح جدیدی را ارائه کرد. در این طرح بیش از آن که به هدف بصره توجه شود، محاصره سپاه هفتم عراق و تصرف شبه جزیره فاو و نیز حذف تاکتیک ویژه مد نظر بود. اتکای این طرح به منطقه غرب اروند، مقابل جزیره مینو بود. این طرح در جلسات شهریورماه در تهران مورد بررسی قرار گرفت، اما فرمانده سپاه با وارد کردن دو اشکال عمده بر آن (مشکل احداث خاکریز در دو جناح و ابهام نسبت به 20 کیلومتر پیشروی در عمق) از نیروی زمینی خواست تا برای اشکالات موجود پاسخی تهیه کرده و یا طرح مناسبتری ارائه کند.
نیروی زمینی سپاه، در بحثهای بعدی درباره طرح مانور نتوانست طرح قاطعی را ارائه دهد؛ از این رو، در مهرماه، در جریان سفر آقای هاشمی به منطقه، بار دیگر طرح مانور مورد بررسی قرار گرفت. در این حال، فرمانده سپاه قبل از آمدن آقای هاشمی به منطقه، وی را در جریان طرحهای مانور قبلی و ابهامات موجود قرار داده بود.
در جلسه بررسی مانور و گزارش به ایشان، مهمترین نقطه اتکای عملیات، یعنی تاکتیک ویژه زیر سؤال رفت و به نظر میرسید که عملیات کربلای 4 در آستانه منتفی شدن قرار گرفته است. آقای هاشمی با مشاهده وضع موجود گفت:
«این طرحی که ما خیلی قبول کرده بودیم و به نظر ما عملی بود، این شکلی شد. اگر این [منطقه] نباشد کجا میخواهید عمل بکنید.» [299] .
[ صفحه 237]
فرمانده سپاه برای دفاع از طرح عملیات در منطقه ابوالخطیب و با اتکا بر تاکتیک ویژه، مطالب مبسوطی را بیان کرد که سرانجام موجب تغییر نظر آقای هاشمی شد. وی در جلسه بعدی، یعنی بعد از ظهر ششم مهر 1365 در جمع آقایان هاشمی، روحانی، رفیق دوست، شمخانی و فروزنده در مورد نقاط ضعف مانور، مطالب دیگری بیان کرد که حاضران و آقای هاشمی را نسبت به عملیات امیدوار کرد. سرانجام، پس ازبحثهای دور دوم، بار دیگر طرح مانور مصوب هفتم مرداد 1365 به عنوان تنها راه باقی مانده مورد توجه قرار گرفت. و بالاخره، در جلسه 15 مهر 1365 با حضور فرماندهان قرارگاهها، نیروی زمینی و یگانهای سپاه، ابهامات و تردیدها برطرف شد و در مورد محورهای عملیات و تاکتیک ویژه اجماع نظر به دست آمد. و به جز برادر مرتضی قربانی، فرمانده لشکر 25 کربلا، بیشتر فرماندهان یگانها نسبت به عملیات در شلمچه، بوارین و عبور هم زمان از داخل رودخانه به ساحل شرق و غرب رودخانه اروند، مجاب شدند. [300] اما روز بعد 16 مهر 1365 باز هم مسائل دیگری مطرح شد که به مباحث قبلی دامن میزد. [301] لذا، در 17 مهر 1365 مجددا جلسه بررسی مانور با حضور همه فرماندهان تشکیل شد. شب قبل، فرمانده سپاه خطاب به فرماندهان گفت:
«امشب را دعا کنید و مطمئن باشید که تلاش شما چنانچه برای خدا باشد، به ثمر خواهد نشست. این حرفها نباید موضع شخصی شما باشد؛ اگر رد شد باید خوشحال شوید که خداوند راهش را به ما نشان میدهد.» [302] .
در این جلسه، (16 / 7 / 1365) پس از بحث و گفت و گو، سرانجام فرماندهان یگانها مانور عملیاتی از پنج ضلعی در شلمچه تا جزیره سهیل در مقابل جزیره مینو را پذیرفتند. آنها پذیرفتند که زمین شلمچه بر زمین مقابل جزیره مینو ترجیح دارد. همچنین، اهمیت زمین دو طرف اروند و ابوالخصیب و نیز تاکتیک ویژه برای عبور از تنگه مورد قبول واقع شد. [303] در پایان این جلسه، فرمانده سپاه گفت:
«برادران عزیز، همه توجیه هستند و احتیاجی به توضیح اهمیت عملیات نیست. این سومین منطقهای است که برای رفتن به سمت بصره در آن عمل میکنیم. منطقه رمضان [شرق بصره] هور [الهویزه] و اینجا، خدای ناکرده اگر از ما کوتاهی سر بزند، مسئولیت ما خیلی سنگین است. ما باید با تمام قدرت تکلیفمان را انجام دهیم آن وقت، هر چه خدا خواست. اینجا یک شجاعت بزرگ و تدبیر و دقت بالایی میطلبد. این تاکتیک و شیوه جنگی که ما برای این عملیات مهیا کردهایم، دشمن آمادگیاش را ندارد و [از طرف ما] احتیاج به توکل و ایثار بالایی دارد. برادرها باید همه
[ صفحه 238]
مسائل را با هم حل کنند و تا آخر عملیات، دست اخوت و برادری به هم بدهند، چون این عملیات با هم یاری و همکاری پیش میرود. لذا، باید تقسیم کار کنید و همدیگر را کمک کنید.» [304] .
از نیمه دوم مهرماه کار آماده سازی منطقه عملیات با جدیت پیگیری شد. در حین این پیگیری و پیشبرد امور، بحث مانور باز هم مطرح شد و سرانجام، در آذرماه فرمانده سپاه با دریافت نظرات و مسائل جدید، طی جلسهای با آقای هاشمی، خط جدید کاری را به نیروی زمینی سپاه ابلاغ کرد.
مطابق آخرین تصمیم گیری و جمع بندی وضع موجود، برای انجام عملیات کربلای 4، چهار زمین شلمچه، ابوالخصیب، منطقه مقابل جزیره امالرصاص و جزیره مینو انتخاب شد. این چهار منطقه از نظر مانور آتش، و عقبه و پشتیبانی به یک دیگر وابستگی داشتند. از این رو، هر کدام به یک قرارگاه سپرده شد.
خط حد قرارگاهها نیز به شرح زیر مشخص گردید:
1- قرارگاه نجف، از شمال پنج ضلعی در شلمچه تا جزایر بوارین و ام الطویله؛
2- قرارگاه قدس، عبور از تنگه و پیشروی در پتروشیمی و ابوالخصیب؛
3- قرارگاه کربلا، مقابله با پاتک دشمن از مقابل جزیره ام الرصاص و پیشروی تا جاده دوم و سوم.این قرارگاه تأمین کل منطقه عملیاتی را نیز به عهده داشت؛
4- قرارگاه نوح، تأمین جناح چپ و پیشروی در مقابل جزیره مینو. [305] .
نیروی مورد نیاز برای عملیات، 352 گردان برآورد شد، اما تنها 250 گردان مهیا شد که در سازمان 13 لشکر و 12 تیپ مستقل وارد عملیات شدند.
آمار نیروها عبارت بودند از:
23733 پاسدار رسمی، 66847 سرباز و 113231 نیروی بسیج، در مجموع، 203811 تن نیروی انسانی برای عملیات در اختیار سپاه پاسداران بود. [306] .
وضعیت دشمن
منطقه عملیاتی شلمچه و ابوالخصیب تحت حفاظت و اداره عملیاتی سپاههای سوم و هفتم عراق قرار داشتند. و به دلیل اهمیت استراتژیک این مناطق در موازنه و سرنوشت جنگ، ارتش عراق، ژنرال هشام فخری (فرمانده سپاه هفتم) و ژنرال ماهر عبدالرشید (فرمانده سپاه سوم)، دو تن از مجربترین و وفادارترین فرماندهان حکومت عراق را به عنوان مسئول حوادث، از منطقه شرق بصره و منطقه ابوالخصیب، به کار گمارده بود این دو سپاه
[ صفحه 239]
یگانهای اصلی ارتش عراق را در این منطقه در اختیار داشتند، ضمن آن که هنگام حمله رزمندگان و احساس خطر، سپاه گارد جمهوری نیز تحت امر عملیاتی آنان قرار میگرفت.
با نزدیک شدن زمان عملیات، شواهد و یا تحلیلی مبتنی بر حساس شدن ارتش عراق به منطقه عملیاتی مشاهده نمیشد. اما در آستانه عملیات، شواهد و قراین حاکی از آن بود که شرایط و واکنشهای عراق در این منطقه غیرعادی است. به ویژه، افزایش بمباران دشمن در منطقه عمومی خرمشهر و آبادان و نیز اجرای آتش توپخانه بر روی عقبه یگانها در رودخانههای کارون و عرایض، این نگرانی را تشدید کرد. در مورد عبور غواصها از تنگه نیز ابراز نگرانی میشد. به ویژه درگیری نیروهای شناسایی لشکر 41 ثارالله (ع) در داخل تنگه با نیروهای دشمن، به این موضوع بیشتر دامن میزد. واین در حالی بود که تنها چند ساعت به آغاز عملیات باقی مانده بود. با این حال، اخبار گوناگونی از غیر عادی بودن اوضاع به فرماندهی میرسید. حداقل، در ظاهر چنین عنوان میشد که شرایط عادی است، اما نگرانی از هوشیاری دشمن هنوز وجود داشت.
شرح عملیات
طی چند روزی که به زمان عملیات باقی مانده بود بمباران و آتش توپخانه عراق روز به روز افزایش مییافت. صبح روز سوم نیز اطراف پل فجر، نهر عرایض، سواحل کارون، اوایل جاده خرمشهر، حوالی ایستگاه هفت و برخی نقاط دیگر، بمباران شد و آتش توپخانه دشمن نیز فزونی یافت. پس از تاریک شدن هوا در روز سوم، (زمان آغاز عملیات) عراقیها به ریختن فلر به وسیله هواپیما و شلیک منور دست زدند.
از ساعت 19 تا 21 بیش از پنج مورد گزارش در مورد اقدامات دشمن به قرارگاه مرکزی رسید، با آنکه اوضاع نگران کننده مینمود، اما تحلیل کلی فرماندهی آن بود که شرایط عادی است. از ساعت 21 غواصها به درون رودخانه رها شدند، اما پس از حدود نیم ساعت، در ساعت 21:35 برادر عزیر جعفری اطلاع داد، دشمن با تیربار نیروها را زیر آتش گرفته است. این تحرک دشمن نیز مانند شبهای گذشته عادی فرض شد، لذا دستور اده شد همه در ساعت 22:30 پای کار باشند. اما ساعت 21:38 دقیقه لشکر 14 امام حسین (ع) خبر داد که دشمن روی خط، منور زیادی انداخته و داخل روخانه نیز با تیربار به نیروها حمله کرده است. تمام این اقدامات دشمن داخل تنگه متمرکز شده بود. همان جایی که میبایستی تاکتیک ویژه عملیات انجام میگرفت.
[ صفحه 240]
در ساعت 22، فرمانده قرارگاه قدس اعلام کرد که لشکر 31 عاشورا متوقف شده است و امکان استفاده از لشکر 41 ثارالله (ع) نیز وجود ندارد، و تیربار دشمن در خط و روی آب نیروها را هدف قرار داده است درمحور قرارگاه قدس لشکرهای 14 امام حسین (ع)، 21 امام رضا (ع) و 31 عاشورا در ساعات نخست حمله و قبل از درگیری، تلفات زیادی متحمل شدند. با این همه، فرمانده سپاه ابراز میداشت، شرایط حاد نیست. عدم تحرک خاص در دشمن در محورهای قرارگاههای نوح، کربلا و نجف و نیز عادی بودن شرایط در آن محورها، موجب تقویت این برداشت فرماندهی شده بود، اما شرایط در محور قرارگاه قدس به کلی با شرایط محورهای دیگر متفاوت بود.
به هر صورت، حدود ساعت 22:08 با خبرهای گوناگونی که رسید، فرماندهی پی برد که دشمن تک را کشف کرده است. اما اوضاع به سختی قابل اداره و بازگشت به شرایط قبل از حمله بود. و از سوی دیگر، هنوز تا اندازهای امیدواری وجود داشت. از این رو، در ساعت 22:30 سوم دیماه 1365 رمز عملیات قرائت شد و یگانها در تمام محورها عملیات را آغاز کردند. و این در شرایطی بود که این بار، دشمن عملیات را آغاز کرده بود.
با آغاز حمله سراسری در منطقه عملیاتی، در محور قرارگاههای نجف، قدس، نوح و کربلا نیروها دست به پیشروی زدند و هدفهایی نیز تصرف شد. این وضعیت موجب آرایش در قرارگاه شد، اما در ساعت 24:10 دقیقه لشکر 14 امام حسین (ع) خبر داد، این یگان نتوانسته است در جزیره بلجانیه قایقهای حامل نیرو را پیاده کند و دشمن از سمت جزایر بوارین و ماهی مانع عبور این قایقها شده و تعدادی از آنها نیز منهدم شدهاند. قرارگاه قدس نیز اطلاع داد، نوک جزیره ماهی پاکسازی نشده است و دشمن روی تنگه به شدت تیراندازی میکند.
در جزیره امالرصاص، لشکرهای 8 نجف، 14 امام حسین (ع)، 25 کربلا و 41 ثارالله وارد عمل شده و ضمن شکستن خطهای اول دشمن، پیشروی در عمق را آغاز کردند.
لشکر 25 که وارد جزیره امالرصاص شده بود، نتوانست تا صبح سر پل به دست آمده را توسعه دهد.
در محور قرارگاه نجف، لشکر 19 فجر توانست وارد پنج ضلعی شود و در محور دیگر نیز، لشکر 57 حضرت ابوالفضل پیشروی کرد. وضعیت در منطقه شلمچه از شرایط بهتری نسبت به سایر محورها برخوردار بود.
[ صفحه 242]
در منطقه جزیره مینو، قرارگاه نوح - تیپ 33 المهدی توانست خط را بشکند اما با نیروهای دشمن مواجه شد که با سختی توانست پس از پاکسازی، با تیپ 32 انصارالحسین در خط او الحاق کند. اما وجود آتش در جناح راست، این محور را تهدیدی میکرد. در این حال، لشکر 7 ولیعصر (عج) نیز توانست وارد جزیره سهیل شود.
بر پایه خبرهای رسیده از اطلاعات قرارگاه خاتم (سپاه) دشمن دو اقدام اساسی را در دستور کار خود قرار داد: اول اجرای آتش روی دهانه کارون و تنگه، دوم جلوگیری از پیشروی لشکر 19 فجر و تیپ 57 ابوالفضل در داخل پنج ضلعی در محور شلمچه.
علاوه بر این، در ساعت یک بامداد، رادیو عراق خبر حمله ایران را همراه با نقطه و محورهای آن اعلام کرد، موضوعی که در گذشته سابقه نداشت. به ویژه در این خبر اعلام شد که این حمله بین سپاههای هفتم و سوم انجام گرفته است و لشکرهای 11 و 15 درگیر هستند. این خبر، احتمال هوشیاری و آگاهی دشمن را از حمله، در ذهن فرماندهی بیشتر تقویت کرد.
پس از آن که عبور از تنگه (محور اصلی عملیات) ناممکن شد، عبور از جزایر امالرصاص و امالبابی، محور تلاش جبهه خودی قرار گرفت. اما در ساعت 2:10 بامداد قرارگاه کربلا اطلاع داد که دهانه کارون از ناحیه پشت امالرصاص، زیر آتش دشمن قرار دارد و همه قایقهای حامل نیروهای تیپ انصارالحسین آسیب دیدهاند. فرمانده قرارگاه نوح نیز وضع تیپ 33 المهدی را نامناسب گزارش کرد.
علاوه بر این، در ساعت 2:20 بامداد فرمانده لشکر 8 نجف شرایط یگان خود را در جزیره امالرصاص سخت توصیف نمود. و این در حالی بود که انهدام وسیع قایقها به دست دشمن، امکان انتقال نیرو را به جلو با مشکل مواجه کرده بود. ضمن آن که تردد نیروها به دلیل آتش دشمن به سختی امکان پذیر بود.
در ساعت 3:17 بامداد لشکر 7 ولیعصر (عج) اعلام کرد، قایقی در اختیار ندارد و بخشی از جزیره سهیل را نیز پاکسازی نکرده است. در شلمچه نیز، لشکر 19 فجر و تیپ 57 ابوالفضل توان حفظ پنج ضلعی را نداشتند و در محور بوارین نیز مشکل به وجود آمده بود. از این رو، در ساعت 6:10 صبح به قرارگاه نجف اجازه داده شد، عقبنشینی کند.
اوضاع در قرارگاههای دیگر نیز مساعد نبود؛ داخل جزیره امالرصاص الحاق صورت نگرفته بود، لشکر 25 کربلا نتوانست سر پل خود را در جزیره امالبابی توسعه دهد، لشکر 8 موفق به پاکسازی هدفهای خود در جزیره امالرصاص نشد و تیپ انصارالحسین نیز نتیجه
[ صفحه 243]
روشنی به دست نیاورد. یگانهای دیگر نیز شرایط مشابهی داشتند. از این رو، فرماندهی با تشکیل جلسهای دستور داد جزیره امالرصاص حفظ شود و در محورهای دیگر یگانها عقبنشینی کنند. اما در پی اظهار خوشبینی چند تن از فرماندهان و دریافت برخی خبرها، بار دیگر برای ادامه عملیات امیدواری ایجاد شد و برخی تلاشها نیز صورت گرفت، اما از حدود ساعت 11 صبح عراق علیه مواضع رزمندگان دست به پاتک زد و سرانجام، در ساعت 23:45 دقیقه شب (چهاردهم) توقف عملیات اعلام شد.
بدین ترتیب، به منظور حفظ قوا و طراحی دوباره عملیات آتی، از ادامه نبرد اجتناب شد. در این عملیات، 985 تن از نیروهای خودی شهید و 8071 تن مجروح شدند. [307] .
علل عدم موفقیت عملیات
عوامل تاکتیکی و استراتژیکی مختلفی در ناکامی کربلای 4 دخالت داشتند، اما نقش عوامل زیر برجسته و تعیین کنندهتر بود:
1- آگاهی عراق از مکان و زمان عملیات که بیشتر مرهون اطلاعاتی بود که امریکا به تلافی ماجرای مک فارلین در اختیار این کشور قرار داده بود.
منابع اطلاعاتی و جاسوسی امریکا دقیقترین و جزییترین خبرها را درباره عملیات کربلای 4 در اختیار عراقیها قرار دادند. اظهارات مقامات عراقی در مورد اهداف عملیات و نتیجه آن حاکی از آن بود که اطلاعات ارسالی به عراق حاوی نکات قابل ملاحظهای بوده است. در این باره وزیر دفاع عراق گفت:
«هدف ایران شهر بصره بوده و هست... ایرانیها اگر موفق میشدند هدفهای خود را تحقق بخشند، ارتباط میان سپاه سوم و هفتم را قطع میکردند و تمام فاو و خور عبدالله و شمال بصره را به اشغال خود در میآوردند. علت شکست کنونی این است که ما آماده بودیم و نقشههای لازم را طرح کردیم... و از درسهای فاو استفاده کردیم.» [308] .
وزیر دفاع عراق ضمن تشکر از امریکا اظهار داشت:
«ما به خاطر این اطلاعات از آنان تشکر میکنیم، اما به آنان خاطر نشان میکنیم که در مقایسه با برخوردشان با ایران، در این مورد تعادل برقرار نبوده است.» [309] .
2- تجربه دشمن از عملیات فاو و عبور غواصها از اروند و نیز مسلح کردن زمین در محورهای حمله، آن گونه که امکان مقابله با مهاجمان را برای آنها فراهم میساخت.
[ صفحه 244]
عملیات بزرگ در شلمچه؛ کربلای 5
مقدمه
در دوران دفاع مقدس منطقه عمومی شرق بصره همواره از اهمیت سیاسی و نظامی ویژهای برخوردار بود و در ذهن فرماندهان جنگ نیز مهمترین منطقه عملیاتی جبهههای جنگ به شمار میرفت. در این منطقه، شلمچه نزدیکترین راه برای تصرف یا نزدیکی به شهر بصره بود. به همین دلیل، پس از فتح خرمشهر، عملیات رمضان انجام شد.
تدابیر دشمن و عدم درک خودی از دگرگونی سریع در توان عراق و افزایش کمی و کیفی آن، موجب شد، عملیات رمضان در میان ناباوری با ناکامی مواجه شود. نتایج به دست آمده از این عملیات، به فرماندهی نظامی نشان داد که ادامه جنگ در گرو تغییر در شیوه عمل و اتخاذ تدابیری برای مقابله بااقدامات جدید دشمن است. بر این اساس، عبور از آب به عنوان ابتکار عمل غافلگیر کردن دشمن مورد توجه قرار گرفت و مناطقی چون هور و اروند مدنظر واقع شد. با این حال، تجربه ناموفق عملیات رمضان برای مدتی شرق بصره را به عنوان منطقه مناسبی جهت عملیات گسترده از نظرها دور کرد و عملیات در این منطقه تنها به عنوان یک اقدام ایذایی و یا فریب در کنار عملیاتهای گسترده در سایر مناطق مورد توجه قرار گرفت، میتوان به عملیاتهای زیر اشاره کرد:
1- در منطقه طلائیه و زید هم زمان با عملیات گسترده خیبر؛
2- در منطقه زید و کوشک پس از عملیات خیبر که دشمن با رها کردن آب در منطقه این حرکت را عقیم گذاشت؛
3- در محور زید و شلمچه هم زمان با عملیات بدر؛
4- در محور شلمچه و بوارین هم زمان با عملیات والفجر 8؛
5- در محور شلمچه به عنوان یک اقدام پشتیبانی در عملیات کربلای 4.
البته در اقدامات یاد شده، عملیات در این منطقه نقش مهمی در حرکت گسترده نیروهای خودی ایفا کرده بود. به طور مثال، در عملیات خیبر محور طلائیه، نقطه اصلی عملیات به شمار میرفت. و در کربلای 4، عملیات در محور پنج ضلعی در منطقه شلمچه موجب شد، سپاه سوم ارتش عراق توجه خود را به این منطقه معطوف کند.
از سوی دیگر، اهمیت سیاسی - نظامی منطقه شرق بصره و درک دقیق دشمن از میزان اعتبار این منطقه در استراتژی نظامی جمهوری اسلامی، موجب شد تا عراق برای تقویت بیشتر مواضع و استحکامات پدافندی در شرق بصره، سرمایهگذاری هنگفتی کند.
[ صفحه 245]
با این اوصاف، فرماندهان سپاه پس از عملیات کربلای 4 بار دیگر منطقه شرق بصره را مورد توجه قرار داده و بر اهمیت استراتژیک و نقش این منطقه در تعیین سرنوشت جنگ تأکید کردند. از سوی دیگر، تبلیغات گسترده و چند ماهه مسئولان درباره آغاز قریب الوقوع عملیات سرنوشتساز و عدم موفقیت آن، شرایط پیچیدهای را از نظر نظامی و سیاسی ایجاد کرده بود. علاوه بر این، باقی ماندن نیروهای رزمنده و توان موجود در جبهه شلمچه (پس از عملیات کربلای 4) و ضرورتهای نظامی، سیاسی و اجتماعی برای انجام یک عملیات موفق، موجب شد درباره عملیات بعدی خیلی سریع تصمیمگیری شود. در واقع، عدم الفتح عملیات کربلای 4، مدخلی بود برای طراحی عملیات کربلای 5 که یکی از بزرگترین نبردهای جنگ تحمیلی به شمار میرود.
وضعیت دشمن پس از عملیات کربلای 4
دشمن پس از آن که عملیات کربلای 4 را با شکست مواجه ساخت، در صدد برآمد تا ابتکار عمل را به دست گرفته از فرصت به دست آمده بهرهبرداری کند. شواهد و قراین نیز نشان میداد که چنانچه در شرایط موجود، تغییری ایجاد نمیشد، دشمن برتری از آن خود میساخت. زیرا عراقیها تبلیغات گستردهای را تحت عنوان شکست عملیات سرنوشت ساز ایران آغاز کرده بودند. آنها با تشدید حملات هوایی و ادامه جنگ شهرها و تلاش برای باز پس گیری فاو، سعی کردند، موازنه قوا را به طور کامل به نفع خود تغییر دهند. در چنین شرایطی و مطابق روش سالهای گذشته، دشمن گمان میکرد، عملیات احتمالی رزمندگان اسلام در جنوب در حد تک ایذایی در فاو یا تکرار بخشی از کربلای 4 خواهد بود و نیروهای ایران تحرک جدید و قابل توجهی صورت نخواهند داد. از این رو، ارتش عراق اصرار داشت تا از فرصت به دست آمده استفاده کرده و موازنه جنگ را دگرگون کند. در واقع باز پس گیری فاو اولویت اول ارتش عراق پس از عملیات کربلای 4 به شمار میرفت.
دلایل انتخاب منطقه شلمچه
1- ارزش سیاسی - نظامی زمین شلمچه: در شرایط حاکم بر جنگ، انتخاب منطقه عملیاتی و اهمیت سیاسی نظامی آن از جایگاه ویژهای برخوردار بود. با توجه به این که شهر بصره و تأسیسات نفتی آن به عنوان مهمترین هدف استراتژی نظامی جمهوری اسلامی در دستور کار قرار داشت، منطقه شلمچه میتوانست به عنوان سر پل مناسب جهت دستیابی به شهر
[ صفحه 246]
بصره و تأسیسات عمده نفتی عراق، مورد بهرهبرداری قرار گیرد. با تصرف منطقه شلمچه، شهر بصره و تأسیسات اقتصادی آن در تیر رس خمپارههای نیروهای خودی قرار میگرفت که بیگمان، خسارات جبران ناپذیری برای عراق دربر داشت. در مجموع، این منطقه در مقایسه با مناطق دیگر از شرایط مناسبی برخوردار بود.
2- استقرار یگانها در منطقه و نقش آن در غافلگیری دشمن: از آنجا که منطقه شلمچه یکی از محورهای پشتیبانی کننده عملیات کربلای 4 به شمار میرفت و قرارگاه نجف با یگانهای تابعه در این محور عمل میکرد، بخش قابل توجهی از منطقه و عقبههای آن به طور نسبی آماده بهرهبرداری بود. این مسئله از سویی، مشکل زمان را تا حدود زیادی حل میکرد و از سوی دیگر، به دلیل کاهش تحرکات، حساسیت دشمن را بر نمیانگیخت. همچنین، به دلیل حضور همه یگانها در منطقه عمومی خرمشهر و آبادان، چندان به جا به جایی و نقل و انتقال نیاز نبود و این مسئله در غافلگیری دشمن مؤثر بود. در مجموع، دو عامل پای کار بودن یگانها در منطقه عمومی عملیات و عدم ایجاد حساسیت در دشمن، امتیازات ویژه منطقه شلمچه بر سایر مناطق به شمار میرفتند.
3- انطباق ویژگیهای منطقه شلمچه با شعار «عملیات سرنوشت ساز»: تصرف شلمچه به دلیل نزدیکی به بصره و اهمیت آن به منظور محاصره اقتصادی عراق میتوانست تا حدودی پاسخگوی انتظارات عمومی ناشی از تبلیغات «عملیات سرنوشت ساز» باشد. با توجه به این دلایل و نیز به دلیل استحکام خطوط پدافندی دشمن، پیروزی در شلمچه میتوانست ضربات روحی خرد کنندهای را به ارتش عراق وارد آورد. زیرا، رژیم عراق همواره در طول جنگ بیشترین تبلیغات را بر روی استحکام خطوط پدافندی خود در شلمچه متمرکز کرده بود و خطوط دفاعی شرق بصره به عنوان نفوذ ناپذیرترین دژ عراق در تبلیغات این کشور و رسانههای جهانی معرفی شده بودند.
4- تناسب منطقه با توان موجود: محدودیت توان خودی در پشتیبانی از جنگ، همواره انتخاب منطقه عملیاتی را تحتالشعاع قرار میداد، و فرماندهان نظامی نیز در انتخاب منطقه عملیاتی به دلیل محدودیت توان دچار تنگنا بودند. در این مقطع، توان باقی مانده از عملیات کربلای 4، برای عملیات کربلای 5 کافی بود. (در پایان عملیات کربلای4، 80% از توان به کار گرفته شده باقی مانده بود)
5- قابل پدافند بودن منطقه به دلیل وجود عوارض مناسب: از ویژگی دیگر منطقه شلمچه، وجود عوارض طبیعی و مصنوعی در آن بود که امکان پدافند در هر مرحله از عملیات را فراهم
[ صفحه 247]
میساخت. لذا به این ویژگی با توجه به ضعف امکانات مهندسی در واگذار کردن خط حد یگانها، مرحلهبندی کردن عملیات و حفظ نیروها در تهاجم و دفاع، توجه شد.
6- امکان آتش مناسب: محدودیت دشمن در استفاده از جادههای مواصلاتی به دلیل فشردگی زمین، تأثیر آتش توپخانه و ادوات نیروهای خودی را بسیار افزایش میداد.
7- شلمچه و موفقیت نیروهای عمل کننده در عملیات کربلای 4: در طراحی عملیات کربلای 4 ابتدا محور شلمچه به عنوان یکی از فلشهای اصلی حمله و سپس به دلایلی چون محدودیت توان، به عنوان حرکت تأمین کننده جناح راست عملیات و با هدف درگیر کردن سپاه سوم و تجزیه فرماندهی، امکانات و توان دشمن، در نظر گرفته شد، اگرچه مأموریت این منطقه در دو محور پنج ضلعی و جزیره بوارین بر عهده قرارگاه نجف قرار گرفت که به جز رخنه یگانهای 19 و 57 در پشت خطوط دفاعی شلمچه، در بوارین موفقیتی به دست نیامد، اما دستآوردهای شلمچه قابل بهرهبرداری و توجه بود.
درواقع، موفقیت لشکر 19 فجر درشکستن خط و رخنه لشکر 57 در خط اول و دوم دشمن در امتداد دژ مرزی، فضای مناسبی را برای اقدام در این منطقه فراهم کرد. این توجه، حتی در تعیین محورهای تهاجم نیز نقش ویژهای داشت. فرماندهی کل سپاه درباره اهمیت این مسئله گفت:
«تجربه ثابت کرد، میشود شلمچه (پنج ضلعی) را دوباره تکرار کرد.»
همچنین، آشنایی نیروها با خطوط دفاعی دشمن در این منطقه و عدم تصور دشمن از حمله نیروهای خودی برای بار دوم در شلمچه، از امتیازاتی بود که پس از عملیات کربلای 4 به دست آمد. با توجه به این شرایط ارتش عراق، پیشبینی نمیکرد که ایران دست به عملیات گستردهای بزند.
در آستانه عملیات
این بحث از سند مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، طراحی و انجام عملیات کربلای 5، تهیه: محمد درودیان، 1366، صص 121 تا 124 اقتباس شده است.
در ادامه تلاشهای گسترده و فشردهای که برای پای کار رفتن یگانها و کسب آمادگی نسبی برای عملیات انجام گرفت، هنگام آغاز عملیات، قبل از شروع درگیری، فرماندهی سپاه مسائل گوناگونی را برای افزایش میزان آمادگی و درصد احتمال موفقیت، پیگیری کرد:
[ صفحه 248]
1- بررسی و تکمیل مانور یگانها: چنانچه از قبل فرماندهی سپاه تأکید کرده بود، در مراحل اولیه عملیات تصرف دو سر پل در موفقیت و تداوم عملیات نقش اساسی داشت: یکی در غرب کانال ماهی و دیگری در غرب تقاطع جاده شلمچه و دژ مرزی معروف به پنج ضلعی. سر پل کانال ماهی «بیشتر به این دلیل مورد توجه بود که پیشروی به طرف نهر جاسم در منطقه» پنج ضلعی «تضمین بیشتری داشته باشد. بعد از اتمام جنگ، فرمانده سپاه درباره این تدبیر گفت:
«کانال ماهی را به دو دلیل به طرح اضافه کردیم: یکی این که فکر میکردیم اگر پنج ضلعی سقوط نکند، از این جناح وارد پنج ضلعی شویم. احتمال میدادم نوک کانال ماهی سقوط نکند. من همیشه در تصمیمگیری برای مانور عملیات از خودم سؤال میکردم، گیر اصلی کجا خواهد بود؟ و جنگ اصلی در کدام نقطه صورت میگیرد؟ از این رو، کانال ماهی جناحی بود که [هم] به تصرف پنج ضلعی کمک میکرد و هم در تأخیر پاتکها و نیز گرفتن زمان از دشمن برای رسیدن به نهر جاسم بسیار مؤثر بود.» [310] .
سر پل غرب کانال پرورش ماهی بیشتر به تأمین جناح راست عملیات که تیپ الغدیر و لشکر 33 المهدی در آنجا حضور داشتند، و نیز سرعت عمل یگانهای عمل کننده بر روی کانال پرورش ماهی (41 ثارالله و 25 کربلا) متکی بود. علاوه بر این، پس از عبور لشکر 25 از کانال، میبایست عمده تلاش این لشکر معطوف به الحاق با لشکر 31 در سمت چپ میشد. این نگرانی وجود داشت که فرماندهی این یگان نسبت به این مسئله توجه لازم را نداشته باشد. لذا، برادر محسن رضایی به فرمانده قرارگاه کربلا گفت:
«مرتضی [قربانی فرمانده لشکر 25 کربلا] باید اهمیت این مسئله را بفهمد و از پشت کانال ماهی به سمت 31 عاشورا برود و الحاق کند. ما دو سر پل میخواهیم؛ یکی را باید مرتضی کمک کند و یکی را 5 نصر.»
بر همین اساس، فرمانده سپاه، توپخانه و زرهی را نسبت به اهمیت سر پل پشت کانال ماهی توجیه کرده و کالکی را از روی عکس هوایی تهیه و همراه با تذکر کتبی برای فرماندهی لشکر 25 کربلا ابلاغ کرد:
«سر پل غرب کانال ماهی را بگیرید و با لشکر 31 الحاق کنید. گردان 38 ذوالفقار (زرهی) و آتش توپخانه به شما کمک خواهد کرد. اگر 31 نتواند از پنج ضلعی خارج شود، شما باید با عبور از کانال به سمت چپ رفته و الحاق کنید.»
در همین زمان (بین ساعت 18 تا 19) هنگامی که برادر ابراهیمی، مسئول اطلاعات
[ صفحه 249]
تیپ الغدیر به قرارگاه آمد، فرمانده سپاه مانور این یگان را دوباره بازبینی کرد.
مبتنی بر تصمیمات قبلی قرار بر این بود که تیپ 18 الغدیر بر روی جاده جلوی پد بوبیان عمل کند. البته در این زمینه نظر فرمانده تیپ 33 المهدی و حتی فرماندهی قرارگاه کربلا این بود که تلاش اصلی روی پد بوبیان باشد و از آنجا با پیشروی روی سیل بند شرقی کانال ماهی، مسئله جاده مورد نظر حل شود. ولی نسبت به این مسئله تصمیم قاطعی اتخاذ نشده بود. لذا، هنگامی که برادر ابراهیمی مانور را توضیح داد، برادر محسن نسبت به این مسئله تأکید کرد و بدین ترتیب، بخشی از نقص مانور جناح راست عملیات مرتفع شد.
2- زرهی: تصمیمگیری نسبت به نحوه به کارگیری نیروی زرهی، در مقایسه با سایر مسائل، اندکی با تأخیر انجام گرفت لذا به نظر میرسید در محورهای عمدهای که زرهی بایستی مورد استفاده قرار گیرد، در کیفیت و چگونگی هم آهنگی با یگانهای عمل کننده تا اندازهای ابهام و ناپختگی وجود دارد. از این رو، برادر محسن رضایی طی تماسی با فرمانده لشکر زرهی به وی تأکید کرد:
«باید صبح، گردان 38 ذوالفقار و تیپ 20 رمضان را وارد عمل شده ببینیم، الان 38 ذوالفقار راه بیفتد و اگر میتواند با لشکر 25 و 41 پوزه کانال ماهی (سر پل) را بگیرند.»
سپس آقای رضایی طی تماسی با برادر عزیر جعفری، فرمانده قرارگاه قدس به وی یادآوری کرد که در نظر دارد با بهرهگیری از گردان 38 ذوالفقار و تیپ 20 رمضان، آنها را با لشکر 41 ثارالله (ع) و 25 کربلا برای سر پل گیری هم آهنگ کند.
3- آتش توپخانه: به نسبت تردید در مورد میزان هوشیاری دشن و ضعفهایی که در زمینه آمادگی یگانها وجود داشت، اتکا بر آتش فزونی مییافت. بر همین اساس، فرمانده سپاه در جلسهای برادر میرصفیان، فرمانده گروه توپخانه 15 خرداد، درباره آمادگی آنها سؤال کرد. برادر میرصفیان پاسخ داد:
«پنج گردان توپخانه 130، که دو گردان از خودمان و سه گردان از ارتش است، آماده کردهایم. در مجموع 18 گردان داریم که میزان آمادگی، نسبت به کربلای 4 خیلی بیشتر است، فقط مقداری مشکل موشک کاتیوشا داریم.»
سپس آقای رضایی، برادر میرصفیان را نسبت به گرههای حساس، به ویژه پوزه کانال توجیه کرد. همچنین، جهت آمادگی قرارگاههای قدس و نجف برای تمرکز آتش، با برادر عزیز جعفری نیز تماس گرفت و به وی تأکید کرد:
«ادوات و توپخانه شما حاضر باشد تا در صورت ابلاغ دستور، آتش تهیه اجرا کنید.»
[ صفحه 250]
4- پشتیبانی: پیش از این گفته شد که قرارگاههای پشتیبانی عاشورای 1، 2 و 3 تشکیل شده و مسئولان آنها برای آخرین پیگیریها، تلاش خود را آغاز کرده بودند، اما از آنجایی که مسئله «پشتیبانی» از مسائل مهم عملیات به شمار میرفت و در چگونگی انجام آن همواره ابهاماتی وجود داشت، در این زمان نیز ذهن فرماندهی را مشغول کرده بود. در پیگیری این مسئله، برادران افشار و محتاج گزارشی را در مورد عاشورای 1 (جناح راست عملیات) به برادر محسن ارائه کردند و چنین به نظر میرسید که مشکل خاصی وجود ندارد و یگانها برای آغاز عملیات در آمادگی به سر میبرند. به همین جهت، در انتهای گزارش برادر افشار، خطاب به برادر غلامپور این مطلب را ابراز کرد:
«اگر امشب دشمن منور نزند، ان شاء الله رفتهایم، هرچند کند.»
چنین استنباط میشد که فرماندهی مانند گذشته نسبت به انجام درست پشتیبانی دغدغه و ابهام ندارد، بلکه تا اندازهای امیدوار است.
5- هوشیاری دشمن: تجربه عملیات کربلای 4 ایجاب میکرد که این بار تحرکات دشمن با دقت بیشتری پیگیری شود و از همین رو، آن گونه که در مباحث گذشته آمد، مقرر شده بود که در صورت لزوم خود فرمانده سپاه برای توقف عملیات تصمیم لازم را اتخاذ کند. این مسائل ایجاب میکرد که نسبت به وضعیت و رفتار دشمن غفلت نشود؛ حتی نسبت به تغییر در میزان منورهایی که میزند.
طی پیگیریهایی که صورت گرفت، مسائل گوناگونی بدین شرح از دشمن دیده شد:
- بعد از ظهر روز 18 دی 1365 وضعیت دکل دیدهبانی دشمن غیرعادی بود و چنین استنباط میشد که یکی از فرماندهان رده بالای دشمن در حال توجیه شدن نسبت به منطقه عملیاتی است.
- از ساعت 1 بعد از ظهر روز 18 دی 1365، توپخانه دشمن بر روی لشکر 19 فجر اجرای آتش کرد.
- ساعت 7 شب، برادر احمد صیافزاده (معاونت عملیات قرارگاه کربلا) نامهای را از برادر قاسم سلیمانی (فرمانده لشکر 41 ثارالله) به برادر محسن رضایی نشان داد که فرماندهی لشکر 41 در آن نوشته بود: «دشمن در داخل حوضچه (محل استقرار قایقها در پشت دژ دشمن واقع در آب گرفتگی دریاچه ماهی) کاتیوشا ریخته و تعدادی شهید و مجروح شدهاند و چهار فروند قایق دچار حریق شده است.»
- بنا به گزارش برادر باقری، معاونت اطلاعات نیروی زمینی سپاه، منورهای دشمن
[ صفحه 251]
نسبت به چند شب گذشته بیشتر شده است. در مجموع، دشمن از عصر تا به حال 60 منور زده است که میانگین آن در هر دقیقه دو عدد میشود. تعداد این منورها نسبت به پنج شب گذشته چهار برابر شده است.
- کمپرسیهای دشمن که هر شب روی سیل بندهای شرقی کانال ماهی فعالیت میکردند، طبق برنامه به منطقه آمده و شروع به کار کردهاند.
- ترددهای دشمن بر روی دو جاده جنوب و غرب کانال ماهی از حجم چشمگیری برخوردار است.
- دشمن از صبح تا شب، نزدیک به 400 تا 500 دستگاه خودرو به سمت فاو انتقال داد.
از مجموع تحرکات دشمن در منطقه عملیاتی کربلای 5 تحلیل مشخصی ارائه نمیشد اما همواره بر این احتمال تأکید میشد که دشمن قصد حمله به فاو را دارد، با این حال، این امیدواری وجود داشت که به محض آغاز درگیری درشلمچه، دشمن در صورتی که قصد حمله به فاو را هم داشته باشد، صرف نظر کرده و خود را برای پاسخگویی به تک ایران در شلمچه، آماده کند.
سازمان رزم
در این باره از سند مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش طراحی و انجام عملیات کربلای 5، تهیه: محمد درودیان، 1366، صفحه 8 تا 12، استفاده شده است.
سازمان سپاه برای عملیات کربلای 5 به شرح زیر تعیین گردید. البته این سازمان در هنگام اجرای عملیات به دلیل پارهای از مسائل تغییر کرد.
قرارگاه کربلا: لشکرهای 5 نصر، 10 سیدالشهدا (ع)، 19 فجر، 25 کربلا، 31 عاشورا و 41 ثارالله (ع) و تیپهای 12 قائم و 18 الغدیر.
قرارگاه قدس: لشکرهای 17 علی ابن ابیطالب (ع)، 14 امام حسین (ع)، 8 نجف اشرف، 32 انصارالحسین، تیپهای 9 بدر (مجاهدین عراقی) و 44 قمر بنیهاشم (ع).
قرارگاه نجف: لشکرهای 27 حضرت رسول (ص)، 52 قدس، 155 ویژه شهدا و 57 حضرت ابوالفضل (ع) و تیپهای 48 فتح و 29 نبیاکرم (ص).
[ صفحه 252]
شرح عملیات: هشت روز جنگ بی وقفه، عقب نشینی عراق
در نگارش شرح عملیات کربلای 5، از گزارش طراحی و انجام عملیات کربلای 5 نوشته آقای محمد درودیان، بیشتر استفاده شده و از گزارشهای قرارگاه نجف نوشته حسین اردستانی و قرارگاه کربلا نوشته مجید مختاری نیز در چارچوب گزارش یاد شده بهرهبرداری شده است.
شب اول
در شب اول، به دنبال پیگیریهای مداومی که نسبت به وضعیت خودی و دشمن صورت گرفت، حدود ساعت 24:50 مشخص شد که منورهای شلیک شده دشمن بیشتر شده است. همچنین، ظواهر نشان میداد که در بعضی از محورها، نیروها درگیر شدهاند. در مجموع، در مورد میزان هوشیاری دشمن و چگونگی درگیری اطلاع دقیقی وجود نداشت تا فرمانده سپاه تصمیم قطعی را در مورد عملیات اتخاذ کند. دقایقی بعد خبرهایی به قرارگاه رسید که نشان میداد، عملیات فاش شده است در حالی که ساعت س (2 بامداد) هنوز فرا نرسیده بود. بنابراین، عملیات کربلای 5 در 19 دی 1365 ساعت 1:35 بامداد به طور رسمی آغاز شد. با شروع عملیات و براساس خبرهای گوناگونی که از چگونگی درگیری با دشمن میرسید، روشن شد که دشمن نسبت به هیچ یک از محورهای عملیاتی به طور کامل هوشیار نبوده است و تنها به محور پنج ضلعی (به دلیل تجربه عملیات کربلای 4) توجه بیشتری داشت، در حالی که نسبت به محور تک از کانال پرورش ماهی صد درصد غافلگیر شده بود. همین مسئله موجب تزلزل دشمن شده بود و فرمانده سپاه نیز تلاش میکرد که از این شرایط حداکثر استفاده ار کرده و در پیشروی یگانها و آمادگی قرارگاه قدس و نجف برای عبور، تسریع کند.
مسئله مهمی که هنوز از ذهن فرمانده سپاه خارج نشده بود، توان دشمن در منطقه فاو بود، از این رو، از برادر (شهید) شفیعزاده مسئول توپخانه نیروی زمینی سپاه خواست که وضع دشمن را در آن منطقه از لحاظ استعداد توپخانه گزارش کند. ساعت 3:30 بامداد، وی در پاسخ به درخواست فرمانده سپاه گفت:
«بچهها در فاو گفتند، دشمن کاملا آماده حمله بود و نیروهایش در خط بودند و امشب میخواسته حمله کند چون نیروهایش را در خط به طور گسترده پخش کرده، ابتدا آتش داشته و بعد آرام شده.»
پس از رسیدن خبرهای دیگری از منطقه فاو مبنی بر قصد عراق برای حمله به فاو، فرمانده سپاه اظهار داشت:
[ صفحه 254]
«یکی از دلایلی که ما مجبور شدیم عملیات را انجام دهیم، این بود که جلوی حمله دشمن را به فاو بگیریم.»
حدود دو ساعت پس از آغاز عملیات، خبر رسید که لشکر 41 ثارالله (ع) از کانال پرورش ماهی عبور کرده و لشکر 21 امام رضا (ع) در نوک بوارین خط را شکسته است. سپس خبر رسید که لشکر 31 عاشورا با لشکر 19 فجر در داخل پنج ضلعی و لشکر 31 عاشورا با لشکر 41 ثارالله (ع) در شرق کانال پرورش ماهی الحاق کردهاند، و لشکر 41 ثارالله (ع) نیز توانسته است مسئله نفوذ خود را در غرب کانال ماهی حل کند. با این اقدامات، در این منطقه جا پای ادامه تک به دست آمد. از این پس تا روشن شدن هوا، درگیری رزمندگان اسلام بیشتر در محور سر پل کانال ماهی و پنج ضلعی بود. لذا، امیدواری زیادی برای ادامه عملیات به وجود آمد. به ویژه آن که در طول روز اول نیز، مثلثی غرب کانال زوجی تصرف شد. این هدف و وضعیت خاص جناح قرارگاه کربلا، به هیچ وجه قابل پیشبینی نبود. فرمانده لشکر 41 ثارالله (ع) میگفت: «اینجا فتحالمبین است» وی خواستار آن بود که یگانهای بعدی از محور این یگان وارد عمل شوند، که تصمیماتی در این زمینه اتخاذ شد.
عملیات در محور پنج ضلعی نیز هر چند کند، اما با موفقیت ادامه یافت. حوالی ظهر، لشکر 10 سیدالشهدا (ع) و لشکر 19 فجر به کانال هفت پل رسیدند. سپس لشکر 10، هلالی شلمچه را تصرف کرد و لشکر 19 به پاک سازی اطراف پل و الحاق با دو جناح مشغول شد. لشکر 31 عاشورا نیز با تصرف یک ضلع کانال ماهی، سعی کرد که از نوک کانال به سمت راست مانور کند تا بتواند با لشکر 25 کربلا الحاق کرده و سر پل مورد نظر را در پوزه کانال ماهی تصرف نماید. در این میان، تنها تلاش دشمن در پنج ضلعی، مقاومت در قرارگاه فرمانده تیپ بود که به وسیله تعدادی تانک انجام میگرفت. این تانکها فشارهایی را از روی جاده منتهی به پنج ضلعی به نیروهای خودی وارد میکردند.
در جزیره بوارین نیز هم زمان با محورهای کانال ماهی و پنج ضلعی، لشکر 21 امام رضا از قرارگاه نجف، با هدف فریب دشمن، وارد عمل شد. یکی از هدفهای اصلی این محور، ایجاد اضطراب ذهنی در دشمن بود، مبنی بر آن که آنها خود را درسراسر خط درگیر ببینند تا از وارد آمدن فشار بر یکی از محورهای خودی جلوگیری به عمل آید. با وجود موفقیت عملیات لشکر 21 امام رضا (ع) تا حدود ساعت 8 صبح، قبل از ظهر از قرارگاه نجف خبر رسید که از جزیره بوارین عقب نشینی شده است. دشمن با مشاهده اوضاع غرب کانال ماهی، نسبت به کل منطقه از حد فاصل نهر جاسم تا کانال زوجی احساس خطر کرد. آنها نخستین فشارهای
[ صفحه 255]
خود را بر روی لشکرهای 25 کربلا، 41 ثارالله (ع) و محور پد بوبیان متمرکز کردند. دشمن با درک این موضوع که تمام تلاش جبهه خودی متوجه باز کردن عقبه خشکی از نوک کانال ماهی و از داخل پنج ضلعی است، تلاش قابل ملاحظهای را برای نگهداری مثلثی پشت کانال به عمل آورد و از نیروی فراوان و آتش پر حجمی استفاده کرد.
در این حال، جبهه خودی در صدد برآمد تا فشار فوقالعاده دشمن بر روی محور کانال ماهی را کاهش داده و همچنین، بر سرعت پیشروی در داخل پنج ضلعی بیافزاید تا عقبه خشکی را باز کند. این اقدام، ناشی از نیاز صحنه نبرد به فضای مانور و جاده برای وارد کردن نیرو و پشتیبانی آنها بود.
تا قبل از ظهر، تدبیر این بود که لشکرهای 7 ولی عصر (عج)، 8 نجف و 14 امام حسین از کانال ماهی عبور کرده و وارد منطقه شوند، اما وقتی مشخص شد که لشکر 10 سیدالشهدا هلالیهای پشت جاده شلمچه را تصرف کرده است، دستور داده شد لشکر 27 حضرت رسول (ص) از محور کانال ماهی وارد عمل شود. همچنین، دستور داده شد نیروهای زرهی از جاده فجر که به تازگی باز شده بود، وارد صحنه شده و یگانهای درگیر در پنج ضلعی به محدوده تصرف شده خود عمق بدهند. از این رو، حدود ساعت 1 بعد از ظهر، فرمانده سپاه به برادر محمدعلی (عزیز) جعفری، فرمانده قرارگاه قدس گفت:
«شما با لشکرهای 8 و 14 همان مانور سابق را انجام بدهید. ما امروز بعد از ظهر و فردا باید تمام توانمان را به کار بگذاریم و قضایا را تمام کنیم. دشمن غافلگیر شده [است.]» [311] .
بنابراین، مقرر شد، لشکرهای 8 نجف و 14 امام حسین (ع) از پوزه کانال مستقیم، به سمت جنوب (پشت دوعیجی) حرکت کنند و لشکرهای 7 ولیعصر (عج) و 27 حضرت رسول (ص) هم زمان با یگانهای قرارگاه قدس به سمت کانال ماهی تک نمایند. علاوه بر این، مقرر شد، لشکرهای 17 علی ابن ابیطالب (ع) و 5 نصر از قرارگاه نجف نیز آماده عبور شوند. [312] و این دو یگان به همراه لشکرهای 8 نجف و 14 امام حسین (ع) با تأکید بر دیدگاه مثبت فرمانده لشکرهای 8 نجف و 14 امام حسین (ع) در صدد بودند که هر طور شده، از وضع موجود بیشترین بهره را به دست آورند. [313] .
لذا کانال هفت پل به دو قرارگاه قدس و نجف واگذار شد. از پل سوم کانال هفت پل به سمت دژ تا جاده شلمچه، به قرارگاه نجف واگذار شد که بایستی لشکرهای 5 و 17 به سمت دژ و قسمت راست آن که شامل خاکریزهای مقطعی دشمن در امتداد کانال کوثر بود، وارد عمل میشدند. و در جناح راست، لشکر 8 نجف از قرارگاه قدس وارد عمل میشد. به منظور
[ صفحه 256]
هم آهنگ کردن یگانها، جاده آسفالت شلمچه به عنوان خط هم آهنگی انتخاب شد. [314] .
از این رو، مقرر شد لشکرهای 5 نصر و 17 علی ابن ابیطالب (ع) از قرارگاه نجف به جای آن که از جاده شلمچه وارد عمل شوند، کمی عقبتر از کانال هفت پل، حمله خود را شروع کنند. [315] .
به طور کلی به، نظر میرسید، از آغاز عملیات تا بعد از ظهر روز اول، سه موضوع روشن شده است:
1- دفع ابهام نسبت به میزان هوشیاری دشمن و آغاز درگیری قبل از فرا رسیدن زمان تعیین شده؛
2- امید به این که تلاش قرارگاه کربلا برای تصرف جا پای اولیه با موفقیت توأم باشد؛
3- رفع نگرانی نسبت به فراهم کردن مقدمات عبور قرارگاه نجف و قرارگاه قدس و نیز باز کردن عقبه خشکی و عبور زرهی.
در واقع، شرایط موجود برای آغاز پیشروی مناسب بود و پس از پشت سر گذاردن مشکلات خاص عملیات، (پس از پشت سر گذاشتن خطوط اولیه دشمن در زمین مسلح) اکنون زمان آن فرا رسیده بود که از گسیختگی دشمن بیشترین استفاده به عمل آمده و خیلی سریع، زمینهای پیشتری از آن تصرف شود.
حدود ساعت 16:30 خبر رسید که دشمن با 10 تیپ، پاتک خود را در محور غرب کانال ماهی آغاز کرده است و وضع نیروهای خودی هم مناسب نیست. همچنین، پد بوبیان چندین بار میان رزمندگان و عراقیها دست به دست شده بود. علاوه بر این، دشمن با سماجت، مانع از الحاق لشکرهای 25 کربلا و 31 عاشورا در نوک کانال ماهی شده و میان لشکرهای 10 سیدالشهدا (ع) و 19 فجر نیز رخنه ایجاد کرده بود. شرایط موجود، با وجود موفقیتهای قابل ملاحظهای که به دست آمده بود، به طور صد درصد اطمینان بخش نبود، از این رو، فرماندهی سپاه، آقای هاشمی رفسنجانی، را از آخرین وضعیت صحنه درگیری آگاه کرد و برای تجزیه دشمن، درخواست کرد که نیروی زمینی ارتش عملیات کربلای 6 را در سومار آغاز کند. افزون بر این، فرمانده سپاه با برادران رحیم صفوی و غلامعلی رشید تشکیل جلسه داد تا تدابیر لازم را اتخاذ کنند. [316] .
شب دوم
در شب دوم عملیات، هر سه قرارگاه (کربلا، قدس و نجف) وارد عمل شدند. قرارگاه کربلا با لشکرهای 10 سیدالشهدا (ع)، 25 کربلا، 27 حضرت رسول (ص)، 31 عاشورا و
[ صفحه 257]
32 انصارالحسین بایستی وارد عمل میشد. اما لشکرهای 10 سیدالشهدا (ع)، 27 حضرت رسول (ص) و 32 انصارالحسین پای کار نرسیدند. لشکرهای 25 کربلا و 31 عاشورا نیز علیرغم انجام عملیات، نتوانستند با یکدیگر الحاق کنند. دشمن نیز به دلیل اهمیت تلاش نیروهای خودی، مصرانه در برابر این حمله مقاومت میکرد. اما مشکل اصلی، دیر آمدن و کندی حرکت لشکر 31 عاشورا بود. دشمن نیز با درک اهمیت این محور، توان مضاعفی را در محور کانال ماهی وارد عمل کرد. در این محور، بیشترین فشار متوجه لشکر 25 کربلا شد. این یگان حدود 48 ساعت (تا بعد از ظهر روز دوم) در محاصره دشمن قرار داشت و برای حفظ سر پل به دست آمده، مقاومت میکرد.
قرارگاههای قدس و نجف به دلیل ارتباط نزدیک هدفهای آنها با هم، و به دلیل عدم استقرار در یک سنگر، به کمک و مشورت یکدیگر، طرح مانور و هدایت یگانهای خود را انجام دادند. در پنج ضلعی، لشکرهای 8 نجف و 14 امام حسین (ع) از قرارگاه قدس و تیپ 35 امام حسن (ع) و 5 نصر از قرارگاه نجف وارد عمل شدند. هر کدام از این یگانها توانستند مقدار کمی پیشروی کنند، اما هنگام صبح، شرایط صحنه درگیری، به گونهای که فرماندهان یگانها و این دو قرارگاه در مورد امکان باقی ماندن در مواضع به دست آمده دچار تردید شدند، اما به سادگی هم حاضر به عقب نشینی و استقرار در مواضع قبل از عملیات نبودند. سرانجام، صبح عملیات، برای حدود یک ساعت حال و هوای عقب نشینی در عملیات بدر در اذهان برخی فرماندهان تداعی شد و در یک اقدامی عجولانه، فرمانده قرارگاه قدس دستور عقب نشینی داد. فرمانده قرارگاه نجف نیز از قرارگاه خاتم خواست که فرماندهی نیروی زمینی سپاه و فرماندهی سپاه را از اوضاع آگاه کند. وی خیلی سریع به قرارگاه بازگشت اما پس از بحث و گفت و گو و همچنین، رسیدن اخباری از وضع دشمن، فرمانده دو قرارگاه، با تأکید بر نقش مثبتتر (فرمانده قرارگاه نجف) و یگانهای عمل کننده، تشخیص دادند که باید عقب نشینی را متوقف کرده و مواضع به دست آمده را به هر شکل ممکن حفظ کنند، همین گونه نیز شد و تا پایان روز دوم، مواضع تصرف شده حفظ شد و برای ادامه عملیات تا بوارین نیز طرحریزی به عمل آمد.
دشمن در این روز سه برنامه برای تلاشهای خود داشت:
1- متوقف کردن یگانهای خودی در پنج ضلعی و جلوگیری از تعمیق عملیات و باز شدن جاده شلمچه؛
2- پس گرفتن سر پل غرب کانال ماهی به هر نحو ممکن؛
[ صفحه 258]
3- تهدید عقبه آبی جبهه خودی از طریق جناح راست عملیات.
در پی افزایش حملات دشمن روی جناح راست و سر پل غرب کانال ماهی، و عدم وجود چنین فشاری، در پنج ضلعی فرمانده سپاه این تحلیل جدید را ارائه داد:
«الان بهترین فرصت است که با حرکت تأخیری در سمت لشکر 25، قرارگاه قدس و قرارگاه نجف مأموریت خودشان را تا رسیدن به پاشنه (انتهای بوارین) انجام دهند. مقاومت مرتضی قربانی (لشکر 25 در غرب کانال ماهی) همان حرکت تأخیری است.»
با ره یافت جدید، فلش ادامه تک، از کانال ماهی برداشته شد و پنج ضلعی صحنه اصلی تحقق هدفهای عملیات کربلای 5 تعیین گردید. زمینه تحقق این تصمیم نیز وجود داشت؛ زیرا از این پس، فلش اصلی حمله در جایی قرار داده شد که برخلاف مواضع دفاعی دشمن در قبل از عملیات بود. به این معنی که مواضع دفاعی عراق به صورت شمال - جنوب بود، اما سمت فلش پنج ضلعی از شرق به غرب بود. این، مهمترین ویژگی در عملیات کربلای 5 به شمار میرفت که اکنون به طور کامل بایستی مورد بهرهبرداری قرار میگرفت.
بر این اساس، ادامه عملیات مستلزم دو اقدام مهم بود:
1- باز کردن جادههای منتهی به پنج ضلعی و شلمچه؛
2- تعمیق عملیات با تلاش یگانهای موجود در پنج ضلعی.
علاوه بر این، تصمیم گرفته شد جناح راست عملیات نیز با ایجاد بریدگی در سیل بندها، تحکیم و تثبیت شود. لشکرهای 32 انصارالحسین و 33 المهدی و تیپ 18 الغدیر این مأموریت را به انجام رساندند. اما کافی به نظر نمیرسید و نیاز به شکاف بیشتری در سیل بندها بود.
غروب بعد از ظهر روز دوم، بارقههای امید برای مغلوب کردن دشمن، در میان ابهامات و نگرانیها، دیده شد. اما جبهه خودی، تحت فشار دو مسئله اساسی قرار داشت: اول حملات هوایی و دوم آتش دشمن. نیروی هوایی عراق بیشترین حملات خود را بر روی جاده فجر، داخل پنج ضلعی، جاده شلمچه و مواضع توپخانه متمرکز کرده بود. ضمن آن که سایر مکانها نیز از حملات جنگندههای عراق مصون نبودند. بنابر توافقات قبلی، قرار بود نیروی هوایی ارتش سیستم موشکی هاگ را به طور کامل فعال نگه دارد و 10 دستگاه پدافند هوایی اورلیکن را نیز کنار جاده شلمچه مستقر کند. ولی بنا به اظهار برادر رحیم صفوی:
«قرار بود کنار جاده شلمچه 10 تا اورلیکن باشد ولی پنج تا بیشتر نیست که یکی هم خراب است. دشمن مواضع توپخانه را بمباران کرده [است]، با رگبار (مسلسل هواپیما) روی جاده را
[ صفحه 259]
میزند. قرار شد سایت هاگ را بیاورند کنار جاده شلمچه که منطقه را بپوشاند. جای آن حاضر است، بنا بوده هاگ را به جلو منتقل کنند ولی نیاوردهاند. دشمن از این خلاء استفاده میکند. در زمینه آتش نیز کاهش توان خودی و افزایش حجم آتش دشمن مطرح بود» [317] .
شب سوم
در تصمیم گیری شب سوم عملیات، محور پنج ضلعی اهمیت بیشتری یافت، ضمن آن که حفظ سر پل کانال ماهی و الحاق میان برخی یگانهای آن محور و نیز توسعه سر پل در برنامهریزی گنجانده شد. تدبیر عملیات شب سوم به شرح زیر اعلام شد:
در جناح راست، بریدگیها بیشتر شود و لشکر 32 انصارالحسین با عبور از پل شمالی کانال زوجی به داخل مثلثی غرب کانال زوجی وارد شده و آنجا را تصرف کند.
برای تصرف مثلثی نوک کانال ماهی، لشکرهای 7 ولی عصر (عج) و 31 عاشورا و یک گردان تانک، وتر جنوبی آن را تصرف کنند و در محور شب قبل، پشت نهر دوعیجی نیز لشکرهای 8 نجف، 14 امام حسین (ع) و تیپ 44 قمر بنیهاشم (ع) از قرارگاه قدس به سمت جنوب تک کنند و قرارگاه نجف با لشکرهای 5 نصر و 17 علی بن ابیطالب (ع) در سمت چپ قرارگاه قدس وارد عمل شود و از جاده اول آسفالت واقع در چپ دوعیجی تا آخرین جاده شنی در چپ دوعیجی و همچنین، روی دژ به سمت مثلثی و سپس به سمت جزیره بوارین تک را ادامه دهد. و در پنج ضلعی نیز بایستی یگانها به عمق رفته و به هر نحو ممکن، جاده شنی را باز کنند.
مانور شب سوم در سرنوشت عملیات نقش تعیین کنندهای داشت. از این رو، فرمانده سپاه به مسئول دفتر خود، برادر رسولزاده گفت:
«به آقای انصاری بگویید از قول من به امام بگویند که امشب شب سرنوشت ساز است و دعا کنید. ما با تمام قوا و دشمن با تمام قوا درگیر شدهایم.» [318] .
چندی بعد، آقای انصاری در تماس با قرارگاه گفت:
«پیام آقا محسن را به امام گفتم. ایشان فرمودند به بچهها بگویید من آنها را دعا میکنم.»
با توجه به اهمیت این شب و با توجه به شدت حملات هوایی دشمن در روز دوم، فرمانده سپاه در تماس با آقای هاشمی رفسنجانی در مورد لزوم جلو آمدن موشکهای هاگ، گفت:
«میگویند هواپیماهای دشمن حوالی غروب، هشت تا هشت تا آمده و هاگ دو تا موشک شلیک کرده است ولی به هواپیما نرسیده است، لازم است هاگ بیاید جلو.» [319] .
[ صفحه 260]
عملیات، دو سه ساعت پس از غروب آفتاب، در محورهای مختلف شروع شد. جبهه خودی در این شب در صدد بود، عملیات را به نقطه روشنی برساند.
قرارگاه کربلا در دو محور کانال ماهی، و محور راست برای انفجار پلها وارد عمل شد. لشکرهای 7 ولیعصر (عج)، 10 سیدالشهدا (ع)، 25 کربلا، 27 حضرت رسول (ص)، 31 عاشورا، 32 انصارالحسین، 41 ثارالله (ع) مأموریت تحقق هدفها را به عهده داشتند. در این محور، به دلیل اهمیت و ارزش زمین، دشمن مقاومت و سرسختی بسیار زیادی از خود نشان میداد. از این رو، یگانهای عمل کننده که طی چند شب گذشته توانایی اصلی خود را صرف کرده بودند، در شب سوم نیز وارد عمل شدند اما موفقیت چندانی به دست نیاوردند. لشکرهای 10 سیدالشهدا (ع)، 25 کربلا و 27 حضرت رسول (ص) نیز توانستند به سمت جاده و سیل بند جنوب کانال ماهی پیشروی کنند اما مسئله اصلی، یعنی الحاق بین آنها صورت نگرفت. فقط لشکرهای 25 کربلا و 27 حضرت رسول (ص) با یک دیگر الحاق کردند. لشکرهای 10 سیدالشهدا (ع) و 31 عاشورا نیز نتوانستند با یکدیگر الحاق کنند. لشکر 10 سیدالشهدا (ع) برای الحاق با این یگان، تلاش خود را بیشتر به این سمت معطوف کرده لذا نتوانست با محور لشکرهای 25 کربلا و 27 حضرت رسول (ص) الحاق کند. در جناح راست، لشکر 32 انصارالحسین توانست به سمت پلهای کانال ماهی (پس از کانال زوجی) پیشروی کرده و موفقیت کسب کند. [320] لشکر 7 ولیعصر (عج) نیز نتوانست پیشروی کند و مجبور به عقب نشینی شد.
وضع لشکر 7 ولیعصر (عج) نشان میداد که تلاش به کار بسته شده برای حل معضل مثلثی پشت کانال ماهی با توجه به زخنه دشمن و عدم الحاق قرارگاههای کربلا و قدس با یکدیگر بینتیجه مانده است. به نظر میرسید وضعیت خاص زمین در این منطقه به طور دقیق مورد توجه قرار نگرفته است.
فرمانده سپاه به برادران رحیم صفوی و علی شمخانی گفت:
«لشکرهای 7 و 14 به عقب برگشتهاند. این به خاطر این است که زمین وضعیت خاصی دارد. اینها سیخ میشوند میروند جلو (در حالی که) دشمن پشت نهر جاسم حضور دارد و آنها را از پهلو میزند. باید پشت نهر را پاکسازی کنند. این منطقه پنج، شش گردان نیرو میخواهد.» [321] .
نظر فرمانده سپاه در کالکی که از روی عکس هوایی تهیه شده بود، برای فرمانده قرارگاه قدس ارسال شد و در آن تذکر داده شد که علت عدم باقی ماندن نیروها در مواضع تصرف شده وجود نهر جاسم در جناح راست و نخلستان در جناح چپ و وجود کانال در مقابل
[ صفحه 261]
سنگرهای دشمن است.
در ساعت 8:10 صبح، دشمن با استفاده از رخنه موجود میان لشکرهای 7 ولیعصر و 10 سیدالشهدا (ع) فشار خود را آغاز کرد. به نظر میرسید دشمن پس از حضور در مثلثی پشت کانال، قصد دارد با فشار، به داخل پنج ضلعی رخنه کند. در صورت رخنه دشمن، عقبه نیروهای قرارگاههای قدس و نجف در پنج ضلعی و بیرون از آن به سمت بوارین و عقبه شماری از یگانهای قرارگاه کربلا بسته میشد و بدین ترتیب، خطر بزرگی جبهه خودی را تهدید میکرد. با درک این مسئله، فرمانده سپاه به تیپ 20 رمضان دستور داد تعدادی تانک بالای سکو برده و از آنجا دشمن را در مثلثی پشت کانال زیر آتش بگیرند. به توپخانه نیز دستور داده شد حجم آتش سنگینی را روی منطقه تجمع دشمن در پشت کانال ماهی اجرا کند. همچنین، زرهی لشکرهای 8 نجف و 14 امام حسین (ع) موظف شدند، از پشت نهر دوعیجی دشمن را در پشت نهر جاسم با تیر مستقیم تانک بزنند.
دشمن نیز دست به اقدامات شدیدی زد و از ساعت 9 صبح به بمباران صحنه درگیری و عقبهها و تک هوایی شیمیایی پرداخت. با توجه به پیش بینی به عمل آمده، نسبت به فشارها و رخنه دشمن به پشت مثلثی کانال، به نظر میرسید، حفظ دستآوردهای عملیات در روز سوم چندان آسان نباشد، به همین دلیل، فرمانده سپاه پیامی را خطاب به رزمندگان یگانها ارسال کرد.
همچنین، فرمانده سپاه، سرهنگ انصاری، فرمانده عملیات هوا نیروز را از اهمیت و خطر شرایط موجود آگاه کرد و به وی گفت:
«از قول ما از بچههای هوا نیروز تشکر کنید و سلام برسانید و بگویید باید هوا نیروز رسالتش را انجام دهد.» [322] .
عملیات در محور قرارگاههای نجف و قدس از ساعت 20 آغاز شد. اما هنوز دقایقی از شروع عملیات نگذشته بود که برادر غلامعلی رشید از قول فرمانده سپاه، طرح جدیدی را به عنوان مأموریت قرارگاههای قدس و نجف ابلاغ کرد. طرح جدید ضمن آن که با مانور پیش بینی شده تعارض داشت، از لحاظ توجیه گردانهای عمل کننده و هم آهنگی نیز مشکل آفرین بود. طبق این طرح، قرارگاه قدس بایستی پس از رسیدن به جاده شلمچه، با 90 درجه چرخش به سمت راست تا چهارراه (تلاقی جاده شلمچه و جاده آسفالت که از شمال و جنوب به کانال ماهی و جزیره شلحه وصل میشد) ادامه تک میداد. این موضوع در جمع فرماندهان دو قرارگاه و یگانهای تابعه مورد بحث قرار گرفت و به این دلیل که اگر
[ صفحه 262]
عملی میشد، نتایج بسیار مهمی در پی داشت، استدلال محکمی برای مخالفت با آن یافت نشد. عمدهترین مشکل این طرح، چگونگی هم آهنگی یگانها بود که مورد بررسی قرار گرفت. برای آن که مأموریت لشکرهای 8 نجف و 17 علی بن ابیطالب (ع) و تیپ 44 قمر بنیهاشم (ع) تغییر نکند، لشکر 14 امام حسین (ع) انتخاب شد وبا وجود برخی تصورات، برادر خرازی گفت، مأموریت جدید و یا هر مأموریت دیگری که محول شود، میپذیرد.
فرمانده قرارگاه نجف (برادر ایزدی) نسبت به تغییر مانور نظر مثبتی نداشت و کم و بیش مخالفت خود را ابراز میکرد. برادر محمدعلی (عزیز) جعفری برای متقاعد کردن وی، دلایل زیر را برای انجام طرح جدید عنوان کرد:
1- اتصال محور قرارگاه کربلا به محور قرارگاههای قدس و نجف؛
2- تهدید عقبههای دشمن؛
3- محدود کردن دشمن در استفاده از معابر وصولی؛
4- تهدید جدی عقبه جزره بوارین و...
با این حال، برادر ایزدی گفت، طرح جدید تضمین ندارد، و طرح مانور قبلی یک طرح مطمئن است. برادر جعفری در پاسخ گفت:
«[در] طرح قبلی دراز میشویم. میرویم توی دشمن ولی طرح جدید اوضاع دشمن را به هم میریزد. اگر این طرح هم انجام نشود. لشکرهای 31 و7 (از قرارگاه کربلا) هم نمیتوانند کاری بکنند و مجبورند برگردند عقب.» [323] .
به هر تقدیر، یک ساعت پس از شروع حمله، لشکرهای 8 نجف (قرارگاه قدس) و 17 علی بن ابیطالب (قرارگاه نجف) با سرعت شگفتآوری به جاده آسفات رسیدند، که این پیشروی بیشتر به دلیل عدم حضور چشمگیر دشمن بود.
در محور پنج ضلعی، آتش توپخانه دشمن از شدت و حجم بالایی برخوردار بود و به اصطلاح، زمین را شخم میزد. در این میان، سنگر محل تجمع فرماندهان در قرارگاهها و تعداد زیادی از فرماندهان یگانها (در یک سنگر) بر اثر شدت آتش میلرزید و به دلیل مشخص بودن دژ، آتش زیادی روی این قسنمت متمرکز بود و این نگرانی وجود داشت که فرماندهان آسیب ببینند. در این حال، خبر رسید، تیپ 44 قمر بنیهاشم (ع)، دو هلالی موجود در غروب دوعیجی را پاکسازی کرده است. اما نسبت به جناح چپ و حرکت لشکر 5 نصر همچنان نگرانی وجود داشت. به ویژه، این یگان شب گشته نیز دچار مشکل شده بود
[ صفحه 263]
و در صورتی که در این شب نیز نمیتوانست پیشروی کند، مأموریت لشکر 17 علی بن ابیطالب (ع) با دشواری رو به رو میشد.
در مجموع، تا یکی دو ساعت پس از شروع درگیری، وضع امیدوار کننده بود. به همین دلیل، در حالی که طرح پیشنهادی فرمانده سپاه اجرا میشد، فرمانده قرارگاه قدس پیشنهاد کرد که مانور اول (از جاده شلمچه به طرف جزیره بوارین) مورد توجه قرار گرفته و منطقه عملیات به سمت جنوب نیز گسترش یابد. اندکی بعد، یعنی ساعت 22، هنگامی که تا حد زیادی خط هم آهنگی (جاده شلمچه) تأمین شده بود، فرمانده قرارگاه قدس دستور داد، لشکر 8 نجف به سمت چهار راه ادامه تک داده و لشکر 14 امام حسین (ع) نیز مواضع پشت جاده متصل به نوک کانال ماهی را پاکسازی کند. برای این منظور بایستی، لشکر 17 علی بن ابیطالب (ع) مواضع لشکر 8 نجف را به عهده گرفته و این یگان را آزاد میکرد. اما فرماندهی قرارگاه نجف که به این طرح چندان اعتقاد نداشت، با مسئله برخورد مثبتی نکرد. لذا، جانشین این قرارگاه گفت:
«لشکر 17 نیروی دیگری ندارد که بتواند با آن برود.»
در ادامه عملیات، تیپ قمر بنیهاشم (ع)، هلالی سوم را نیز تصرف کرد، اما به دلیل عدم پاکسازی مواضع دشمن در محور قرارگاه کربلا، نیروهای عراقی، مستقر در نوک کانال ماهی، عقبه این یگان را به طور جدی تهدید میکردند. این مسئله اجرای طرح ادامه تک به سمت چهار راه را نیز با ابهام مواجه میساخت. در این وضعیت، فرمانده قرارگاه قدس نیز مانند فرمانده قرارگاه نجف به این نتیجه رسید که بایستی همان مانور سابق، یعنی ادامه تک به سوی جنوب جاده شلمچه انجام شود و از حرکت به سوی چهار راه اجتناب گردد. اجرای مانور سابق از نیمه شب به بعد، حالت جدیتری به خود گرفت ولی سرانجام از آن صرف نظر شد. اما هنوز زمان زیادی از این تصمیم نگذشته بود که برادر غلامپور، فرمانده قرارگاه کربلا در تماس با فرمانده قرارگاه قدس، خبر داد که لشکر 25 کربلا، لشکر 32 انصارالحسین، لشکر 27 حضرت رسول (ص) و... در محور کانال ماهی پیشروی کردهاند. فرمانده قرارگاه قدس نیز خبر ملغی شدن طرح ادامه تک به سمت چهار راه را به اطلاع وی رساند. اما برادر غلامپور که خیلی با احساس صحبت میکرد، اظهار داشت:
«نه عزیز، حتما همین طرح را عمل کنید که با هم در محور نهر جاسم الحاق کنیم. این برای ما مهم است، حتما این را عمل کنید.»
فرمانده قرارگاه قدس بلافاصله به یگانهای خود دستور داد، طرح چهار راه را پیگیری
[ صفحه 264]
کنند، و آنها نیز پس از شنیدن اخبار محور کانال ماهی، با رغبت در صدد انجام آن برآمدند.
تا ساعت 2 بامداد، وضع این گونه بود که در محور راست، تیپ 44، چند هلالی را در حد فاصل کانال هفت پل تا جاده شلمچه تصرف کرد و با نیروهای لشکر 8 نجف که از سمت چپ به راست آمده بودند الحاق نمود. در سمت چپ لشکر 8 نجف، لشکر 17 علی ابن ابیطالب (ع) از جاده شلمچه به سمت جنوب حرکت خود را آغاز کرد، و به دلیل عدم حضور جدی دشمن، نیروی کمی (دو گردان) را به کار گرفت، اما با ورود به نخلستان و مقاومتهای پراکنده دشمن، متوقف شد. این یگان در نهایت، تا ساعت 3:15 بامداد حدود دو کیلومتر پس از جاده آسفالت به سمت جنوب پیشروی کرد و به موازات پیچ نهر دوعیجی خط پدافندی تشکیل داد.
در سمت چپ، لشکر نصر - که کند بودنش در شب گذشته، موجب نگرانی شده بود - در بدو شروع حمله ناموفق بود اما پس از زمان طولانی، در ساعت 3:20 بامداد، (از روی دژ واقع در جنوب جاده شلمچه) پیشروی خود را آغاز کرد و موفق شد، جناح چپ لشکر 17 علی ابن ابیطالب (ع) را نیز بپوشاند، و برای تصرف آخرین هلالی دشمن بر روی دژ، نیروی زیادی (یک گردان و یک گروهان) وارد عمل کرد. این یگان نیز مانند لشکر 17 علی ابن ابیطالب (ع) برای ادامه عملیات با مشکل توان رو به رو بود، لذا، از نیمه شب تیپ 12 قائم با ورود به صحنه درگیری، جایگزین لشکر 5 نصر شد. علاوه بر این، به لشکر 21 امام رضا (ع) نیز آماده باش داده شد. این یگان اواسط روز در محور دوعیجی وارد عمل شد. تیپ 12 قائم نیز در محور دژ تا صبح سه گردان وارد میدان کرد و توانست روی دژ پیشروی کند. همچنین، برای تقویت جناح راست قرارگاه نجف، از ساعت 12 شب، گردان زرهی 28 صفر به این قرارگاه مأمور شد.
در محور قرارگاه قدس نیز وضع کلی خوب بود، با این تفاوت که طرح حرکت به سوی چهار راه در عمل با ناکامی مواجه شد و به همین دلیل، در اوایل صبح تا اندازهای، بیثباتی مشاهده میشد. به ویژه، در محور راست، خبر از عقبنشینی تیپ 44 قمر بنیهاشم (ع) به گوش میرسید. این خبر موجب ناراحتی شد. برادر ایزدی در گفت و گو با برادر بشر دوست گفت:
«دو شب است به خاطر... (اشاره به تصمیمگیری فرمانده قرارگاه قدس در مورد عقبنشینی صبح روز دوم و تغییر طرح در شب سوم) عملیات لغو میشود. خدا را خوش نمیآید بچههای مردم این طوری شهید شوند.» [324] .
[ صفحه 265]
صبح زود، پیک قرارگاه خاتم به قرارگاهها رفت تا نظرات فرماندهان قرارگاهها را برای چگونگی ادامه تک جویا شود. فرماندهان قرارگاههای قدس و نجف چنین نظر دادند:
«منطقه تصرف شده باید به سمت جنوب توسعه یابد.» [325] .
ولی با توجه به اوضاع نامناسب محور کانال ماهی و سماجت و فشار دشمن در آن محور و جلوگیری از الحاق دو جناح قرارگاه کربلا در مثلثی نوک کانال، این نگرانی وجود داشت که دشن از آن محور داخل شود و اوضاع منطقه قرارگاههای قدس و نجف را به هم بزند. با توجه به این نگرانی، فرمانده قرارگاه قدس به فرمانده قرارگاه نجف گفت:
«میگویم ما نرویم به سمت پایین (بوارین)، دشمن از بالای کانال ماهی، بیاید داخل [پنج ضلعی]؟» [326] .
برادر ایزادی نیز گفت:
«ما باید گسترش بدهیم خودمان را که مانع تلاش او از بالا شویم.» [327] .
در مجموع، این فرماندهان، نظر قرارگاههای خود را برای ادامه عملیات چنین بیان کردند:
«ما نظرمان این است که به سمت پایین (جنوب) تا قسمت غربی بوارین تا ساحل اروند ادامه دهیم. در قست کانال پرورش ماهی نیز از سمت ما تلاش، فایده ندارد و از طرف قرارگاه کربلا به سمت شرق باید عمل شود.» [328] .
در پی اخبار مثبتی که از خط به قرارگاه میرسید و بیشتر حاکی از تشتت و گسیختگی دشمن بود و نیز گزارش فرمانده لشکر نصر از صحنه درگیری، فرماندهان قرارگاههای قدس و نجف تصمیم گرفتند، عملیات را در روز ادامه دهند. در اتخاذ این تصمیم، حضور لشکر 17 علی ابن ابیطالب (ع) در جنوب جاده آسفالت (موازی پیچ نهر دوعیجی) و نیز پیشروی در جناح راست و الحاق این دو قرارگاه در محور دوعیجی، نقش تعیین کنندهای داشتند. و برای سرعت بخشیدن به کار، هم آهنگ کردن یگانها نیز به تشکیل جلسه در خط موکول شد. [329] .
در حالی که بحث در مورد چگونگی ادامه درگیری مطرح بود، [شهید] صالحی، مقام برجسته قرارگاه نجف که نقش مؤثری در زمینه طراحی عملیاتی در قرارگاه نجف و در اکثر زمینهها داشت، از خط وارد سنگر شد و مشاهدات خود را از منطقه بازگو کرد. از آنجا که تصمیمگیری نیاز به اطلاعات صحیح و کارشناسی داشت، این اطلاعات بسیار ارزشمند بود. وی گفت:
[ صفحه 266]
«در محور نهر دوعیجی لشکر 17 تا ابتدای پیچ رفته و یک تعداد اسیر هم گرفتهاند. دشمن روی لشکر 17 فشار میآورد که [یکی از] گردان [های] لشکر امام رضا (ع) رسید و دشمن را عقب زد و «نون» شکل دوم جلوی پیچ دوعیجی را تصرف کرد. پس از رسیدن لشکر امام رضا (ع)، به قاآنی گفتیم که این محور را تحویل بگیرد و لشکر 17 هم از سر پیچ نهر به سمت چپ بیاید و با لشکر نصر و تیپ قائم الحاق کنند و از جاده وسط بروند به سمت پایین [بوارین].» [330] .
با تلاش برادر صالحی برای جا به جایی یگانها و به کارگیری لشکر 21 امام رضا (ع) در محور دوعیجی، عملا مانور تغییر کرد و جای لشکرهای 17 علی بن ابیطالب (ع) و 21 امام رضا (ع) با یکدیگر عوض شد.
برادر صالحی در گزارش خود اوضاع دشمن را متشتت و از هم گسیخته توصیف کرد و زمینه را برای ادامه عملیات مناسب خواند. پس از صحبتهای برادر صالحی، برادر ایزدی، فرمانده قرارگاه نجف، در مورد مراحل مانور قرارگاه چنین گفت:
«یک مرحله از ابتدای مثلثی به سمت دوعیجی عمل میکنیم... در مرحله دوم، میرویم داخل بوارین تا ساحل اروند.» [331] .
به منظور پشتیبانی این مانور، به لشکرهای 105 قدس و 155 ویژه شهدا آماده باش داده شد که پای کار باشند تا در صورت نیاز وارد عمل شوند.
با وجود کاستیها، میتوان گفت، تا قبل از ظهر وضعیت تا اندازهای رضایت بخش بود و دشمن هنوز نتوانسته بود کار اساسی انجام دهد. ضمن آن که بسیار تأکید شد قرارگاه نجف به سمت پاشنه (بوارین) حرکت کرده و کار را تمام کند. در واقع، قرارگاه نجف در این شرایط نقش مهمی در تثبیت عملیات داشت. و پیشروی آنها به سمت غرب منطقه عملیاتی و تصرف زمین صحنه درگیری تا نهر خین و سپس تصرف جزایر بوارین، ام الطویله و ماهی، تحول و پویایی جدیدی در صحنه نبرد و ادامه عملیات به وجود میآورد.
از سوی دیگر، پیگیری و فشار سپاه برای استفاده بیشتر از نیروی هوایی و هوا نیروز برای خنثی کردن اقدامات دشمن در هوا ادامه یافت. در این حال، براساس وضعیت موجود و امیدواری نسبت به آن، فرمانده سپاه با آقایان هاشمی، منتظری و آیتالله خامنهای تماس تلفنی گرفت و اوضاع نبرد را به آگاهی آنها رساند. آقای هاشمی گفت:
«الان احمد آقا (فرزند امام) تأکید کرد سلام امام را به بچهها برسانید.»
وی همچنین پرسید:
«شما در کل راضی هستید؟»
[ صفحه 267]
فرمانده سپاه در پاسخ گفت:
«ما نسبت به نصرت خدا راضی هستیم.»
آن گاه آقای هاشمی گفت:
«باید ادامه بدهند، دیگر ما دست برنمیداریم. به آنها (فرماندهان) بگویید مناسب این است که دیگر تمام کنیم.»
آقای منتظری نیز از فرمانده سپاه خواست:
«سلام وی را به همه رزمندگان برساند.»
برادر محسن در تماس با آیتالله خامنهای، رییس جمهور، گفت:
«دعا بفرمایید. خواستیم به شما خبر بدهیم چون مربوط به شهر شما (مشهد) است. دیشب قوای امام رضا (ع) عملیات داشتند و دارند به سمت پاشنه (انتهای بوارین) پیشروی میکنند.»
آیتالله خامنهای اظهار داشت:
«خداوند ان شاء الله همه برادران را حفظ کند. ما شب و روز شما را دعا میکنیم.»
بعد از ظهر روز سوم، فرماندهی سپاه تلاش کرد که برنامه شب چهارم را مشخص کند. برای این منظور، میبایست اطلاعات صحیحی از میزان توان خودی، آخرین وضعیت و استقرار یگانها و از تلاشهای دشمن به دست میآمد. درباره تلاشهای دشمن، برادر پیش بهار، معاون اطلاعات نیروی زمینی سپاه گفت:
«دشمن میخواهد امشب خود را حفظ کند تا فردا پاتک نماید... دشمن خیلی خسته است، تنها نیرویی که دارای سازمان است، لشکر گارد است... دشمن میخواهد ما را در مقابل شلمچه نگه دارد تا ما را از منطقه کربلا [غرب کانال ماهی] عقب براند.» [332] .
همچنین از روز سوم، بازسازی یگانها به منظور حفظ پشتوانه برای ادامه عملیات آغاز شد و لشکر فجر نخستین یگانی بود که قرار شد، برای بازسازی به عقب برود. علاوه بر این، فرمانده سپاه از رییس ستاد سپاه (برادر افشار) خواست:
«نیروهای بسیجی به طور مرتب فراخوانی شوند و یگانهای موجود به صورت میان مدت بازسازی شوند. آنها باید با فاصله به بازسازی بروند... برای دراز مدت، باید بعضی از یگانها تا 10 روز دیگر بازسازی شوند.»
این مسئله بسیار مورد توجه بود زیرا پس از سه روز جنگ سخت و تلفات یگانها، توان خودی کاهش یافته بود و لازم بود که بازسازی یگانها در دستور کار قرار گیرد. [333] .
در صحنه درگیری، احساس میشد که دشمن قادر به انجام اقدام جدی نیست و امکان
[ صفحه 268]
پیشروی نیز وجود دارد. از سوی دیگر، باید برای خطهای دفاعی تدبیری صورت میگرفت تا چنانچه دشمن دست به تحرک اساسی زد، حفظ منطقه تصرف شده میسر باشد. اما خطهای خودی فاقد استحکام لازم بودند و از سوی دیگر، به دلیل عدم پایان یافتن مرحله پیشروی، تثبیت آنها امکان نداشت. از این رو، جناح راست بایست همچنان در مقابل دشمن مقاومت میکرد تا این که قرارگاه نجف به سمت پاشنه پیشروی کرده و حداقل در یک محور، خط خودی وضعیت مطلوبی مییافت. و این در حالی بود که شرایط نبرد در غرب کانال ماهی بسیار سخت و طاقت فرسا شده بود و امکان محاصره شدن لشکرهای 25 کربلا، 27 حضرت رسول و 41 ثارالله همواره وجود داشت. به گونهای که حتی برادر مرتضی قربانی، فرمانده لشکر 25 کربلا لباس غواصی با خود برد که از طریق کانال عقب بیاید.
هدف از عملیات شب چهارم (22 دی 1365)، تحقق هدفهای شب سوم بود. زیرا در شب گذشته نتیجه مهمی از برنامههای مورد نظر به دست نیامده بود. لذا عملیات شب چهارم اهمیت فراوانی داشت. برادر غلامعلی رشید در مورد شب چهارم گفت:
«امشب، شب تثبیت است و اگر نشود، فردا وضع بدی خواهد بود.»
علاوه بر این، به دلیل حساسیت و تمرکز دشمن روی کانال ماهی و شرایط نامناسب یگانهای خودی در آنجا، احتمال عقب نشینی لشکر 27 حضرت رسول (ص) نیز وجود داشت. از این رو، فرمانده سپاه تصمیم گرفت نماینده خود را به خط لشکر 27 حضرت رسول (ص) بفرستد تا در صورت عقب نشینی، در جریان چگونگی کار قرار بگیرد. بدین ترتیب، حجت الاسلام میثمی نزد برادر محمد کوثری، فرمانده لشکر حضرت رسول (ص) فرستاده شد تا علاوه بر تقویت روحیه فرماندهان این لشکر، چنانچه نیاز به عقبنشینی بود، اطلاعات دقیق به فرماندهی رسانده شود. فرمانده سپاه، همچنین برادر شمخانی، فرماندهی نیروی زمینی و برادر سید رحیم صفوی، جانشین نیروی زمینی را نزد فرماندهان قرارگاهها فرستاد که به آنها کمک کنند تا در شب چهارم نتیجه مورد نظر حاصل شود. در این حال، فرمانده سپاه با آقای هاشمی تماس گرفت و وی را از اوضاع منطقه آگاه کرد.
آقای هاشمی پرسید:
«شما خیالتان راحت است دیگه؟ خیال ما راحت است. به شما ارتش را گفتند؟ (یعنی؛ زمان انجام عملیات ارتش در غرب فرا رسیده است)»
برادر محسن گفت:
«سرقولشان هستند؟»
[ صفحه 269]
آقای هاشمی پاسخ داد:
«بله، ما هم شاید برویم آنجا...» [334] .
در این شب، نحوه هدایت عملیات نسبت به شبهای گذشته تفاوت داشت. در شب اول عملیات، قرارگاه کربلا و در شب دوم، فرمانده سپاه به طور مستقیم هدایت عملیات را به عهده داشتند. اما در شب سوم، به دلیل حضور فرمانده و جانشین نیروی زمینی در قرارگاه کربلا، یک رده اضافه شد و در شب چهارم عملیات، چون این دو فرمانده به داخل پنج ضلعی رفته بودند، قرارگاه خاتم در عمل، نقش ناظر را بر عهده داشت و فرماندهی نیروی زمینی عملیات را هدایت میکرد. [335] .
شب چهارم
دشمن در شب چهارم، علاوه بر تلاشهایی که در محور قرارگاه کربلا، جناح راست عملیات و مثلثی پشت کانال ماهی به عمل آورد، نزدیک غروب روز سوم، به منظور حفظ جزیره بوارین، به تیپهای 66 و 67 مأموریت داد در جنوب منطقه لشکر 17 علی بن ابیطالب بر روی چپ و راست پل عنبه (محل عبور جاده خاکی) وارد عمل شوند. به نظر میرسید، دشمن پس از ناامیدی از عقب راندن رزمندگان از سر پل غرب کانال ماهی و نیز مشاهده پیشروی نیروها به سمت جزیره بوارین، تصمیم گرفته بود تلاش خود را در محور غرب پنج ضلعی متمرکز کند تا از پیشروی رزمندگان جلوگیری نماید. در مقابل، قرارگاه نجف نیز با بکار گرفتن لشکر 105 قدس، لشکر 155 ویژه شهدا و تیپ 57 حضرت ابوالفضل (ع) تلاش کرد تا خود را به پشت نهر خین به طرف نهر دوعیجی برساند. این اقدام در صورت موفقیت کار دشمن را یک سره میکرد، ضمن آن که لشکر 5 نصر نیز فلش حمله خود را به سمت جزیره بوارین نشانه رفته بود.
قرارگاه قدس و کربلا نیز در این شب در صدد الحاق با یکدیگر در مثلثی پشت کانال برآمدند. در شب چهارم، اوضاع کمی بهتر شد اما هنوز وضعیت صحنه درگیری، مانند استخوان لای زخم بود. زیرا قرارگاه کربلا و قدس نتوانسته بودند با هم الحاق کنند و تلاش قرارگاه کربلا بیشتر جنبه انهدامی داشت. در این محور (غرب پنج ضلعی) خبر داده شد که لشکر 5 نصر جسته و گریخته وارد جزیره بوارین شده است. این خبر مسرت بخش بود، اما در مورد چگونگی آن تردید وجود داشت. از سوی دیگر، لشکرهای قدس، ویژه شهداء و - به میزان کمتری - تیپ 57 نتوانستند آن گونه که لازم بود، کار را یکسره کنند، و در حالی که دشمن بسیار متزلزل و از هم گسیخته بود، بار دیگر خبر عقبنشینی به قرارگاه رسید. در
[ صفحه 270]
حالی که در همین محور، خبرهایی از غلبه بر دشمن و اسارت نیروهای عراقی شنیده میشد. این وضعیت، به تردید و تزلزل بعد از روز سوم که در جبهه خودی پیدا شده بود و بر مبنای آن طرح تثبیت منطقه تصرف شده زمزمه میشد، دامن میزد.
این مسئله به منزله تهدید دستآوردهای چند شب گذشته بود. اما به هر صورت با وجود ناکامی قرارگاه کربلا و قرارگاه قدس، پیشروی کند قرارگاه نجف امیدوار کننده بود. لذا، فرمانده سپاه که آخرین نقطه امید را صحنه درگیری قرارگاه نجف میدانست، به فرمانده قرارگاه قدس دستور داد:
«شما بروید کمک قرارگاه نجف... شما و برادر رحیم با بچههای 20 رمضان (زرهی) بروید مسئله را تمام کنید... سریع! من منتظر جواب شما هستم.»
ساعتی بعد، فرمانده سپاه، بار دیگر تأکید کرد:
«عجله کنید، مسئله را تمام کنید.»
در این حال، شنود خبر داد که دشمن در جزیره بوارین در حال هلی برن است. این اقدام دشمن برای فرمانده سپاه روشن نبود و وی نمیدانست که آیا این کار برای تقویت جزیره است و یا برای تخلیه نیروها. ساعت 7:40 صبح اطلاعات قرارگاه به نقل از شنود خبر داد:
«نیروهای دشمن در بوارین گفتهاند، بیش از این نمیتوانند مقاومت کنند.»
با این خبر، فرمانده سپاه بلافاصله به جانشین نیروی زمینی گفت:
«به قرارگاه نجف بگویید نیروهای دشمن در بوارین در حال تسلیم شدن هستند، بلندگو بگذارند که تسلیم بشوند.»
علاوه بر این، برادر صفوی به فرمانده سپاه خبر داد که لشکر 17 علی ابن ابیطالب (ع) نیز وارد انتهای بوارین شده است. دشمن که اوضاع را به ضرر خود میدید، سعی کرد آخرین تلاشهای خود را به کار بندد، لذا، فشار زیادی بر قرارگاه نجف وارد آورد و حمله سنگینی را با لشکر 32 در مثلثی غرب کانال ماهی آغاز کرد. بر این اساس که در ساعت 8:55 صبح فرمانده سپاه به برادر رسولزاده گفت:
«تماس بگیرید و بگویید، امام در جریان قرار بگیرد که فشار دشمن خیلی زیاد است.»
در ساعت 11:40، فرمانده سپاه از فرمانده نیروی زمینی سؤال کرد: «دشمن در غرب کانال ماهی پاتک نداشت؟» سپس، پاسخ شنید: «نه». آنگاه گفت:
«اینها (دشمن) سیاست دوم (از دست دادن زمین در برخی محورها) را انتخاب کردهاند... ولی باید (اقدامات آنها را) در نظر داشت.»
[ صفحه 271]
پس از چهار روز درگیری، اولین جمع بندی از دشمن ارائه شد که حاکی از شکست و هزیمت آنها بود. به نظر میرسید، از بعد از ظهر روز چهارم وضع جدیدی در حال شکلگیری است. فرماندهی در نظر داشت در جناح راست عملیات و سر پل غرب کانال ماهی، با شکاف در سیل بندها و انداختن آب، آن محور را تثبت کند. [336] .
بدین ترتیب، فرسایش و تلفات سنگین نیروهای دشمن، تاب و توان عراق را سلب کرده بود، در حالی که یگانهای خودی نیز توان قابل ملاحظهای را از دست داده بودند، اما هنوز میتوانستند عملیات را ادامه دهند.
شب پنجم
در شب پنجم عملیات، قرارگاه نجف محور درگیریها بود. براساس طرح مانور این قرارگاه، تصرف مثلثی به عهده گروه تانک شریفی و تیپ 12 قائم گذاشته شد و در صورت عدم موفقیت، لشکر 5 نصر این مأموریت را به عهده میگرفت. مأموریت اصلی لشکر نصر تصرف امتداد دژ تا دو تا جاده آنتنی پشت آن، در جزیره بوارین بود. مأموریت سایر یگانها عبارت بود از: لشکر 105 قدس، تصرف غرب بوارین؛ تیپ 57 ابوالفضل (ع)، پشتیبانی لشکر قدس؛ لشکر 155 ویژه شهدا، تصرف قرارگاه قصر (عراق) و غرب آن؛ لشکر امام رضا (ع)، پاکسازی و تصرف امتداد نهر دوعیجی تا جاده منتهی به قرارگاه قصر. [337] .
با توجه به عملکرد دو شب گذشته قرارگاه نجف - که یگانها پس از پیشروی عقب نشینی کردند - فرمانده سپاه به برادر صفوی گفت:
«هدف، بزرگ است، یک کاری کنید، وقتی عمل شد، حتما [نیروها] برنگردند.» [338] .
سرانجام، طلسم شکسته شد و لشکر قدس و دو محور دیگر قرارگاه نجف وارد جزیره بوارین شدند. لشکر ویژه شهدا پس از دو شب توانست قرارگاه قصر را تصرف کند، اما هنوز با لشکر قدس الحاق نکرده بود. با ارسال این خبر به قرارگاه خاتم، فرمانده سپاه گفت:
«به فرماندهان بگوییم بروند جلو. اگر کسی خواست برگردد، نگذارند.»
وی صبح زود نیز به فرمانده نیروی زمینی تأکید کرد:
«هرکس هر کجا هست، همانجا بماند و به بهانه تأمین نبودن چپ و راست و الحاق نبودن و خاکریز به عقب نیایند.»
در منطقه کانال ماهی، لشکر گارد برای پس گرفتن سر پل قرارگاه کربلا در غرب کانال بسیار تلاش میکرد. اخبار شنود حاکی از عقبنشینی نیروهای خودی بود - چنانچه بعدا معلوم شد - لشکر سیدالشهدا (ع) بر اثر فشار دشمن عقب آمده بود. دشمن با تصرف دو
[ صفحه 272]
هلالی از لشکر سیدالشهدا (ع)، فلش حمله خود را متوجه لشکر 27 حضرت رسول (ص) کرد. در این حال، فرمانده سپاه با فرمانده این لشکر تماس گرفت و اوضاع خط لشکر را جویا شد. برادر کوثری گفت: «ما حتی یک دستگاه بلدوزر نداریم». برادر محسن نیز مسئول مهندسی را خواست و به وی دستور داد، توان مهندسی لشکر 27 حضرت رسول (ص) را تقویت کند. از سوی دیگر، به دلیل فشار دشمن به سر پل قرارگاه کربلا، و کاهش قابل ملاحظه توان یگانهای آن محور که پنج روز تمام، فشارهای دشمن را تحمل کرده بودند، فرمانده سپاه به برادر رشید گفت:
«اگر بچهها تا امشب مقاومت کنند، امشب پاشنه را حل کنیم، دشمن تمام توجهاش به این سمت است.»
با توجه به شرایط خاص صحنه نبرد، این اهداف مهم در روز پنجم مورد نظر بود: 1- مقاومت در مقابل فشارهای دشمن تا تاریک شدن هوا؛ 2- حفظ و تثبیت منطقه تصرف شده قرارگاه نجف؛ 3- تکمیل خاکریز قرارگاه قدس که لشکر 8 نجف احداث کرده بود. [339] .
به نظر میرسید شرایط صحنه نبرد به نفع رزمندگان اسلام در حال دگرگونی است. در ظاهر دشمن به دلیل پیچیدگی مانور، آتش پر حجم خودی، پیچیدگی زمین منطقه، مشکلات مانور به ویژه برای نیروهای زرهی، جنگ پیاده در نخلستان و به خصوص ایستادگی و مقاومت بسیار استثنایی و فوقالعاده رزمندگان اسلام، کنترل صحنه نبرد را از دست داده و قادر به حفظ زمین نبود.
اما پیشرفت کار در محور قرارگاه نجف چندان با نیاز جبهه مبنی بر تسریع در استفاده از شرایط موجود انطباق نداشت. قرارگاه نجف که علاوه بر استفاده از لشکر 21 امام رضا (ع)، لشکر 105 قدس و تیپ 12 قائم را نیز به کار گرفته بود، صبح عملیات توانست با لشکر 105 قدس وارد بوارین شده و بدون تأمین جناحین و عقبه، روی آنتنی چهارم مستقر شود. در سمت چپ این یگان، بایستی لشکر 5 نصر حضور پیدا میکرد، اما به خاطر اشتباه گردان اول، این یگان نتوانست از حضور قبلی خود در بوارین استفاده مؤثر کرده و در سمت چپ بوارین منطقه تصرف شده را توسعه دهد. به همین دلیل، به تیپ 29 نبیاکرم (ص) دستور داده شد در این محور وارد عمل شود. اما هنگامی که گردانهای این تیپ به منطقه رسیدند، زمان برای ورود آنها مناسب نبود لذا، از به کارگیری آن خودداری شد. از این رو، الحاق لشکر 5 نصر با لشکر 105 قدس صورت نگرفت و تصرف ضلع جنوبی مثلثی (ضلع شرقی - غربی) در داخل بوارین، نیز میسر نشد.
[ صفحه 273]
تیپ 12 قائم نیز که در محور لشکر نصر مأموریت داشت، ناموفق بود و لشکر 21 امام رضا (ع) - که به آن امیدوار بودند - تنها توانست یک هلالی را در محور دوعیجی تصرف کند و سپس متوقف شد. عدم پیشروی این یگان طی دو شب گذشته باعث الحاق نکردن با لشکر 155 شهداء و پوشش ندادن به جناح پاتک لشکر 105 قدس در داخل جزیره بوارین گردید. همچنین صبح، از لشکر 155 شهداء خبر رسید که این یگان قرارگاه قصر را تصرف و آن را به طور کامل پاکسازی کرده است. آنها مشکل اصلی خود را عدم حضور لشکر 21 امام رضا عنوان میکردند. اما کمی بعد، خبر رسید لشکر 155 شهداء تنها قسمت کمی از قرارگاه قصر را تصرف کرده است. نحوه استقرار لشکر شهداء و نیز لشکر 21 امام رضا (ع)، موقعیت لشکر 105 قدس را در خطر قرار داده بود، اما فرماندهی سپاه از این یگان خواست: «همانجا که مستقر شدی بایست و مقاومت کن.» به خصوص که لشکرهای 8 نجف و 14 امام حسین نیز در حال محاصره کردن دشمن در عقبه (جاده آسفالته) دشمن در منطقه قرارگاه نجف بودند و این مسئله باعث شد که فرماندهی توجه و پیگیری بیشتری نسبت به موقعیت قرارگاه نجف به عمل آورد. [340] .
قرارگاه قدس با این اقدام که حرکت بسیار مهمی محسوب میشد و نیز احداث خاکریز در آن محور، تا حدودی جناح راست قرارگاه نجف را از تعرض دشمن مصون نگه داشت و دست آنها را باز کرد که تنها به فلش دشمن از محور بوارین توجه کنند.
تحلیل فرمانده سپاه از وضعیت دشمن در منطقه قرارگاه نجف این بود که دشمن به دلیل عقب ماندگی، دچار نابسامانی است و در شرایط فعلی، قادر نیست زمین را حفظ کند، و با توجه به فلش حمله قرارگاه قدس در قرارگاه خاتم، این باور وجود داشت که در صورت تحرک و استفاده از فرصت موجود، به راحتی میتوان بر دشمن فائق آمد. به همین دلیل طی یکی دو ساعت، فرمانده سپاه، چهار، پنج بار با قرارگاه نجف تماس گرفت و این مسائل را به آنها گوشزد کرد. وی گفت:
«بگویید مأموریتشان را با قدرت انجام بدهند. اون چهار لولها را آنها (دشمن) گذاشته بودند فرار کرده بودند. بگویید بروند آنجا اون چهار لولها را بگیرند بروند داخل مواضع آنها سوار شوند.»
برادر ایزدی پاسخ داد:
«ان شاء الله، چشم.»
سپس فرمانده سپاه گفت:
«یا علی. یا علی. من میخواهم صدات را بشنوم. زودتر اقدام کن.» [341] .
[ صفحه 274]
فرمانده قرارگاه نجف بلافاصله با لشکرهای 105 قدس و 57 حضرت ابوالفضل (ع) تماس گرفت و مطالب فرماندهی را به آنها منتقل کرد. فرمانده سپاه بار دیگر با فرمانده قرارگاه نجف تماس گرفت و گفت:
«از کوچک (نفربر) و بزرگ (تانک) هرچه دارند راه بیاندازند و با [اجرای آتش] خمپاره و هر طوری که میتوانند بروند جلو، الان همه چیز دشمن دست شما است، این را زود تمام کنید.»
دستور فرمانده سپاه، مبتنی بر اخبار متعددی بود که از وخامت اوضاع دشمن دریافت شده بود. در این حال، برادر شمخانی فرمانده نیروی زمینی به قرارگاه نجف گفت:
«تیپهای 29 نبی اکرم (ص) و 110 خاتم الانبیاء را در کمک لشکر قدس وارد عمل کنید.»
اما فرمانده قرارگاه نجف نسبت به کیفیت این دو یگان و توانایی آنها برای باز کردن گره موجود، نظر مثبت نداشت و آنها را قادر به انجام این کار نمیدانست.
فرمانده سپاه دوباره تماس گرفت و ساعتی بعد، باز هم تماس گرفت و با اشاره به اوضاع دشمن، خواستار یک سره کردن کار در محور بوارین شد. [342] وی بسیار تأکید میکرد که دشمن از هم پاشیده است. اما فرمانده قرارگاه نجف دشمن را جدیتر فرض کرده و هنوز از هم گسیختگی آنها را به طور کامل باور نکرده بود و در این اندیشه به سر میبرد که چگونه جلوی حمله دشمن را سد کرد. علاوه بر این، کیفیت پایین اکثر یگانهای قرارگاه نجف که پس از چند شب با یگانهای ضعیف رقم زننده سرنوشت صحنه درگیری بودند، مانع از آن شد که قرارگاه نجف بتواند در اقدامی قاطع و محکم، به کشمکش و عقب و جلو رفتنها پایان دهد. [343] .
در محور قرارگاه کربلا، لشکر 10 سیدالشهدا (ع) با همت و مقاومت نیروها موفق شد لشکر گارد را به عقب براند و شنود نیز خبر داد، پاتک تیپ 2 زرهی، تیپ 3 نیروی مخصوص و تیپ 16 پیاده گارد در پشت کانال ماهی به دلیل وارد آمدن تلفاتی به آنها متوقف شده است و نیروهای دشمن در حال عقب نشینی هستند. این خبر نشان دهنده بهبود نسبی در محور قرارگاه کربلا بود. بدین ترتیب، در تمرکز نیروهای دشمن با توجه به توسعه زمین غرب و جنوب پنج ضلعی به طرف شط العرب پشت دو محور جاده شلمچه و پشت نهر دوعیجی به کار گرفته شد و در این تغییر، علاوه بر پیشروی قرارگاه نجف، این اقدامات نیز مؤثر بودند: 1- موفقیت لشکرهای 8 نجف و 14 امام حسین (ع) در توسعه درگیری به چهار راه شلمچه و حوالی آن و عبور تانک به صحنه که موجب تهدید یگانهای پشت مثلثی کانال ماهی بود. 2- تلاش دشمن برای حفظ جاده شلمچه (وحدت) و
[ صفحه 275]
چسبیدن به پشت نهر دوعیجی؛ در این صورت، دشمن میتوانست مانند کیسهای رودخانه دجله در عملیات بدر، خط و عقبه نیروهای خودی را در شلمچه متزلزل کند. 3- محاصره شدن نیروهای بسیاری از دشمن بر اثر تصرف پاشنه. از این رو، دشمن نیاز مبرم داشت که پیشروی یگانهای خودی را سد کند. [344] .
بدین ترتیب، شرایط صحنه درگیری به نحو قابل ملاحظهای به زیان دشمن در جریان بود. حدود ساعت 12:10 بعد از ظهر اطلاعات نیروی زمینی به نقل از شنود خبر داد: «دشمن قرار است ساعت 12:10 بعد از ظهر اطلاعات نیروی زمینی به نقل از شنود خبر داد: «دشمن قرار است ساعت 1 بعد از ظهر در مقر لشکر 11 تشکیل جلسه دهد.» بازتاب این خبر در بعد از ظهر در صحنه درگیری به چشم خورد و درگیریها و فارهای دشمن بسیار کاهش یافت. در این میان، هنوز اخبار ضد و نقیضی شنیده میشد. برادر باقری، مسئول اطلاعات نیروی زمینی گفت:
«دشمن قصد دارد از کنار نهر جاسم به سمت شمال پاتک کند، بوارین را تقویت کرده، تیپ 47 و تیپ 23 را آنجا ببرد و حالا تیپ 19 و یک تیپ از گارد را وارد جزیره کرده است.»
لذا تا پایان روز پنجم این تحلیل وجود داشت که دشمن حاضر نیست زمین شلمچه را از دست بدهد. در حالی که در طرف دشمن، تصمیمات به گونه دیگری بود.
شب ششم
در شب ششم عملیات، تمام فکرها و برنامهها متوجه استفاده از شرایط موجود برای رسیدن به ساحل اروند بود. در قرارگاه خاتم درباره ادامه عملیات بحث و گفت و گو صورت گرفت. در مورد جناح راست، با وجود کاهش نسبی فشار دشمن در بعد از ظهر روز پنجم، کما کان مشکلات فراوانی وجود داشت که ادامه درگیری را ناممکن میکرد. و با توجه به وضعیت لشکرهای 10 سیدالشهدا (ع)، 25 کربلا، 27 حضرت رسول (ص)، 31 عاشورا، 41 ثارالله (ع)، عملیات قرارگاه کربلا در شب ششم منتفی اعلام شد. تدبیر اصلی فرمانده سپاه در این شب، ادامه تک به طرف جزیره بوارین بود. و این در حالی بود که حجم آتش خودی کاهش یافته و انهدام قابل ملاحظه دستگاههای مهندسی نیز ترمیم خطها و ایجاد مواضع مستحکم را با مشکلات جدی رو به رو ساخته بود. [345] .
به دلیل اهمیت و نقش منطقه قرارگاه نجف در سرنوشت عملیات، برادر رحیم صفوی ساعت 18 به سنگر قرارگاه نجف آمد و برای طرحریزی عملیات شب ششم، فرماندهان یگانهای قرارگاه نجف را فرا خواند. از آنجا که قبل از آمدن برادر رحیم، فرماندهی قرارگاه نجف موضوع آمدن برادر رحیم را به فرماندهان گفته بود و آنها نیز با سخت گیری ایشان
[ صفحه 276]
آشنایی داشتند، مقداری جو قبلی که «ندارم و نمیتوانم و...» تعدیل کردند. پس از بحث و گفت و گو در مورد ادامه عملیات و تعیین مأموریت یگانهای قرارگاه نجف، به دلیل برخورد محکم و جدی برادر رحیم، عملیات شب ششم قرارگاه نجف قطعی شد و مأموریت یگانها بدین ترتیب مشخص گردید: لشکر شهداء روی قرارگاه قصر؛ لشکر 105 قدس در جزیره بوارین روی آنتنی پنجم و انتهای آن در ساحل تا آنتنی چهارم؛ تیپ 109 خاتم الانبیاء روی آنتنیهای 1، 2 و 3 و در ساحل از آنتنی به سمت آنتنی 4، تیپ 29 نبی اکرم روی ضلع جنوبی مثلثی و «ب» شکلهای قبل از جزیره و لشکرهای 21 امام رضا (ع) و 57 ابوالفضل نیز بایستی مانور شب گذشته خود را انجام میدادند. [346] لشکرهای 17 و 5 نیز به منظور بازسازی و آماده شدن برای ادامه عملیات، از خط آزاد شدند.
عملیات قرارگاه نجف در شب ششم از حدود ساعت 22 آغاز شد و تا ساعت 24:07 دقیقه هیچ گونه خبری مبنی بر درگیر شدن یگانها با دشمن به قرارگاه نرسید. در این ساعت خبر رسید که فرمانده لشکر 155 ویژه شهداء و معاون وی شیمیایی شدهاند و منطقه پنج ضلعی را ترک کردهاند. کمی بعد، فردی که به عنوان معاون، لشکر را در غیاب فرمانده آن اداره میکرد، به قرارگاه آمد و در مورد خط پدافندی توضیحاتی ارائه داد.
برادر شوشتری جانشین فرمانده قرارگاه نجف درباره شیمیایی شدن برادر منصور، فرمانده لشکر گفت:
«خوب این شیمیایی شد، چرا به ما نگفتید که رفت عقب که ما لااقل خودمان میآمدیم و این گردانها را این جوری بیسرپرست نمیفرستادیم آنجا؟»
پس از این گفت و گو، معاون لشکر با یگانش تماس گرفت تا از وضع آنها آگاه شود که به وی خبر دادند، عدهای از نیروها عقبنشینی کردهاند. [347] .
در حالی که قرارگاه از درگیری یگانها اطلاع کافی نداشت، ساعت 5:30 صبح، برادر همدانی، فرمانده لشکر 105 قدس به قرارگاه آمد و توضیحات نسبتا مبسوطی درباره وضعیت خط و یگانها در اختیار فرماندهی قرار داد.
بر پایه خبرهای رسیده تیپ 29 نبی اکرم (ص) مانند شب گذشته یکی از «ب» شکلها را پاکسازی کرده و در صدد پاکسازی «ب» شکل دوم بود تیپ خاتم الانبیاء نیز بین آنتنی 3 و 4 و ساحل آن مستقر شد. حضور این تیپ در داخل جزیره بوارین، برای فرماندهان لشکر 105 قدس در بوارین امیدوار کننده بود. از سوی دیگر، خبرهای موجود حاکی از آن بود که لشکر 21 امام رضا (ع) در نیمه شب پیشروی داشته است، ولی سپس معلوم شد که این
[ صفحه 277]
یگان بدون هیچ تلاشی در همانجا متوقف مانده بود. فرمانده این لشکر دلیل عدم انجام عملیات را دیر رسیدن نیروها به پای کار عنوان کرد. [348] تنها یگان در مانور شب ششم، که گزارش عملکرد آن تا صبح به قرارگاه نرسیده بود، تیپ 57 حضرت ابوالفضل (ع) بود.
به هر تقدیر، عدم احداث خاکریز و اوضاع کلی منطقه قرارگاه نجف که فاقد انسجام و پیوستگی بود، موجب شد، تیپ خاتم الانبیاء (ص) به ابتدای سه جاده آنتنی عقب نشینی کند. تیپ 29 نبی اکرم (ص) در پی آتش دشمن و تلاش نیروهای پیاده عراقی، از مواضع تصرف شده عقب نشینی کرد. در نهایت، مانند دو روز گذشته، تنها لشکر 105 قدس موضع تصرف شده داخل بوارین را حفظ کرد و با تحمل شرایط بسیار سخت، در صدد تحکیم و تثبیت پیشانی و جا پای به دست آمده برآمد.
در واقع، شب گذشته سومین شب پیاپی بود که قرارگاه نجف پس از پنج ضلعی، به قصد تصرف قرارگاه قصر و جزایر بوارین حمله میکرد، اما هدف به طور کامل تصرف نمیشد.
نزدیک ظهر، در خط لشکر 21 امام رضا (ع) حرکت و تحریکی نسبی آغاز شد و نیروهای این یگان به همراه لشکر 105 قدس - که با وجود تمام مشکلات، جا پای به دست آمده در بوارین را حفظ کرده بود - به مواضع دشمن حمله کردند. با توجه به اوضاع فرو پاشیده دشمن - که طی دو روز گذشته اخبار گوناگونی در مورد آن رسیده بود - وخامت اوضاع دشمن را بیشتر نمایان میساخت. این شرایط که در بیسیم منعکس میشد و فرمانده سپاه نیز از آن آگاه شده بود، باعث شد که وی با برادر شوشتری تماس بگیرد و بگوید:
«به قوای حضرت رضا (ع) بگو یا علی دیگه.»
برادر شوشتری نیز گفت:
«چشم، چشم، هنوز که نوبت قوای حضرت رضا نشده [است] حاج آقا، هنوز اول کار است.»
برادر محسن رضایی ادامه داد:
«بگویید یا علی، الان کار به جایی رسیده که دیگه باید شمشیر ذوالفقار را بکشید.» [349] .
همچنین، لشکر امام رضا (ع) بعد از ظهر به مواضع دشمن حمله کرد اما به دلیل این که برآورد دقیقی از توان دشمن نداشت، نیروی کمی به کار گرفت، لذا مجبور شد بار دیگر به مواضع قبلی خود باز گردد.
شب هفتم
شب هفتم عملیات، تقریبا جبهه راکد بود و فقط در چند نقطه باید این تلاشها صورت میگرفت: لشکر 32 انصارالحسین از پوزه کانال ماهی و از آن سو لشکر 25 کربلا و
[ صفحه 278]
27 حضرت رسول با هم آهنگی، باید پس از درگیری با دشمن، الحاق کنند. لشکرهای 7 ولی عصر (عج) و 19 فجر، 31 عاشورا نیز در سمت راست نهر دوعیجی به طرف جاده آسفالت عملیات انجام دادند و توانستند مقداری پیشروی کنند. لشکر فجر درنیمه شب خبر داد که با لشکر 31 عاشورا در موقعیت نصرت، واقع در انتهای عقبه بوارین در سمت راست نهر دوعیجی هستند. اما خبرهای دقیق از وضعیت صحنه درگیری نیازمند گذشت زمان بود. [350] .
در منطقه قرارگاه نجف، به دلیل کاهش توان یگانها و مشکلات شش شب عملیات، در شب هفتم اقدام خاصی صورت نگرفت. لشکر 5 نصر هم که میبایست از جلوی خط لشکر قدس به سمت ساحل اروند صغیر پیشروی میکرد، پس از ساعت 24 عنوان کرد که زمهان باقی مانده برای عملیات کافی نیست، لذا نیروهای خود را عقب کشید. [351] .
لشکر 21 امام رضا (ع) که طی دو شب گذشته نتوانسته بود هلالیهای ادامه فرورفتگی نهر دوعیجی را در امتداد جاده آسفالت تا سه راهی پاکسازی کند، بعد از ظهر روز گذشته مقداری خود را جلوتر کشید و در شب گذشته برای کمک به لشکر 155 شهداء یکی از فلشهای خود را متوجه قرارگاه قصر کرد و با هم راهی لشکر شهداء، توانست قسمت کمی از قرارگاه قصر را در دو محور پاک سازی کند که چندان قابل توجه نبود.
روز هفتم، لشکر 21 امام رضا (ع) با یک خیز حساب شده و با استفاده از فرصت و تشتت دشمن، خود را به انتهای مواضع هلالی شکل واقع در نزدیکی جاده آسفالت رساند. این یگانها به همراه لشکر 31 عاشورا خود را از قرارگاه قدس به نزدیک معبر ورودی قرارگاه قصر رساندند که این اقدام به جبهه قرارگاه نجف رونق بخشید. همچنین، با توجه به خبرهای دو روز گذشته مبنی بر فرار یا تسلیم شدن نیروهای در محاصره دشمن - که روز هفتم وسعت بیشتری علاوه بر این، لشکر قدس با تماس مشکلات، داخل بوارین ایستادگی میکرد اما به سختی قادر بود این مواضع را نگه دارد.
امروز اوضاع دشمن قرارگاه نجف را به این ره یافت نزدیک کرد که اوضاع دشمن به هم ریخته و امکان تصرف منطقه پاشنه به طور کامل فراهم شده است. در حالی که برادر همدانی، فرمانده لشکر 105 قدس روز گذشته خبر داده بود، نیروهای دشمن در حال تخلیه جزایر ام الطویل، بوارین و ماهی هستند. [352] .
[ صفحه 279]
شب هشتم
در شب و روز هشتم، با حل کامل مسئله پاشنه، عملیات وارد مرحله جدیدی شد. در این شب، لشکر 21 امام رضا (ع) تا کمی جلوتر از دهکده دوعیجی پیش رفت و در آن محل (روی جاده آسفالت) با لشکر 31 عاشورا از قرارگاه قدس الحاق کرد. لشکر 21 امام رضا (ع) همچنین دهکده دوعیجی را تصرف کرد و تعدادی اسیر گرفت. سپس به همراه لشکر 155 شهداء توانستند نیروهای قرارگاه قصر را تسلیم کنند. پس از پایان یافتن غائله قرارگاه قصر، چند وانت حامل اسرا به عقب منتقل شدند. در داخل جزیره بوارین نیز تیپ 110 از روی سه آنتنی تا انتها و سپس در ساحل به سمت راست تا پل ام الطویله به بوارین، پیشروی کرد. لشکر 5 نصر هم پس از تصاحب «ب» شکل دوم به دلیل مقاومت دشمن، به موضع قبلی خود (پاسگاه) در ابتدای ضلع مثلثی بازگشت. تیپ 29 نبی اکرم (ص) با یک گردان پش سر تیپ 110 و برای کمک به این یگان وارد عمل شد. لشکر نصر همچنین، با یک گردان از معبر تیپ 110 وارد شد تا با آغاز صبح بتواند خط حد تیپ 12 قائم را تصرف کند. [353] .
در منطقه کانال ماهی، قرارگاه کربلا بیشتر به منظور انهدام دشمن وارد عمل شد. با این حال، لشکر انصار از پوزه کانال ماهی و لشکرهای 25 کربلا و 27 حضرت رسول (ص) با توان اندک خود از غرب کانال ماهی حمله خود را به منظور تصرف مثلثی پشت کانال ماهی آغاز کردند اما با وجود پیشروی لشکر 32 انصارالحسین، هدفهای مورد نظر تأمین نشد و با روشن شدن هوا و افزایش فشارهای دشمن، لشکر انصار عقبنشینی کرد. [354] .
با موفقیت قرارگاههای قدس و نجف در منطقه پاشنه و دوعیجی، از صبح زود بمبارانهای دشمن با حجم گسترده آغاز شد. این حمله بیشتر روی جاده فجر، متمرکز بود. در این حال، فرمانده سپاه ساعت 8:35 صبح با آقای هاشمی تماس گرفت و فقدان دفاع ضد هوایی هاگ را به ایشان گوش زد کرد. 10 دقیقه بعد، برادر رحیم که در پنج ضلعی مستقر بود، حجم حملات هوایی دشمن را سنگین گزارش کرد که نوار آن از پشت تلفن برای آقای هاشمی پخش شد. ولی هنگامی که تصمیم عملی برای انتقال هاگ به جلو اتخاذ نشده بود، فرمانده سپاه با آقای انصاری در بیت امام تماس گرفت و گفت:
«وضع خوب نیست، اینها [دشمن] شروع کردهاند. اگر حاج احمد آقا [خمینی] فشار نیاورد، وضع خوب نخواهد شد. دشمن ناامید شده [است] و فشار زیادی میآورد. من به آقای هاشمی گفتم، ولی ایشان در مقابل مسئول پدافند (آقای روحانی) نمیتوانند تصمیم بگیرند، مگر حاج احمد آقا فشار بیاورند. ایشان به آقای هاشمی با یک ظرافتی بگویند که ناراحت نشود. ما صبح به
[ صفحه 280]
ایشان [آقای هاشمی] گفتیم، ولی کاری نمیتواند بکند.» [355] .
پس از آن که لشکرهای 155 شهداء و 21 امام رضا (ع) قرارگاه قصر را تصرف کردند، وضع دشمن بیش از پیش رو به وخامت نهاد زیرا آخرین نقطهای که دشمن همچنان به حفظ آن امیدوار بود، فرو ریخت، و در پی آن، دشمن دستور عقبنشینی به نهر جاسم را صادر کرد. پس از این حادثه، بلافاصله، فرمانده سپاه با شتاب زیاد با یگانها و قرارگاهها تماس گرفت و پیام امام را به شرح زیر برای آنها خواند:
«از خداوند متعال پیروزی نهایی رزمندگان عزیز را خواستارم. عزیران من بکوشید، خداوند تعالی با شماست و اینجانب دست و بازوی شما را میبوسم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. 26 / 10 / 65» [356] [357] .
در حالی که دشمن جزایر را تخلیه کرده بود قرارگاه نجف نیز بلافاصله وارد آن جا شد و به تدریج به اشغال آنها پرداخت اما فرمانده سپاه که تدبیرش تعقیب، انهدام و گرفتن اسیر از دشمن بود، با شنیدن خبر خروج راحت، دشمن از بوارین، - بی آن که نیروهای خودی متوجه شدند - با شدت عصبانیت به برادر شوشتری گفت:
«سر این برادران داد بکش... چرا گذاشتند این طور شود. خجالت بکشید، نباید میگذاشتید این طور شود. حالا دیگر زرهی را سرعت بدهید.» [358] .
چون تدبیر فرمانده سپاه این بود که به هنگام عقب نشینی عراق، دشمن مرتبا تعقیب شود تا نتواند در موضع مناسب مستقر گردد و همچنین، نیروهای خودی بتوانند با عبور از نهر جاسم سر پل مناسبی را در غرب نهر تصرف و تأمین کنند. از این پس، عملیات پس از هشت شبانه روز وارد مرحله جدیدی شد. آخرین تحلیل فرمانده سپاه از دشمن چنین بود:
«ما متوجه شدیم که عراق نیروی انسانی را [بر حفظ زمین] ترجیح میدهد.» [359] .
تداوم عملیات و تثبیت پیروزی
پس از عقب نشینی عراق، تداوم عملیات و بازسازی یگانها مورد توجه قرار گرفت. گرچه به طور طبیعی، ادامه نبرد در این منطقه با هدف عبور از نهر جاسم به طرف کانال زوجی مورد نظر فرماندهی بود و عبور از اروند و جنگ در آن طرف رودخانه نیز مورد بحث قرار گرفت، اما بروز برخی حوادث و وقایع موجب شد که کانال زوجی و عبور از اروند به عنوان هدف فراموش شود.
[ صفحه 281]
از اولین شب قطعی شدن عقبنشینی دشمن، یعنی شب نهم دو مسئله به عنوان اهداف اساسی تداوم عملیات مطرح شد:
1- جلوگیری از تسلط دوباره دشمن در نهر جاسم؛ برای این منظور تلاش شد که با تعقیب دشمن و سامان دادن به خط پدافندی به خصوص در مقابل چهار راه شلمچه، از تسلط دشمن بر منطقه جلوگیری کنند.
2- گرفتن سر پل در غرب نهر جاسم و پیشروی در داخل نخلستانها و سپس چرخش به سمت شمال. [360] .
شب نهم
در شب نهم عملیات، به جز پاکسازی کامل جزایر، بخش اعظم تدبیر و تلاش فرماندهی، متوجه تداوم عملیات و گرفتن سر پل در غرب نهر جاسم بود، و پیشروی در این محور با توجه به حضور تهدید آمیز قرارگاه کربلا در غرب کانال ماهی، معقول به نظر میرسید. اما برای این منظور، به توان زرهی، جنگ با زرهی دشمن در دشت و نیز یگان واجد سازماندهی نیاز بود، [361] که برای فراهم آمدن این زمینهها مشکلات عدیدهای به چشم میخورد. با این حال، ورود به مرحله جدید با هدف پیشروی به طرف کانال زوجی طرح ریزی شد، که در گام نخست باید نهر جاسم تصرف میشد.
روز نهم، یک بار دیگر بحران فاو بر قرارگاه فرماندهی عملیات سایه افکند. حدود ساعت 11:45 صبح مسئول اطلاعات و عملیات قرارگاه قدس خبر داد، عراق نقل و انتقالات گستردهای را به سوی فاو آغاز کرده است. این خبر نگرانی زیادی را در فرماندهی به وجود آورد. از این رو، به قرارگاه نوح که قبلا دستور داده شده بود برای ادامه عملیات در نهر جاسم به شلمچه بیایند مجددا دستور داده شد که در فاو بماند. فرمانده سپاه خبر حمله احتمالی فاو را به بیت حضرت امام نیز اطلاع داد. سرانجام، پس از چند ساعت و در پی دریافت گزارشهایی از دشمن، بحران، بدون حمله عراق به فاو پایان یافت. [362] .
شب دهم
در شب دهم عملیات نیز به دلیل عدم آمادگی یگانها، عملیات لغو شد. در حالی که برای ورود به زمین نهر جاسم، به سرعت بیشتری نیاز بود تا به دشمن قبل از آن که در پشت موانع مستقر شود، حمله صورت گیرد. به همین دلیل، با توجه به مشکلات بسیار زیاد یگانها، فرمانده سپاه اعتقاد داشت:
«باید این یک چیز را برداریم، و اگر بعد از آن بازسازی کنیم و یک نفسی بکشیم، اشکالی ندارد.»
[ صفحه 282]
بدین ترتیب، مقرر شد به طور قطع در شب یازدهم، لشکرهای 10،14 سیدالشهدا، 32 انصارالحسین و 33 المهدی [363] از قرارگاههای قدس و نجف در محور نهر جاسم وارد عمل شوند. گفتنی است که فرمانده قرارگاه قدس پس از آن که در مورخ 22 دی 1365 مجروح شد و نیز به دلیل رکود در منطقه قرارگاه کربلا، منطقه عملیاتی کربلا و قدس عوض شد و برادر بشر دوست نیز به فرماندهی قرارگاه قدس منصوب گردید.
شب یازدهم
در این شب، قرارگاههای نجف و قدس با هدف گرفتن سر پل در غرب نهر جاسم عملیات را آغاز کردند. قبل از هر چیز، کمبود توان مهندسی و نیروی انسانی به طور برجستهای مشهود بود. برای عملیات در نهر جاسم دو یگان از قرارگاه قدس (لشکر 41 ثارالله و لشکر 33 المهدی) و سه یگان از قرارگاه نجف (لشکرهای 10 سیدالشهدا، 19 فجر و 32 انصارالحسین) [364] در مجموع با 9 گردان وارد عمل شدند. [365] به دلیل کمبود نیرو، برخی فرماندهان معتقد بودند ورود یک لشکر با یک گردان موجب تلفات به کل لشکر میشود، زیرا ستاد و بخشهای مختلف سازمان یک یگان بایستی وارد عمل شود. برادر علی فضلی، فرمانده لشکر 10 سیدالشهدا (ع) در این زمینه گفت:
«یگانها نیرو ندارند و این، گربه مالی کردن و خودمان را به زحمت انداختن [و از دست دادن] کادر و... است.» [366] .
براساس خبر شنود، صدام، رییس حکومت عراق، با توجه به شناخت قبلی از توان جبهه خودی و تجربه عملیاتهای گذشته، به نیروهای در خط گفت:
«این آخرین حمله ایرانیان است، مقاومت کنید.» [367] .
عملیات در نهر جاسم پس از دو شب تأخیر آغاز شد. خط جاسم، سومین رده دفاعی مستحکم عراق در زمین شلمچه به شمار میرفت. اما چون دشمن پس از عقبنشینی، فاقد آمادگیهای لازم برای استقرار در این خط بود و همچنین، به دلیل کافی نبودن موانع در آن، طی اقدامی آنی، جلوی خط را مین گذاری کرد و آتش انبوه و بسیار سنگینی علیه نیروهای خودی به کار برد. مهمترین عامل دفاعی دشمن برای جلوگیری از پیشروی رزمندگان، در این مرحله کاربرد گسترده و متمرکز آتش بود. و تنها همین عامل میتوانست عقب ماندگی ارتش عراق را در زمین جدید جبران کند. زیرا، در صورتی که خط جاسم
[ صفحه 283]
سقوط میکرد، کلیه مواضع دشمن تا کانال زوجی به دست رزمندگان میافتاد و احتمال عبور آنها از اروند نیز به میزان بسیار زیادی افزایش مییافت. به این دلیل، دشمن تمام توانش را در خط جاسم به کار گرفت تا رزمندگان را متوقف کرد.
یگانهای قرارگاه قدس خیلی سریع توانستند خط را شکسته و مواضع دشمن را تصرف کنند. اما در محور قرارگاه نجف به دلیل کندی لشکر 32 انصارالحسین و شکسته نشدن خط در سمت چپ - که لشکر 19 فجر باید از این طریق وارد جزیره شلحه میشد - تا سحرگاه نتیجه روشنی به دست نیامد. لشکر 32 انصارالحسین توانست در معبر سمت راست خط را بشکند و تا صبح مقداری از خط را پاکسازی کند، و نزدیک صبح نیز معبر سمت چپ را هم باز کرد و لشکر فجر از این معبر وارد عمل شد.
اما این یگان تا ساعت 9:20 صبح تنها توانست یک دسته نیرو را وارد جزیره شلحه کند که آنها نیز به عقب برگشتند. در پی ناکامی لشکر فجر و مشکلاتی که برای لشکر 32 انصارالحسین به وجود آمد، به لشکر 10 سیدالشهدا (ع) دستور داده شد از سمت چپ لشکر وارد عمل شده و مأموریت این یگان را انجام دهد. قبل از این، از شب تا صبح به دلیل شرایط خاص صحنه نبرد، دو سه بار مأموریت لشکر 10 سیدالشهدا (ع) تغییر کرد که موجب اعتراض پیاپی و نارضایتی فرمانده لشکر شد. مأموریت جدید لشکر 10 که در ساعت 9:20 دقیقه صبح اعلام شد، پیشروی در جزیره شلحه بود. این یگان در انجام مأموریت خود توانست حدود یک کیلومتر پیشروی کند.
لشکر انصار نیز توانست در کنار اروند صغیر و نهر سمت راست آن، خود را به نهر جلو که به عنوان خط دفاعی مشخص شده بود، برساند. اما مشکل اصلی، عدم الحاق این یگان با لشکر 33 المهدی و عدم الحاق کامل با لشکر 10 سیدالشهدا (ع) و عدم پاکسازی نخلستان بود. از سوی دیگر، در سمت راست لشکر 32 انصارالحسین، لشکر 33 المهدی نتوانست پیشروی کند.
از ظهر به بعد، به تدریج دشمن به صحنه درگیری مسلط شد و بر شدت آتش خود افزود و با توجه به ضعف توان یگانهای خودی و ضعف پشتیبانی آنها از لحاظ مهندسی، آتش و... - که قادر به انجام کار خارقالعادهای نبودند - توانست رزمندگان را به میزان قابل ملاحظهای وادار به عقب نشینی کند به گونهای که آنها در محور اروند صغیر 200 متر و در جزیره شلحه 800 متر جلوتر از خط دشمن مستقر شدند. این محدوده نیز به دلیل کمبود دستگاه مهندسی، تثبیت نشده بود. [368] افزون بر این، شدت بمباران هواپیماهای دشمن در
[ صفحه 284]
منطقه عملیاتی شرایط جبهه خودی را وخیمتر کرده بود، و از واکنش سایت هاگ نیز اثری به چشم نمیخورد.
شرایط صحنه درگیری حاکی از آن بود که ادامه عملیات امکان پذیر نیست. یکی دو ساعت مانده به غروب، فرماندهان برای روشن شدن ادامه مأموریت، به قرارگاه آمدند و پیش از یک ساعت و نیم به بحث و گفت و گو پرداختند. مهمترین موضوع مطروحه در این جلسه، مسئله آتش سنگین دشمن بود.
برادر کیانی، فرمانده لشکر 32 انصارالحسین در این باره گفت:
«در این عملیات مبنای گردان به هم خورد، گردان را خیلی خوب اگر بیاوری و روحیهاش خراب نشود، یک گروهان آن شهید و مجروح و موجی میشود.»
برادر فضلی، فرمانده لشکر 10 سیدالشهدا (ع) نیز چنین اظهار کرد:
«سه گردان اولیه ما که یک گردان دیشب و دو گردان هم تا ظهر فرستادیم، همه آنها خدا وکیلی متلاشی شدند، تلفات سنگین هم دادند. آتش [دشمن] خیلی سنگین است.» [369] .
همچنین برادر اسدی، فرمانده لشکر 33 المهدی گفت:
«من نمیدانم اینجا چقدر برای عراق اهمیت دارد؟! فقط میدانم که جنگ این طوری من ندیده بودم. چیزی که ما را زمین گیر کرد، آتش بود نه نیروی عراقی... این طوری نمیشود گفت وضع چطوری است؟ اینها [دشمن] یک موتور و ماشین برای ما نگذاشتند. جیپ خود من شده آبکش. سنگری که نشسته بودیم، روی سنگر شاید حداقل 1000 گلوله خورد. از شدت آتش دشمن یک قوطی کنسور سالم نمانده است. کشتههای دشمن روی هم انباشته و جسدهای ما هم ریخته روی زمین.» [370] .
او همچنین گفت:
«شهدایمان روی زمین است. هیچی نداریم [آنها را] ببریم. ماشین اگر بیایید برود، باور کن راه نیست رد شود.» [371] .
روز دوازدهم
ساعت 5 صبح، بار دیگر نیروها در محور نهر جاسم دست به عملیات زدند. در این حمله لشکرهای 10 سیدالشهدا (ع)، 32 انصارالحسین، 33 المهدی (عج)، 41 ثارالله (ع) و 155 شهداء از قرارگاههای قدس و نجف وارد عمل شدند. همچنین، به دلیل کمبود یگان، از تیپ بدر (مجاهدین عراق) نیز استفاده شد. در این عملیات، شدت آتش دشمن به اندازهای بود که پیشروی میسر نشد و به ناچار نیروها بعد از ظهر از مواضع روز گذشته نیز به سمت نهر
[ صفحه 285]
جاسم عقبنشینی کردند. در این میان، تیپ بدر قبل از آن که حمله خود را آغاز کند، با پاتک دشمن و آتش شدید دشمن، مواجه شد و سازمان خود را از دست داد. فرمانده این تیپ، برادر اسماعیل دقایقی نیز در این پاتک به شهادت رسید. فشار دشمن به ویژه از بعد از ظهر به نحو چشمگیری افزایش یافت به گونهای که پس از بازدید چند تن از فرماندهان قرارگاههای قدس و نجف از خط، ادامه عملیات به طور جدی زیر سؤال رفت. و حتی یک فرمانده یگان با ادامه عملیات با این شرایط (توان بسیار پایین جبهه خودی) موافق نبود. با مشاهده چنین وضعی، برادر رحیم، برادر ایزدی، فرمانده قرارگاه نجف را به گوشه سنگر برد و با وی صحبت کرد:
«شما بروید با فرماندهان یگانهای [قرارگاه] نجف پیش آقا محسن. الان روحیه اینها [فرماندهان] خراب شده است.» [372] .
ایشان سپس به قرارگاه خاتم رفت و فرماندهی را از اوضاع آگاه کرد.
اوضاع نبرد چنان بود که اجماع نظر همه فرماندهان برای توقف عملیات و آغاز مرحله تثبیت بدیهی مینمود. اما فرماندهی تلاش میکرد که با یک خیز به جلو، در زمین مناسبتری خط دفاعی تشکیل شود. از این رو، در شب سیزدهم، لشکر 7 ولیعصر (عج) به منظور تکمیل شمال سر پل (زیر جاده شلمچه) عمل کرد، تا خط خودی را از آسیبپذیری نسبت به رخنه و نفوذ دشمن مصون سازد.
روز پانزدهم
در روز پانزدهم نیز در سه محور عملیات انجام شد: در محور شمالی: مقاومت فوق تصور در غرب کانال ماهی و عقب راندن لشکر گارد؛ در محور میانی: بهبود وضع خط پدافندی یا تصرف قرارگاه لشکر 11 (عنکبوت)؛ در محور جنوبی: پیشروی در جزیره شلحه (صالحیه).
در روز پانزدهم عملیات، آخرین تلاشها برای تثبیت خطهای دفاعی انجام شد. با این که روز پانزدهم، روز بسیار سختی بود، اما رزمندگان موفقیتهای بزرگی را به دست آوردند؛ حفظ سر پل کانال ماهی، تصرف قرارگاه لشکر 11 که الحاق جبهه خودی را بهبود بخشد و پیشروی در جزیره شلحه که طی دو شب گذشته میسر نشده بود، از جمله موفقیتهای به دست آمده بود. فرمانده سپاه در تماس با آقای هاشمی و بیت حضرت امام، موفقیتهای جدید در عملیات کربلای 5 را بازگو کرد. حاج احمد آقا خمینی گفت:
«آقا [امام خمینی] میگوید، من همیشه دعا میکنم. شما از قول آقا بگویید که آقا همه حواسش آنجاست، خبری شد به آقای انصاری بدهید.» [373] .
[ صفحه 286]
عملیات کربلای 5 از نگاه آمار
آمار نیروی انسانی سپاه
در مجموع، 24 یگان سپاه شامل 30000 پاسدار، 65000 سرباز و 120000 بسیجی (در مجموع 215000 تن) در عملیات کربلای 5 شرکت داشتند. و این در حالی بود که سپاه در این عملیات 220 گردان نیرو را به کار گرفت و با توجه به کل استعداد بکار رفته در این عملیات، گردانهای سپاه استعدادی بین 850 تا 1000 نفر داشتند.
آمار شهدا، مجروحان و مفقودان
از کل ضایعات انسانی یگانهای سپاه در این عملیات [374] که مشتمل بر 64479 تن میشد، 7651 تن شهید، 53299 تن مجروح و 3529 تن مفقود شدند.
آمار فرماندهان شهید و مجروح در صحنه نزدیک نبرد
در عملیات کربلای5، 30 فرمانده گردان و 33 معاون گردان شهید و 83 فرمانده گردان و 62 معاون گردان مجروح شدند. در سطح گروهان، 57 فرمانده و 81 معاون به شهادت رسیدند و 249 فرمانده و 387 معاون دیگر نیز مجروح شدند. در سطح فرمانده دسته، 120 فرمانده شهید و 627 تن دیگر مجروح شده و همچنین از معاونان دسته 82 تن شهید و 426 تن مجروح شدند. در مجموع، در این سطح (فرمانده گردان تا فرمانده دسته) 403 تن شهید و 1943 تن مجروح شدند.
علاوه بر این، در بین مسئولان واحدهای پشتیبانی کننده یگانهای سپاه (واحد و قسمت) 92 تن مسئول و معاون شهید و 263 تن هم مجروح شدند. [375] .
همچنین در این عملیات فرماندهان بزرگی همچون، حسین خرازی فرمانده لشکر 14 امام حسین (ع) و شهید اسماعیل دقایقی فرمانده لشکر بدر به شهادت رسیدند. به علاوه حجت الاسلام عبدالله میثمی روحانی مجاهد و عارف (از دفتر نمایندگی امام (ره) در سپاه) که در سختترین شرایط، رزمندگان و فرماندهان را یاری میکرد به شهادت رسیدند.
[ صفحه 287]
آمار ضایعات پشت جبهه در جنگ شهرها
جنگ شهرها به عنوان ابزار فشار قوی و کارساز در طول جنگ تحمیلی مورد استفاده قرار گرفت. در مقطع سوم، - و با در نظر گرفتن عملیات بدر در مقطع دوم - طی سال 1363 و ابتدای سال 1364، دامنه و شدت جنگ شهرها و سلاحهای جدیدی که به کار گرفته شد، در مقایسه با تمام دوران جنگ تحمیلی بیسابقه بود. به عنوان نمونه، در 15 روز نخست عملیات کربلای 5، از 19 دی تا سوم بهمن 1365، نیروی هوایی ارتش عراق به 41 شهر ایران 299 بار حمله هوایی کرد. بر اثر این حملات ضد انسانی، 1918 تن از مردم شهید و 7658 تن مجروح شدند. بیشترین حمله (37 بار) به شهر قم و کمترین حمله (یک بار) به اندیمشک و یازده شهر دیگر انجام گرفت. در بین شهرهای مورد حمله قرار گرفته، سنندج - با آن که دو بار مورد حمله هوایی واقع شد - بیشترین شهید (230 تن) را متحمل شد و پس از آن، شهرهای بروجرد (200 تن) و خرمآباد (191 تن) قرار دارند. [376] .
همچنین براساس آمارهای مربوط به تعداد مجروحان، شهرهای همدان با 804 تن، همدان با 750 تن، بروجرد با 705 تن، باختران با 640 تن، گیلان غرب با 626 تن، خرمآباد با 530 تن و نهاوند با 503 تن بیشترین مجروح را داشتند.
به طور تقریبی، بیشتر حملات عراق در این زمان بر روی شهرهای استان خوزستان و استان مرکزی متمرکز بود. نکته قابل توجه آن است که تهران به عنوان پایتخت کشور در این زمان، دو بار مورد حمله هوایی قرار گرفت که طی آن، سه تن شهید و 30 تن مجروح شدند.
آمار مهمات مصرف شده
در 15 روز نخست عملیات (18 دی تا دوم بهمن 1365) 385875عدد انواع گلوله توپ روی مواضع دشمن شلیک شد. که 65956 عدد از آنها مربوط به توپخانه نیروی زمینی ارتش و 319919 عدد مربوط به توپخانه نیروی زمینی سپاه بود.
همچنین، از این تعداد گلوله 189314 عدد در پنج روز نخست عملیات، 112948 عدد و در پنج روز دوم عملیات، و 83616 عدد نیز در پنج روز سوم عملیات مصرف شد. این آمار نشان میدهد مصرف مهمات در پنج روز دوم و سوم عملیات کاهش یافته است. [377] .
[ صفحه 288]
انهدام توان رزمی عراق
ارتش عراق از مجموع 192 تیپ خود، 94 تیپ را وارد عملیات کرد. در این عملیات، 16 تیپ به طورز صد درصد و 22 تیپ بیش از 60 درصد منهدم شدند، و باقی مانده یگانها نیز از 10 تا 60 درصد آسیب دیدند.
حجم انهدام یگانهای عراق نشان دهنده تلفات بالای نیروی انسانی دشمن در عملیات کربلای 5 است. اگر بخواهیم تلفات ارتش عراق را با عملیاتهای دیگر مقایسه کنیم، انهدام عراق در این عملیات تنها با عملیات رمضان و عملیات والفجر 8 قابل مقایسه است. از جنبه فروپاشی ارتش عراق نیز، عملیات کربلای 5 را میتوان با عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس مقایسه کرد. تلفات ارتش عراق در عملیات کربلای 5 به اندازهای بود که جلال طالبانی، رهبر اتحادیه میهنی کردستان گفت:
«خبری به دست ما رسید که فرمانده سپاه یکم عراق گفته است: «ما در عملیات کربلای 5 بیش از 50 هزار تن تلفات داشتهایم.»
جنبه مهم دیگر این عملیات، غلبه ابتکار عمل سپاه بر اندیشه و قدرت نظامی عراق بود.